اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب

۱۶۳ مطلب با موضوع «طاغوت» ثبت شده است

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 تحولی عظیم

غزه و جنایات اسرائیل غاصب و ... حتی نابودی اسرائیل جنایتکار که قطعی است،اینها فقط پرده از چهره پلید وجنایتکار مستکبرین عالم ،انگلیس و فرانسه وآلمان و... با سردم داری آمریکا شیطان بزرگ، بر داشته و خواهد برداشت وآنها را رسوای جهانیان کرده،لکن ورای این جنایات و جنگ "کثیف" صهیونیست ها در قتل عام مردم مظلوم غزه ، عالم درانتظار تحولی عظیم است .!

همواره دعاگوی رهبر فرزانه انقلاب باشید

 انقلاب اسلامی خودش را صادر وقلوب موحدین عالم راتسخیر نموده وامامین انقلاب اسلامی وفرزندمعنوی شان حاج قاسم شهید، بالاترین نقش را در نشان دادن چهره اسلام ناب به جهانیان داشته اندواکنون رهبری فرزانه انقلاب محبوب قلوب موحدین عالم می باشند

ومانیز باید قدردان حضرت آقا ،رهبر فرزانه انقلاب باشیم و خدارا بخاطر نعمت ولایت شاکر باشیم، در انتخاب افراد در انتخابات پیش رودقت کنید که یک فریضه است وشک نکنید که رفتار ما خاصه در یاری انقلاب و دقت در انتخابات در منظر عین الله الناظره امام عصر (سلام الله علیه) می باشد،و اگر انقلاب اسلامی را یاری نماییم ،امام علیه السلام ما را یاری خواهد کرد،

دعاى فرج را بطور مستمر هر روز بخوانید

اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَلیِک اَلفَرَجْ

 این شخصیت مومن،انقلابى وپرتلاش با ملت صادق است

 بعداز حضرت آقا وشهید رجایی صادق ترین و پرتلاش ترین رئیس جمهور ایران است که جدیّت درخدمت به مردم را دارد و به توفیقات معنوى وبالاترین جایگاه در این نظام مقدس خواهد رسید

 اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَلیِک اَلفَرَجْ

تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲ - تفسیر نور:

«فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» پس کسی که از انحراف وصیّت‌کننده (و تمایل بی‌‏جای او به بعض ورثه) یا از گناه او (به اینکه به کار خلافی وصیّت کند،) بترسد و میان آنها را اصلاح دهد، گناهی بر او نیست (و مشمول قانون مجازات تبدیل وصیّت نمی‏‌شود) همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲:

صاحب تفسیر مجمع‌البیان کلمۀ «جَنَفاً» را به معنای تمایل به انحرافِ ناآگاهانه و کلمۀ «إِثْمَ» را به معنای گناه آگاهانه گرفته است.

آنچه در اسلام ممنوع شده، تغییر و تبدیل وصیّت‌‏های صحیح است؛ ولی اگر وصیّت سبب فتنه می‌‏شود و یا خلاف موازین شرع بود، تغییر آن اشکال ندارد.

چنان‌که اگر وصیّت‌کننده بیش از یک‌سوم اموالش را وصیّت کند، می‌توان آن مقدار را کم نمود.

اگر سفارش به گناه کرد، می‌توان وصیّت را تغییر داد.

یا اگر عمل به وصیّت ایجاد فتنه و فساد می‌‏کند، می‌‏توان زیر نظر حاکم اسلامی در وصیّت تغییراتی داد.

به‌هر‌حال در اسلام بن‌بست وجود ندارد و چون مسیر تمام اعمال رسیدن به تقواست، می‌توان بر اساس تقوا تمام موارد ضد تقوا را اصلاح کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲:

۱. اصل اهم و مهم را باید مراعات کرد. احترام به وصیّت مهم است، ولی رفع فتنه و اصلاح امور مسلمین مهم‌تر است. «فَمَنْ خافَ» «فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»

۲. تغییر وصیّت باید بر اساس فتنه‌زدایی و اصلاح باشد. «فَمَنْ خافَ» «فَأَصْلَحَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همان‌گونه که بر کسانی‌که پیش از شما بودند مقرّرشده بود، باشد که پرهیزگار شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳:

تقوی، به‌معنای خویشتن‌داری از گناه است.

بیشتر گناهان، از دو ریشۀ غضب و شهوت سرچشمه می‏‌گیرند.

روزه، جلوی تندی‌‏های این دو غریزه را می‌گیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقواست. «کافی، ج ۲، ص ۱۸»

به نظر مفسّران و دانشمندان علوم قرآنی، آیاتی که با خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع شده‏ اند،در مدینه نازل شده و جزء آیات مدنی می‌باشند.

فرمان روزه نیز همچون دستور جهاد و پرداخت زکات در سال دوّم هجری صادر گردیده است.
آثار و برکات روزه:

تقوی و خداترسی، در ظاهر و باطن، مهم‌‏ترین اثر روزه است.

روزه، یگانه عبادت مخفی است.

نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را مردم می‌‏بینند؛ امّا روزه دیدنی نیست.

روزه، ارادۀ انسان را تقویت می‌کند. کسی‌که یک ماه نان و آب و همسر خود را کنار گذاشت، می‌تواند نسبت به مال و ناموس دیگران خود را کنترل کند.

روزه، باعث تقویت عاطفه است. کسی‌که یک ماه مزۀ گرسنگی را چشید، درد آشنا می‌‏شود و رنج گرسنگان را احساس و درک می‌‏کند.

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: روزه، نصف صبر است. «تفسیر المنار، ذیل آیه»

روزۀ مردمان عادّی، همان خودداری از نان و آب و همسر است.

امّا در روزۀ خواص علاوه‌بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نیز لازم است،

روزۀ خاصّ ‏الخاص علاوه‌بر اجتناب از مفطرات و پرهیز از گناهان، خالی‌بودن دل از غیر خداست. «تفسیر روح‌البیان»

روزه، انسان را شبیه فرشتگان می‌کند، فرشتگانی که از خوردن و آشامیدن و شهوت دور هستند. «صاحب جواهر، نقل از آیة‌اللَّه جوادی»

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: هر کس ماه رمضان را برای خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشیده می‌شود. «تفسیر مراغی، ج ۲، ص ۶۹»

چنان‌که در حدیث قدسی نیز آمده است که خداوند می‌‏فرماید: «الصوم لی و انا اجزی به» روزه برای من است و من آن را پاداش می‌‏دهم.

اهمیّت روزه به قدری است که در روایات پاداش بسیاری از عبادات را همچون پاداش روزه دانسته‌اند. «کافی، ج۲، ص ۱۰۰»

هر چند که روزه بر امّت‌‏های پیشین نیز واجب بوده، ولی روزۀ ماه رمضان، مخصوص انبیاء بوده است و در امّت اسلامی، روزۀ رمضان بر همه واجب شده است. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۶»

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: برای هر چیز زکاتی است و زکات بدن‌ها، روزه است. «بحار، ج ۶۹، ص ۳۸۰»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳:

۱. خطابِ زیبا، گامی برای تأثیرگذاری پیام است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»

در حدیثی از تفسیر مجمع‌البیان می‌‏خوانیم: لذّت خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» سختی روزه را آسان می‌‌کند. اگر والدین بخواهند که فرزندشان به سخنان‌شان گوش دهند، باید آنان را زیبا صدا زنند.

۲. از شیوه‌‏های تبلیغ آن است که دستورات مشکل، آسان جلوه داده شود.

این آیه می‌فرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّت‌‏های پیشین نیز این قانون بوده است. و عمل به دستوری که برای همه امّت‌ها بوده، آسان‌تر از دستوری است که تنها برای یک گروه باشد. «کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»

۳. قرآن، فلسفۀ بعضی احکام همچون روزه را بیان داشته است؛ زیرا اگر مردم نتیجۀ کاری را بدانند، در انجام آن نشاط بیشتری از خود نشان می‌‏دهند. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴ - تفسیر نور:

«أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» چند روزی معدود (روزه بر شما مقرّر شده است)، ولی هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، پس (به همان) تعداد از روزهای دیگر (را روزه بگیرد) و بر کسانی که طاقت روزه ندارند (همچون بیماران مزمن و پیر مردان و پیر زنان)، لازم است کفّاره‌‏ای بدهند، مسکینی را اطعام کنند.

و هر کس به میل خود بیشتر نیکی کند (و بیش از مقدار واجب، طعام بدهد)، برای او بهتر است، ولی اگر (آثار روزه را) بدانید، (می‌‏فهمید که) روزه گرفتن، برای‌تان بهتر است. (و هرگز به روزه‌خواری معذوران، غبطه نمی‏‌خوردید.)
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴:

یکی از معانی باب افعال در زبان عربی، سلب است.

مثلاً کلمۀ «عجمه» به‌معنای گنگی است، وقتی به باب افعال می‌رود و «اعجام» می‌‏شود، به‌معنای ازبین‌بردن گنگی است.

در این آیه نیز کلمه «یُطِیقُونَهُ» به‌معنای سلب طاقت و توان است.

تسلیم فرمان خدا بودن، ارزش است؛ اگر دستور روزه گرفتن داد، باید روزه گرفت و اگر حکم به افطار کرد، باید روزه را شکست.

در مجمع‌البیان آمده است: گروهی از اصحاب پیامبر حتّی در حال سفر روزه گرفته و مایل نبودند که روزه خود را بشکنند. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله آنان را گناهکار خواندند.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: اگر کسی در سفر روزه بگیرد، من بر جنازۀ او نماز نمی‌گزارم.

در تفسیر قرطبی نیز آمده است که رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله در سفر از مدینه به مکّه در ماه رمضان، آب خواستند، آنگاه ظرف آب را بر سر دست گرفتند تا مردم ببینند و سپس از آب میل فرمودند.

به هر حال اگر مسافر یا مریضی روزه گرفت، روزه‌‏اش باطل و باید قضای آن را به جا آورد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۶۴.۱»

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: حتّی اگر مادری نسبت به شیر کودک یا جنین نگرانی داشت، باید روزۀ خود را افطار نماید و این نشانۀ رأفت خداوند است. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۸۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴:

۱. اسلام برای هر فرد در هر شرایطی، قانون مناسب دارد. در این آیه، حکم مسافران، بیماران و سالمندان بیان شده است. «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ»

۲. شرایط نباید فلسفۀ کلّی حکم و آثار و منافع آن را تماماً از بین ببرد. اگر انسان مریض یا مسافر در شرایطی نمی‌‏تواند روزه بگیرد، باید در ایام دیگری قضا کند تا از منافع روزه برخوردار شود. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۳. قصد سفر، به تنهایی مانع روزه نیست، در سفر بودن لازم است. «عَلی‏ سَفَرٍ»

۴. قضای روزه، زمان خاصّی ندارد. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۵. توانایی، شرط تکلیف است. «عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ»

۶. تغذیۀ فقرا، در متن احکام جاسازی شده است. «طَعامُ مِسْکِینٍ»

۷. عباداتی سبب رشد و قرب است که با علاقه و رغبت باشد. «فَمَنْ تَطَوَّعَ»

۸. دستورات الهی به‌گونه‌‏ای است که حداقل را بر همه واجب کرده است و بیش از آن را به اختیار انسان می‌‌گذارد. در این آیه سیر کردن یک گرسنه واجب، ولی بیش از آن به‌عنوان عمل مستحبّی در اختیار خود انسان است. «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ»

۹. انجام دستورات خداوند، آثار خوبی دارد که به خود انسان باز می‌‌گردد نه خدا. «أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌلَکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵ - تفسیر نور:

«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (روزه در) ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است.

(و قرآن کتابی است که) هدایت‌گر مردم همراه با دلایل روشنِ هدایت و وسیلۀ تشخیص حق از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد.

و آن کس که بیمار یا در سفر باشد، روزهای دیگری را به همان تعداد روزه بگیرد.

خداوند برای شما آسانی می‌‏خواهد و برای شما دشواری نمی‌خواهد (این قضای روزه) برای آن است که شماره مقرّر روزها را تکمیل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵:

«رَمَضانَ» از مادۀ «رمض» به‌معنای سوزاندن است. البتّه سوزاندنی که دود و خاکستر به همراه نداشته باشد.

وجه تسمیۀ این ماه از آن روست که در ماه رمضان، گناهان انسان سوزانده می‌شود.

ماه رمضان، ماه نزول قرآن می‌‏باشد و تنها ماهی است که نامش در قرآن آمده و شب قدر نیز در این ماه است.

در تفسیر برهان از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: تمام کتاب‌های آسمانی، در ماه رمضان نازل شده‌اند. ماه رمضان، بهترین ماه خدا است.

آن حضرت در جمعه آخر ماه شعبان، خطبۀ مفصلی در عظمت ماه رمضان ایراد کرده‌اند که در بعضی از تفاسیر و کتب روایی آمده است. «بحار، ج ۹۶، ص ۳۵۶»

همچنین در صحیفۀ سجادیه، امام سجاد علیه‌السّلام در وداع ماه رمضان مناجات جان‌سوزی دارند.

اسلام دین آسان و بنای آن بر سهولت و عدم سخت‌‏گیری است. هر کس مریض یا مسافر بود روزه نگیرد و قضای آن را انجام دهد.

اگر وضو گرفتن مشکل است، تیمّم را جایگزین می‌‏کند. اگر ایستادن در نماز مشکل است، اجازۀ نشسته نماز خواندن را می‌دهد. که این قانون به نام «قاعده لا حرج» در فقه مشهور است.
ویژگی‌های ماه مبارک رمضان:

در رمضان، مؤمنان با کارت «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» به میهمانی خداوند دعوت شده‌‌اند، و این میهمانی ویژگی‌هایی دارد:

۱. میزبان، خداوند است و میهمانان را شخصاً دعوت کرده است؛

۲. وسیلۀ پذیرایی، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح و دوری از دوزخ است؛

۳. زمان پذیرایی، ماه رمضان است که به گفتۀ روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است؛

۴. چگونگی پذیرایی، شب قدر به‌گونه‌‏ای است که در آن نیاز یک سال میهمانان تأمین می‌‏شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن می‌‌گردد؛

۵. غذای این ماه، غذای روح است که برای رشد معنوی لازم است؛ نه غذای جسم. لطف غذای این مهمانی، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماه‌های دیگر است؛

۶.این میهمانی هیچ سنخیّتی با میهمانی‌‏های دنیوی ندارد. خداوندِ عالِم و غنی و خالق و باقی و عزیز و جلیل، میزبان انسان‌های جاهل و فقیر و فانی و مخلوق و ذلیل می‏‌شود؛

و می‌‏گوید: من دعای‌تان را مستجاب می‌کنم و برای هر نفسی که در ماه رمضان می‏‌کشید، پاداش تسبیحی عطا می‌کنم. «خطبۀ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در جمعه آخر ماه شعبان»
آداب مهمانی:

در وسائل‌الشیعه «وسائل، ج ۷، ص ۱۱۹» برای اخلاق روزه‌‏دار در ضمن روایت مفصّلی می‌خوانیم: روزه‌دار، از دروغ، گناه، مجادله، حسادت، غیبت، مخالفت با حق، فحش و سرزنش و خشم، طعنه و ظلم و مردم‌آزاری، غفلت، معاشرت با فاسدان، سخن‌چینی و حرام‌خواری، دوری کند و نسبت به نماز، صبر و صداقت و یاد قیامت توجّه خاص داشته باشد.

شرط حضور در این مهمانی، فقط تحمّل گرسنگی نیست. در حدیث آمده است: آن کس که از اطاعت رهبران آسمانی، سرباز زند و یا در مسائل خانوادگی و شخصی با همسر خود بدرفتار و نامهربان باشد و یا از تأمین خواسته‌های مشروع او خودداری کند و یا والدین از او ناراضی باشند، روزۀ او قبول نیست و شرایط این ضیافت را به جای نیاورده است.

روزه گرچه فوائد و منافع طبّی از قبیل دفع و برطرف‌شدن مواد زائد بدن در اثر گرسنگی را دارد، امّا سحرخیزی و لطافت روح و استجابت دعا در ماه رمضان چیز دیگری است و محروم واقعی کسی است که از این همه خیر و برکت محروم باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵:

۱. ارزش رمضان، به نزول قرآن است. ارزش انسان‏‌ها نیز می‌تواند به مقداری باشد که قرآن در آنها نفوذ کرده باشد. «الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»

۲. هدایت، دارای مراحلی است: یک مرحلۀ عمومی است «هُدیً لِلنَّاسِ» و یک مرحلۀ خاص است. «وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏»

۳. وجوب روزه، بعد از یقین به حلول ماه رمضان است. «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ»

۴. قضای روزه بر مریض و مسافر واجب است. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۵. روزۀ قضا، مشروط به زمان خاصّی نیست. «أَیَّامٍ أُخَرَ»

۶. احکام خداوند بر اساس آسانی و مطابق طاقت انسان است. «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ»

۷. عسر و حرج، واجبات را از دوش انسان برمی‌دارد. «لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»

۸. روزۀ قضا باید به تعداد روزهایی باشد که عذر داشته است. «لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ»

۹. هدایت و توفیق انجام عبادات، از طرف خداست. تکبیر، نشان بزرگداشت خدا و عدم توجّه به خود و دیگران است.«لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ»

۱۰. روزه، زمینه‌‏ساز هدایت انسان و سپاسگزاری اوست. «لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» و هر گاه بندگانم از تو دربارۀ من پرسند (بگو:) همانا من نزدیکم دعای نیایش‌گر را آنگاه که مرا می‌‏خواند پاسخ می‌گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶:

برخی افراد از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله می‌پرسیدند: خدا را چگونه بخوانیم؟ آیا خدا به ما نزدیک است که او را آهسته بخوانیم و یا اینکه دور است که با فریاد بخوانیم؟! این آیه در پاسخ آنان نازل شد.

دعاکننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت‌مرتبه خداوند تعبیر خودم را برای لطف به او به کار برده است:

اگر بندگان خودم دربارۀ خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهای آنان را مستجاب می‌کنم، پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند.

این ارتباط محبّت‌آمیز در صورتی است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند.

دعا کردن، همراه و همرنگ‌شدن با کلّ هستی است.

طبق آیات قرآن، تمام هستی در تسبیح و قنوت هستند «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «بقره، ۱۱۶» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «الرحمن، ۲۹» پس ما نیز از او درخواست کنیم تا وصلۀ ناهمگون هستی نباشیم.
سفارشات قرآن دربارۀ دعا:

۱. دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» «غافر، ۱۴»

۲. دعا باید با ترس و امید همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «اعراف، ۵۶»

۳. دعا باید با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. «یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً» «انبیاء، ۹۰»

۴. دعا باید با تضرّع و در پنهانی صورت بگیرد. «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» «اعراف، ۵۵»

۵. دعا باید با ندا و خواندنی مخفی همراه باشد. «إِذْ نادی‏ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا» «مریم، ۳»

در اصول کافی، صدها حدیث در اهمیّت، نقش و آداب دعا، توجّه و اصرار و ذکر حاجت ‏ها هنگام دعا و دعای دسته‌جمعی و ایمان به استجابت آن آمده است. «کافی، ج ۲، کتاب‌الدعا»
چرا گاهی دعای ما مستجاب نمی‌شود؟

عدم استجابت دعای ما به خاطر شرک یا جهل ماست.

در تفسیر المیزان می‌خوانیم که خداوند در این آیه می‌فرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت می‌کنم دعاکننده‌‏ای را که فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر کند.

پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواسته‌‏ایم، و در واقع برای ما شر بوده

و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده‌‏ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است.

و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرمودۀ روایات، در این صورت به جای آن بلایی از ما دور می‌شود و یا برای آیندۀ ما یا نسل ما ذخیره می‌شود و یا در آخرت جبران می‌گردد.

در اصول کافی می‌خوانیم: کسی که غذای حرام بخورد، یا امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر نکند و یا از سر غفلت و بی‌اعتنایی دعا کند، دعایش مستجاب نمی‌گردد.

معنای دعا، ترک کسب و کار نیست، بلکه توکّل به خداوند همراه با تلاش است.

لذا در حدیث می‌خوانیم: دعای بیکار مستجاب نمی‌شود.

شاید قرار گرفتن آیۀ دعا در میان آیات روزه به خاطر تناسب بیشتری است که ماه خدا با دعا دارد.
با اینکه کارهای خداوند قانون‏‌مند و بر اساس عوامل و سنّت‌‏های ثابت است، پس دعا چه نقشی دارد؟

همان‌گونه که انسان در سفر، حکم نماز و روزه‌اش غیر از انسان در وطن است، انسان دعاکننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلی است، نه دوّمی.

آری، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را برای دریافت الطاف الهی بیشتر می‌کند. همان‌گونه که توسل و زیارت اولیای خدا، شرایط انسان را عوض می‌کند.

چنان‌که اگر کودکی همراه پدر به مهمانی رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود.

بنابراین دعا، زیارت و توسّل، سبب تغییر شرایط است؛ نه برهم‌‏زدن سنّت‌های قطعی الهی.

دربارۀ نزدیکی خدا به انسان، فیض کاشانی قدس سره می‌گوید:

گفتم که روی خوبت، از ما چرا نهان است -------- گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است‏

گفتم فراق تا کی، گفتا که تا تو هستی -------- گفتم نفس همین است، گفتا سخن همان است‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶:

۱. دعا در هر جا و در هر وقت که باشد، مفید است. چون خداوند می‌فرماید: من نزدیک هستم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماکن مقدّسه برای دعا مطرح شده برای فضیلت است؛ نه انحصار به آن ایام و یا اختصاص به آن امکنه.

۲. خداوند به ما نزدیک است، ولی ما چطور؟ اگر گاهی قهر او دامن ما را می‏‌گیرد، به خاطر دوری ما از خداوند است که در اثر گناهان می‌‏باشد. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

۳. استجابت خداوند دائمی است، نه موسمی. «أُجِیبُ» نشانۀ دوام است.

۴. با آنکه خدا همه چیز را می‌داند، امّا دعا کردن وظیفۀ ماست. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»

۵. دعا آنگاه به اجابت می‌رسد که همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی»

۶. دعا، وسیلۀ رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۸۲-۲۸۹.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۱۱

و لو اءننا نزلنا إلیهم الملائکة و کلمهم الموتى و حشرنا علیهم کل شى ء قبلا ما کانوا لیؤمنوا إلا اءن یشاء الله و لکن اءکثرهم یجهلون (۱۱۱)

ترجمه :
۱۱۱ - و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل مى کردیم ، و مردگان با آنها سخن مى گفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع مى نمودیم هرگز ایمان نمى آوردند، مگر آنکه خدا بخواهد ولى بیشتر آنها نمى دانند.

تفسیر
چرا افراد لجوج به راه نمى آیند

این آیه با آیات قبل مربوط است همه یک حقیقت را تعقیب مى کنند، هدف این چند آیه این است که جمعى از تقاضاکنندگان معجزات عجیب و غریب در تقاضاهاى خود صادق نیستند و هدفشان پذیرش حق نمى باشد، لذا بعضى از خواسته هاى آنها (مثل آمدن خدا در برابر آنان !) اصولا محال است .
آنها به گمان خود مى خواهند با مطرح ساختن این درخواستها و معجزات عجیب و غریب افکار مؤ منان را متزلزل و نظر حق جویان را مشوب و به خود مشغول سازند.
قرآن در آیه فوق با صراحت مى گوید: اگر ما (آنطور که درخواست
کرده بودند) فرشتگان را بر آنها نازل مى کردیم و مردگان مى آمدند و با آنها سخن مى گفتند و خلاصه هر چه مى خواستند در برابر آنها گرد مى آوردیم ، باز ایمان نمى آوردند (و لو اننا نزلنا الیهم الملائکة و کلمهم الموتى و حشرنا علیهم کل شى ء قبلا ما کانوا لیؤ منوا).
سپس براى تاکید مطلب مى فرماید: تنها در یک صورت ممکن است ایمان بیاورند و آن اینکه خداوند با مشیت اجبارى خود آنها را وادار به قبول ایمان کند و بدیهى است که اینگونه ایمان هیچ فایده تربیتى و اثر تکاملى نخواهد داشت (الا ان یشاء الله )
و در پایان آیه اضافه مى کند که بیشتر آنها جاهل و بیخبرند (و لکن اکثرهم یجهلون ).
در اینکه منظور از ضمیر هم در این جمله چه اشخاصى هستند؟ در میان مفسران گفتگو است : ممکن است اشاره به مؤ منانى باشد که اصرار داشتند پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به خواسته این دسته از کفار ترتیب اثر دهد و هر معجزه اى را پیشنهاد مى کنند بیاورد.
زیرا بیشتر این مؤ منان از این واقعیت بیخبر بودند و توجه نداشتند که آنها در تقاضاى خود صادق نیستند، ولى خدا میدانست که این مدعیان دروغ مى گویند به همین دلیل به خواسته هاى آنها ترتیب اثر نداد، اما براى اینکه دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بدون معجزه نمى تواند باشد در موارد خاصى معجزات مختلفى بر دست او آشکار کرد.
این احتمال نیز وجود دارد که ضمیر هم بازگشت به کفار در خواست کننده کند
یعنى بیشتر آنها از این واقعیت بیخبرند که خدا توانائى بر هر گونه کار خارقالعاده اى دارد ولى گویا آنها قدرتش را محدود مى دانند، لذا هر گاه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) معجزه اى نشان مى داد آن را حمل بر سحر یا چشمبندى مى کردند چنانکه در آیه دیگر مى خوانیم : و لو فتحنا علیهم بابا من السماء فظلوا فیه یعرجون لقالوا انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم مسحورون : اگر درى از آسمان به روى آنها مى گشودیم و از آن بالا مى رفتند، مى گفتند ما چشمبندى شده ایم و ما را سحر و جادو کرده اند! (سوره حجر آیه 14 و 15) بنابراین آنها جمعیتى نادان و لجوجند که نباید به آنان و سخنانشان اعتنا کرد.

منبع ادامه ...:

https://t.me/fazylatha

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

یکی از کارهای مهم آیت‌الله سید محمد حسین طباطبایی در بحبوحه تهاجم اندیشه‌های وارداتی و بیگانه، جهاد فکری و تشکیل یک پایگاه فکری مستحکم و با آرایش تهاجمی بود، کاری که امروز به آن نیاز داریم ...

 24 /آبان/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای فرمانده کل قوا

در بازدید از نمایشگاه نیروی هوافضای سپاه 28 /آبان/ 1402

هرجا جوان‌های ما با عزم و ایمان وارد شدند، توانسته‌اند کارهای بزرگی انجام دهند ...

قضایای غزه بسیاری از حقایق مکتوم را برای مردم دنیا آشکار کرد که یکی از این حقایق، طرفداری سران کشورهای غربی از تبعیض نژادی است ...

صهیونیست‌ها خود را نژاد برتر می‌دانند و بقیه آحاد بشر را نژاد پَست به حساب می‌آورند و به همین دلیل است بدون احساس ناراحتی وجدان، چندین هزار کودک را به قتل رسانده‌اند ...

هنگامی که رئیس جمهور آمریکا، صدراعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر انگلیس، با آن همه ادعا از چنین رژیم نژادپرستی حمایت و به آن کمک می‌کنند، به معنای طرفداری این آقایان از تبعیض نژادی به‌عنوان نفرت‌انگیزترین مسائل دنیا است ...

مردم اروپا و آمریکا نیز باید تکلیف خود را با این وضعیت روشن کنند و نشان دهند که طرفدار تبعیض نژادی نیستند ...

شکست رژیم صهیونیستی در غزه، یک واقعیت است و پیشروی و ورود به داخل بیمارستانها و یا خانه‌های مردم، پیروزی نیست زیرا پیروزی به معنای شکست دادن طرف مقابل است که رژیم صهیونیستی تاکنون نتوانسته است به آن دست یابد و در آینده هم نخواهد توانست.

ابعاد این نتوانستن فراتر از رژیم صهیونیستی است:

این نتوانستن به معنای نتوانستنِ آمریکا و کشورهای غربی نیز است و اکنون همه دنیا با این حقیقت مواجه شده است که یک رژیم ِ دارای امکانات و تجهیزات مفصل و پیشرفته نظامی نتوانسته است بر طرف مقابل خود که هیچ یک از این امکانات را ندارد، غلبه کند.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای

در دیدار مدال‌آوران بازی‌های آسیایی و پاراآسیایی هانگژو 1 /آذر/ 1402

رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی به دست حماس ضربه فنی شد و با همه جنایاتش نتوانسته این شکست سنگین را جبران کند و در آینده هم نخواهد توانست ...

از آن بانوی محترمی که با حجاب کامل پرچمدار کاروان ایران در بازی‌های آسیایی شد و آن بانوی ورزشکاری که هنگام اهدای مدال حاضر نشد با مرد نامحرم دست بدهد و نیز آن بانویی که با کودک خود روی سکوی مدال‌آوری رفت و با حرکت نمادین خود، احترام به خانواده و مادر را در دنیا برجسته کرد، صمیمانه تشکر می‌کنم ...

محبوبیت و شهرت، مسئولیت سنگینی به دنبال می‌آورد: گفتار، رفتار و نوع زندگی چهره‌های ورزشی برای بسیاری از جوانان الگو است و می‌تواند بر آنان تأثیر سازنده‌ای بگذارد، اگرچه عکس آن هم ممکن است، بنابراین ورزشکاران باید در این زمینه کاملاً مراقبت کنند ...

رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی ضربه فنی شد و حماس نه به‌عنوان یک دولت و کشورِ با امکانات زیاد، بلکه به‌عنوان یک گروه مبارز توانست رژیم غاصب صهیونیست را با آن‌همه امکانات ضربه فنی کند ...

ناتوانی صهیونیست‌ها برای خارج شدن از زیر بار فشار و ننگ این شکست مفتضحانه:

آنها برای جبران، در بیمارستان‌ها و مدارس غزه قدرت‌نمایی می‌کنند اما این کار مشابه کار ورزشکاری است که در میدان شکست خورده اما برای تلافی با حمله به طرفداران تیم مقابل، به آنها فحاشی و کتک‌کاری می‌کند ...

خودداری تحسین‌برانگیز ورزشکاران ایرانی از مسابقه با نمایندگان رژیم صهیونیستی:

امروز همه دنیا علت این کار ورزشکاران ما را فهمیده‌اند چون آن افراد برای یک رژیم جنایتکار و تروریست و جنایتکار به میدان می‌آیند ...

انتقاد شدید از مسئولان مراکز جهانی ورزش که تحت تسلط قدرت‌های مستکبر قرار دارند:

آنان که در اقدامی سیاسی به بهانه جنگ، یک کشور را از حضور در همه میدان‌های ورزشی محروم می‌کنند، اکنون حدود 5 هزار کودک شهید فلسطینی را نادیده می‌گیرند و به بهانه پرهیز از دخالت سیاست در ورزش، رژیم صهیونیستی را به علت نسل‌کشی و جنایات جنگی محکوم و محروم نمی‌کنند که امیدواریم روزی به این اقدامات تبعیض‌آمیز رسیدگی عادلانه شود ...

۳ /فروردین/ ۱۴۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در محفل نورانی انس با قرآن در اولین روز ماه مبارک رمضان:
هدف از تلاوت قرآن تأثیرگذاری بر شنوندگان آن باشد
 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

شمشیر کشیده‌ام
اما در سوی دیگرِ این میدان، حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای، خود با تمام قوا به میدان آمده‌اند: «من شمشیر را کشیدم، مشغولیم، ما از چپ و راست داریم می‌زنیم» ۹۵/۳/۳۱ تنها راهِ مقابله «جهاد» است: «جهاد همیشه لازم است. گاهی جهاد، جهاد سیاسی است، گاهی جهاد فرهنگی است، گاهی جهاد نرم است... امّا در همه‌ی این‌ها باید توجّه داشت که این جهاد، علیه دشمن است.» ۹۵/۹/۲۷ در زمانه‌ای که رهبر انقلاب به‌عنوان مقتدا این‌گونه در میانه‌ی میدانِ «مجاهدت» وارد شده، تکلیفِ مؤمنین انقلابی و به‌خصوص «جوانانِ مؤمن انقلابی» روشن و «حجّت تمام است»: «حجّت بر شما تمام است. انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزائید. در نبرد نامتقارن جبهه‌ی کفر و استکبار با پرچم برافراشته‌ی اسلام ناب، این وظیفه‌ی همه‌ی ما است.» ۹۵/۱۱/۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ما را «هدف» گرفته‌اند
دشمنی که علی‌رغم همه‌ی توطئه‌ها نتوانسته به ملت ضربه وارد کند، حالا با تمام قوا به میدان آمده تا با «نفوذ» به مقصود خود برسد: «ما در جنگِ نرمیم؛ در جنگِ سیاسی هستیم، در جنگِ فرهنگی هستیم، در جنگِ امنیّتی و نفوذی هستیم؛ فکرها و اراده‌ها دارند با هم می‌جنگند.» ۹۵/۳/۳۱ دشمنان در این عرصه «تغییر باورها، آرمان‌ها و سبک زندگی» را «هدف» گرفته‌اند: «عمده‌ترین وسیله دو چیز [است‌]؛ یکی پول، یکی هم جاذبه‌های جنسی... [برای اینکه افراد مؤثّر را] بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمان‌ها، تغییر نگاه‌ها، تغییر سبک زندگی» ۹۴/۹/۴ و به‌دنبال این هستند: «کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می‌کند.» ۹۴/۹/۴

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید. برداشت ما از صدا و سیما این است. امام که فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چیزی تدریس میشود؛ در این دانشگاه چه چیزی میخواهد تدریس بشود؟ آنچه که در این دانشگاه تدریس میشود، عبارت از پیامها، پایه‌ها، مفاهیم و درسهای اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایده‌آل است.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 هنر انقلابی

آن دستگاهی که در دستان هنرمند و باقدرت شماست و زیر نظر مسؤول و صاحبتان قرار دارد - یعنی دستگاه صدا و سیما - دستگاه بسیار حساسی است؛ شوخی نیست. این چیزی نیست که اگر مثلاً آدم مشاهده کرد که فلان گوشه‌ی آن هم اشکالی دارد، بگوید این اشکال به خوبیهایش دَر. نه، فقط خوبیها باید گسترش پیدا کنند و زیاد بشوند.
اعتقادم این است که شما مسؤولان مؤمن و علاقه‌مند و کارآمد می‌توانید؛ ما ابزارش را داریم. به اندازه‌یی که بتوانیم همین حرفها را به‌قدر کافی با مایه‌های هنر بیامیزیم و هنرمندانه ارایه بدهیم، ابزار خوب داریم. هنرمند زیاد داریم؛ منتها باید به حیطه‌بندیهای نظام توجه کنید و هیچ‌گونه تخطی و تخلفی را از اصول اساسی نظام و انقلاب اسلامی تحمل و اغماض نکنید. وقتی اغماض نکردید، وقتی رسیدگی کردید، همه چیز درست خواهد شد.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

پرهیز از سطحی‌نگری وانعکاس حقیقی معارف اسلامی در فیلم ها و نماهای تلویزیونی

این‌طور نباشد که به نام اسلام چیزى را بگوییم که سست باشد، یا چیزى را ببافیم که فقط شکل، شکل اسلامى باشد؛ مثل این نماهاى تلویزیونى - عکس گنبد و بارگاه و مانند آن - که شماها براى فیلمها درست مى‌کنید و چیزى را از دور نشان مى‌دهید. ارایه‌ى چنین چیزهایى از اسلام، یک چیز پوکِ پوچِ کم‌مایه است که فقط یک زر و زیور دروغى، آن هم ظاهرى و سطحى را نشان مى‌دهد.
حقیقتاً بایستى مفاهیم و معارف اسلامى پخش و منعکس بشود. علاوه‌ى بر این، صدا و سیما کوشش کند که مردم متدین بشوند. یکى از وظایفى که واقعاً باید آقایان به آن توجه کنند، متدین‌سازى است. کارى کنید که مستمعتان بر اثر صحبت شما، حقیقتاً به صورت عمیق متدین بشود.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 صدا و سیما باید در مقابل تبلیغات دشمن نسبت به انقلاب، سینه سپر کند.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

چرا خواصِ مؤمنی که دوْر مسلم بودند، از او دست کشیدند؟ بین اینها افرادی خوب و حسابی بودند که بعضیشان بعداً در کربلا شهید شدند؛ اما این‌جا، اشتباه کردند.
البته آنهایی که در کربلا شهید شدند، کفّاره‌ی اشتباهشان داده شد. درباره‌ی آنها بحثی نیست و اسمشان را هم نمیآوریم. اما کسانی از خواص، به کربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توّابین شوند. چه فایده؟! وقتی امام حسین علیه‌السّلام کشته شد؛ وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت؛ وقتی فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشیب آغاز شد، دیگرچه فایده؟! لذاست که در تاریخ، عدّه‌ی توّابین، چند برابر عدّه‌ی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به‌خاطر این‌که در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند. چرا مسلم بن عقیل را با این‌که میدانستید نماینده‌ی امام است، تنها گذاشتید؟! آمده بود و با او بیعت هم کرده بودید. قبولش هم داشتید. به عوام کاری ندارم. خواص را میگویم. چرا هنگام عصر و سرِ شب که شد، مسلم را تنها گذاشتید تا به خانه‌ی طوعه پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمیگذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر میرسید، آن صد نفر دور مسلم را میگرفتند. خانه‌ی یکیشان را مقرّ فرماندهی میکردند. میایستادند و دفاع میکردند. مسلم، تنها هم که بود، وقتی خواستند دستگیرش کنند، ساعتها طول کشید. سربازان ابن زیاد، چندین بار حمله کردند؛ مسلم به تنهایی همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر میتوانستند دستگیرش کنند؟! باز مردم دورشان جمع میشدند. پس، خواص در این مرحله، کوتاهی کردند که دوْر مسلم را نگرفتند. ببینید! از هر طرف حرکت میکنیم، به خواص میرسیم. تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند! در لحظه‌ی لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد.۱۳۷۵/۰۳/۲۰

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

من از اوّل تشکیل این مجلس، اعتقاد خودم و علاقه‌ی خودم به این مجلس را که از روی اطّلاع بود، عرض کردم، گفتم مجلس، مجلسِ انقلابی است.(۹) الان هم من بعد از سه سال همین را تکرار میکنم. این مجلس بحمدالله مجلسی است انقلابی، باسواد، جوان، پُرتحرّک، پُرکار. البتّه قضاوتهایی که انسان راجع به یک مجموعه میکند، با نگاه به مجموعه است؛ حالا یک استثناهایی هم ممکن است وجود داشته باشد؛ به آن استثناها کاری نداریم. مجموعه را که انسان نگاه میکند، با نگاه مجموعی، این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است. حالا از گوشه و کنار، از چپ و راست، یک متلکی، یک حاشیه‌ای، یک مثلاً چیزی گاهی به مجلس زده میشود، خب بگویند؛ نمیشود انتظار داشت که همه از آدم تعریف کنند؛ نه، بالاخره مخالفتهایی هم میشود، امّا واقع قضیّه همین است که عرض کردم؛ یعنی از روی آن اطّلاع و آگاهی‌ای که بنده دارم، این‌[جور] است که این مجلس انصافاً این خصوصیّات را دارد.

۳ /خرداد/ ۱۴۰۲

چرا رهبر انقلاب اسلامی مجلس یازدهم را «مجلس انقلابی» می‌دانند و بر آن تأکید میکنند؟
پُر‌انگیزه، پُر‌ایمان و پُر‌توان

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

شبیب برده حارث بن سریع همدانى جابرى‏ شبیب قهرمانى دلیر بود و همراه سیف و مالک پسران سریع آمد و پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

الگوبرداری از شھـــــدا
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟؟
گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه #بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان #کارفرهنگی انجام بدم و برای ‌#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی #کوتاهی کردیم و آن دنیا باید #جواب_بدیم....!!!

#شهدا     #مسجد     #نوجوان     #جذب

"شهید محمود کاوه"
هر آنچه از خدا می خواهید با واسطه از شهدا، در نماز اول وقت طلب کنید ...
#نمازاول‌وقت    #شهدا

منبع این مطلب

شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

شهید آوینی:

حضرت سیدالشهدا حسین بن علی‌(ع) شب پیش از هجرت به سوی کربلا در پایان خطبه‌ای بلند فرمودند: «آگاه باشید، هر آن که می‌خواهد خونش را در راه ما اهل بیت، که راه حق است، نثار کند و خود در بهشت لقاءالله منزل گیرد، با ما راهی کربلا شود. من فردا صبح ان‌شاءالله به راه می‌افتم.»
اکنون بار دیگر بانگ الرحیل برخاسته است و همان فریاد در آسمان بلند تاریخ طنین‌انداز گشته است. و این بار راهیان کربلا، این راحلان قافله‌ی عشق، بدان لبیک گفته‌اند.

صدها سال از آغاز عصر غیبت کبری گذشته است و اکنون، در آغاز قرن پانزدهم بعد از هجرت، در مطلع الفجر تاریخ، انسان بعثتی دیگرباره می‌یابد و لیاقت حضور پیدا می‌کند. قرن پانزدهم هجری قمری سررسیده است و یاران سیدالشهدا (ع) که تقدیر الهی تاریخ، آنان را صبورانه از صلب پدران و رحم پاک مادرانشان برای روزی اینچنین برگزیده و در این دوران شگفت‌انگیز گرد آورده است، در مطلع الفجر تاریخ، همچون لشکر صبح به مصاف یزید شب می‌شتابند تا زمینه را برای طلوع خورشید ولایت آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین‌ آماده کنند.

چه کسی از جنگ خسته شده است؟ ما به فطرت خویش باز گشته‌ایم و در آن حسین بن علی‌(ع) را یافته‌ایم و اینچنین است اگر حسین‌ندیده «حسین حسین» می‌کنیم. ما از جنگ خسته نمی‌شویم، زیرا به کانونی دست یافته‌ایم که هر چه شور و نشاط هست از آن منشأ می‌گیرد. این قلب حسین بن علی (ع) است که در پیکر ما می‌تپد و اینچنین، اراده‌ی ما اراده‌ی حق است و قدرت ما از مبدأ لایزال قدرت الهی است. نه، اینجا خستگی راه ندارد.

شهید نور محمد رضا دوست

شهید ابراهیم مهیاری

شهید اکبر افشاری

https://harimeharam.ir/shahid/476

شهید مدافع حرم شهید سید مصطَفی موسوی

تاریخ شهادت : 1394/08/21 | محل شهادت : العیس - حلب - سوریه

شهید سید مصطَفی موسوی خطاب به مادرش:

برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آن‌ها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت می‌شوند ...

شهید مدافع حرم شهید مصطفی صدر زاده

بخشهایی از وصیت نامه:

خدایا از تو ممنونم بی‌ اندازه که در دل ما محبّت سید علی‌ خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزیم درس ایستادگی را، درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم.

 از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند، تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است.

برادارن و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب، مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن، ما که رفتیم....

سخنان مقام معظم رهبری را حتماً گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می‌دهد.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا

In the Name of Allah, the Merciful, the Most Merciful

We have written in the Psalms, after the Remembrance: 'The righteous among My worshipers shall inherit the earth

Sura 21: AL-ANBIYA (THE PROPHETS) - Juz' 17 - Translation Qarib

Quran

**************

صالحان وارثان زمین

وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ «انبیاء ۱۰۵»
و همانا در (کتاب آسمانى) زبور (که) بعد از ذکر، (تورات، نازل شده) نوشتیم که قطعاً بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.
Certainly We wrote in the Psalms, after the Torah: ‘Indeed My righteous servants shall inherit the earth’
قال الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ هُمْ أَصْحَابُ الْمَهْدِیِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فِی آخِرِ الزَّمَانِ.امام باقر ( منظور از عبارت: أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ، یاران مهدی (در آخرالزّمان می‌باشند.
تأویل الآیات الظاهرهْ، ص۳۲۷_ البرهان_ نورالثقلین

 

رهبری در کلام علامه حسن‌زاده‌آملی / گوش‌تان به دهان رهبر باشد چون ایشان گوششان به دهان حجةبن‌الحسن (عج‌) است

 ان الدین عند الله الاسلام
تحولات بزرگ در جهان آغاز می شود
انقلاب اسلامی ایران معادلات جهانی را به نفع صالحان، موحدان و مستضعفان جهان تغییر خواهد داد
دیرنخواهد بود که آثار این تحولات نمایان شود و دشمنان اسلام
و انقلاب اسلامی و قاتلان حاج قاسم وآمریکای جنایتکار و اسرائیل غاصب وجنایتکار تقاص بزرگی پس دهند ...
ان شاء الله
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

 طبق فرمایش حضرت آقا، رهبر فرزانه انقلاب، باید همیشه آماده ظهور باشیم آنگونه آماده باشیم که فرض کنیم همین امروز قراراست امام زمان(عج) ظهور کند اگر چه طبق فرمایش امام باقر (علیه السلام) خداى متعال اراده نماید، ظرف یک شب تمام شرایط ظهور را مهیا وظهورحجتش را بغتتاً محقق میکند و ما نیزبسیار خوشبین به نزدیکی ظهور هستیم وآرزومندیم که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، پرچم این انقلاب را به دست مبارک امام عصر (سلام الله علیه ) برسانند و ان شاء الله اینگونه خواهد شد و شرایط عالم نیز این نوید و بشارت را می دهد، و اگرچه انتظار فرج خود عبادت است و اجر وثواب بسیاردارد و نتیجه اش خیرمحض برای منتظران فرج است و در خصوص فلسفه انتظار فرج مستقلا مطلبی خواهیم نوشت لکن باید این موضوع را جدی تلقی کنیم که اگرآماده نباشیم و اگر کسبه و بازاری و کارمند با سلامت نفس و عدل و انصاف آماده نباشند و اگر جامعه اسلامی با حفظ و رعایت عفاف و حجاب آماده نباشد و اگر مسئولین این انقلاب که باید در مقایسه جهانی مومن ترین، سالم ترین وانقلابی ترین و پاک دست ترین مسئولین باشند، اما اینگونه نباشند و آماده نباشند تا بستر ظهور فراهم شود، و اگر فرصت طلایی کشور و انقلاب در دوران زعامت این شخصیت ممتاز و حکیم وانقلابی، حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله) را از دست دهیم و ظهور در این دوران محقق نشود! شاید در قیام امام عصر (عج) تاخیرشود و دراین صورت تعداد بیشتری از انسانهای مظلوم بدست ظالمین و دشمنان بشریت مورد ظلم و ستم قرار گیرند، اگرچه طبق وعده الهی ظلم و باطل رفتنی است و حق پیروز خواهد شد، پس بر همه مشتاقان ظهور و منتظران حقیقی فرض است با حمایت از انقلاب و ولایت و جهاد تبیین و حفظ ایمان و رعایت شئونات اسلامی در خانواده و حیطه زندگی و اجتماعی که در آن زندگی میکنیم و با خود سازی شرایط این دوران طلایی را برای قیام حجت بن الحسن العسکری (عج) فراهم نماییم، ان شاء الله س.م.ر

دفاع از مظلوم در اسلام و سیره معصومین (علیهم السلام)

رسول الله(صلى الله علیه و آله و سلم)

وَ مَنْ أَخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ کَانَ مَعِی فِی الْجَنَّةِ مُصَاحِبا(۱)(کسى که حق مظلوم را از ظالم بستاند در بهشت با من همنشین خواهد بود).

امیر المؤمنین علی(علیه السلام) :

أحْسَنُ العَدْلِ نُصْرَةُ المَظْلُومِ

(برترین عدالت یارى مظلومان است).

امام زین العابدین(علیه السلام):

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ فِی الِاعْتِذَارِ مِنْ تَبِعَاتِ الْعِبَادِ وَ مِنَ التَّقْصِیرِ فِی حُقُوقِهِمْ وَ فِی فَکاک رَقَبَتِهِ مِنَ النَّارِ:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیک مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْهُ، وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِی إِلَیّ فَلَمْ أَشْکرْهُ، وَ مِنْ مُسِی‏ءٍ اعْتَذَرَ إِلَیّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ، وَ مِنْ ذِی فَاقَةٍ سَأَلَنِی فَلَمْ أُوثِرْهُ، وَ مِنْ حَقِّ ذِی حَقٍّ لَزِمَنِی لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ، وَ مِنْ عَیبِ مُؤْمِنٍ ظَهَرَ لِی فَلَمْ أَسْتُرْهُ، وَ مِنْ کلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِی فَلَمْ أَهْجُرْهُ. أَعْتَذِرُ إِلَیک -یا إِلَهِی- مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَةٍ یکونُ وَاعِظاً لِمَا بَینَ یدَیّ مِنْ أَشْبَاهِهِنَّ.

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ نَدَامَتِی عَلَى مَا وَقَعْتُ فِیهِ مِنَ الزَّلَّاتِ، وَ عَزْمِی عَلَى تَرْک مَا یعْرِضُ لِی مِنَ السَّیئَاتِ، تَوْبَةً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَک، یا مُحِبَّ التَّوَّابِینَ.

دعای امام سجاد علیه السلام در پوزش از ظلمی که به ستمدیده رسیده:

بار خدایا به پیشگاهت عذر خواهم در حق ستمدیده‌ای که در حضور من بر او ستم رفته و من یاریش ننمودم، و از احسانی که در حقّم شده و شکرش را بجا نیاورده ام، و از بد کننده‌ای که از من پوزش خواسته و عذرش را نپذیرفته ام، و از فقیری که از من حاجت خواسته و من خواست او را بر خواست خود ترجیح نداده ام، و از حقّ مؤمن حق داری که بر عهده‌ام مانده و آن را ادا ننموده‌ام و از عیب مؤمنی که بر من آشکار گشته و آن را نپوشانده‌ام، و از هر معصیتی که برایم پیش آمده و از آن دوری نجستم.

بار الها از همه آنها و از آنچه مانند آنهاست از حضرتت با دل آکنده از پشیمانی عذر می‌خواهم عذری که مرا در آینده از نظایر آنچه بر من گذشت باز دارد،

پس بر محمد و آلش درود فرست و پشیمانی‌ام را بر لغزش‌هایی که گرفتارشان شده‌ام و تصمیم را بر ترک گناهانی که برایم پیش آیند، توبه‌ای قرار ده که برایم موجب عشق تو گردد،‌ ای دوستدار توبه‌کنندگان.(۳)

پی نوشت:

۱-کنزالفوائد

۲-غررالحکم

۳-دعای ۳۸ صحیفه سجادیه

حاکمیت صالحان نزدیک است

بشارتی بزرگ

great news

بسم الله الرحمن الرحیم

تمام جریانات عالم در منظر خدای متعال و امام زمان و شهیدان را حق می باشد و بسوی حاکمیت صالحان و نابودی ظالمان به پیش میرود و هرکس، به هر طریقی خاصه رعایت تقوی و خودسازی و حفظ حرمت خون شهیدان و حمایت از انقلاب و ولایت ومظلومین ، به این روند کمک نماید، بدون شک موردتوجه خاص امام عصر (روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) قرار خواهد گرفت ، که باذن الله ،ناظر بر جزئیات آنچه در عالم می گذرد وآنچه ما انجام میدهیم می باشند،

great news

All the currents of the world are under the supervision of Almighty Allah, the Imam of the time and the martyrs.
And the world is moving towards the rule of the righteous and the destruction of the oppressors.

And everyone should participate in this way somehow.
If every believer helps the needy people of the world with piety and respect for the blood of martyrs and support the Islamic revolution and the province.
Undoubtedly, it will be the special attention of Imam Asr (AS).
The one who watches and sees world events and knows what we are doing.



، وحدت کلمه بین جهان اسلام و اتحاد بین مسلمین و موحدین و مستضعفین و محرومین عالم موجب نابودی ظالمان و نجات مظلومان در جهان است،

برگزاری یک پویش بین المللی از سوی مسلمین و موحدین و مستضعفین و محرومین درحمایت از مظلومان غزه و قدس شریف و

تقاضای ظهور منجی عالم (عج)

به این روند نورانی سرعت خواهد بخشید ،

The unity of the word between the Islamic world and the unity between Muslims and monotheists and the oppressed and deprived of the world causes the destruction of the oppressors and the salvation of the oppressed of the world.

Holding an international campaign and uprising of Muslims and monotheists and the oppressed and deprived in support of the oppressed in Gaza and Quds Sharif and

Request for the appearance of the Savior of the world (peace be upon him)
of allah
It accelerates the realization of this enlightened desire and the rule of divine justice is realized sooner

هر مسئولی از ابتدای انقلاب تا کنون با غصب مناصب و سوء مدیریت و سستی و نادانی و اشرافیگری و رشوه و اختلاس و نفوذ و ضدیت با ولایت ، مسبب تاخیر در رسیدن این انقلاب به اهداف مقدس و متعالی و جهانشمول آن شده و بشود ، قبل از عذاب اخروی در همین دنیا ، یا رسوا میشود و یا به خواری وذلت می افتد وغیر از خیانت به انقلاب و ملت شریف ایران ،حتی در مقابل جنایات و قتل عام مظلومان غزه توسط اسرائیل جنایتکارمسئول است،

From the beginning of the Islamic Revolution of Iran until now, every official in Iran has been and is the cause of the delay in the Islamic Revolution reaching its goals by usurping positions, mismanagement, laziness, ignorance, aristocracy, bribery, embezzlement, and influence.
He will either be disgraced or humiliated in this world before the hereafter, and apart from betraying the Islamic Revolution and the noble nation of Iran, he is also responsible for the crimes and killings of the oppressed people of Gaza by Israel.

در هرصورت این انقلاب مقدس به سمت ساحل نجات بشریت به پیش میرود

حتی اگر جنگ ظالمانه فعلی گسترش یابد و ایران اسلامی هم به دفاع از مظلومین وارد عمل بشود ودخالت کند یا دخالت نکند!

یا با درخواست اسرائیل جنایتکار به آتش بس ،فعلا این جنگ متوقف شود ، یا متوقف نشود وحتی غزه را نابود و تصرف نمایند، (اگر چه ما سرنوشت نهایی غزه را قبلا در این پایگاه نوشته ایم) در هر صورت

رژیم ناپاک وکودک کش صهیونیستی رو به نابودی است

و هیچ خللی در حرکت انقلاب اسلامی بسمت اهداف مقدس و جهان شمولش بوجود نخواهد آمد،

ان شاء الله-س.م،ر


But in any situation, this holy revolution will advance towards the salvation of humanity

Even if the current cruel war between Israel and Palestine (the people of Gaza) expands, or Islamic Iran will act to defend the oppressed people of Gaza or not!

Or the criminal Israel that insists on a ceasefire to stop this war for a while

Or even if it destroys or occupies or does not occupy Gaza (of course, we have already written the final fate of Gaza in this base) in any case.

The unclean and child-killing Zionist regime is about to be destroyed

And there will be no disruption in the movement of the Islamic revolution towards the holy goals of the world.

Allah willing

S.M.R

 حوادث بزرگ در پیش است احتمال پدیدار شدن نشانه هایی نوید بخش در بروز علائمی که تحولات عظیم و انقلابی وسیع در جهان را در پی داشته باشد، می رود، این پیش بینی ها تعیین وقت برای ظهور نیست، چون این امر مهم و مقدس تحت اراده خدای متعال و البته اراده و خواست و دعای جمعی مردمان پس از دورانی است، که از آن دوران در روایات بعنوان دوران حاد ظلم وجور "بعد ما ملئت ظلما وجورا" نام برده شده ، ، لکن چون استکبار جهانی با سردمداری آمریکا با موتور کشتار صهیونیست های اشغال گر و ددمنش با هدف نسل کشی مسلمین و مقابله با اسلام ناب و انقلاب اسلامی عزم خود را جزم نموده، زوال خود را سرعت بخشیده و لذا بدون شک جهان با سرعت بیشتری، بسوی گسترش انقلاب اسلامی وجهانی شدن اسلام و استقرار حکومت صالحان به پیش میرود و با فروپاشی اسرائیل غاصب، جهان شاهد زوال قدرتهای استکباری و در راس آنها زوال قدرت آمریکای جنایتکار خواهد بود، ان شاء الله

اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَلیِک اَلفَرَجْ

 انتخابات مجلس دوازدهم 1402

 تشخیص قبل از انتخاب جریانات متعدد از جمله نفاق جدید با ترفند جدید، جریان انحرافى و ... با ترفندهای عوامفریبانه مجلس دوازدهم را نشانه رفته اند که باید روشنگری کرد فعلا مراقب این حضرات باشید، شاید برخی از اینها که میبینید خودشان نیایند اما حتما کسانی را که هم حزبی شان هستند اما معروف نیستند را به ملت معرفی کنند...!

وصیتنامه سردار شهید سلیمانی
متن انگلیسی وصیتنامه سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی

«مهدی قره محمدی» شهید مدافع حرمی بود که سال ۱۳۹۶ در ۳۸ سالگی به شهادت رسید. او اصالتاً اهل شهر آمل و از پاسداران یگان صابرین نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که داوطلبانه عازم سوریه شد.

این سردار شهید مدافع حرم متولد سال ۱۳۵۸ و ۲۲ آذرماه ۶ سال پیش، در حال پاکسازی مناطق شهر دیرالزور از تروریست‌های تکفیری بود که بر اثر اصابت تیر به گردن، پهلو و پا به شهادت رسید.

بخشی از وصیت‌نامه:

پسر عزیزم آقا محمدجواد!

مرا ببخش که در سنین کودکی شما را در ظاهر تنها گذاشتم، ولی بدان که در کنارتان خواهم بود و از خداوند منان عاقبت‌به خیری شما را خواستارم و برایتان دعا می‌کنم که ان‌شاالله فرزندی سالم و صالح تربیت بشوید. برای شما چند سفارش دارم؛ اول اینکه احترام مادرتان را داشته باشید و به عنوان مرد خانه حواستان به خواهرهایتان هم باشد. در انتخاب دوستان دقت لازم را داشته باشید و فقط با کسانی هم‌نشینی کنید که شما را به خداوند نزدیک‌تر می‌کنند. در مقابله وسوسه‌های گناه‌آلود دنیایی در همه حال به خداوند پناه ببرید و از ائمه اطهار علیهم‌السلام کمک بگیرید. با قرآن مأنوس باشید که انس با قرآن باعث روشنایی دل و برکت در زندگی می‌شود.

بنده دوست دارم شما در کسوت سربازی و پاسداری اسلامی در بیایید و توفیق سربازی ولایت فقیه و ان‌شاالله توفیق سربازی در رکاب آقا امام زمان حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف را پیدا کنید و در راستای تحقق کلام ولی امر مسلمین امام خامنه‌ای مبنی بر اینکه در سال ۱۳۹۴ فرمودند: «اسرائیل قطعا ۲۵ سال آینده را نخواهد دید»؛ ان‌شاالله جزو کسانی باشید که رژیم اشغالگر قدس را نابود و قدس شریف را آزاد کنند.»

مزار شهید مدافع حرم «مهدی قره‌محمدی» در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم علیه السلام شهر آمل قرار دارد.

 نوبت خروش یاور مظلومان، سیدی از تبار سیدوسالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)سیدحسن نصرالله رسیده

آیت الله المجاهد فی سبیل الله ،سید حسن نصرالله، فرزند معنوی امامین انقلاب، مرید ومطیع حکیم فرزانه، رهبر یگانه ، امید موحدین و مظلومین و مستضعفین جهان، مراد شیعیان ،مریدمنجی جهان حضرت حجت بن الحسن العسکری (علیه السلام)

"حضرت عشق"

رهبرمعظم انقلاب است

او می آید و لطف میکند واجازه خروج یهودیان از سرزمینهای اشغالی را صادرمیکند تا همراه رهبران جنایتکاروکودک کش صهیونیست در دریاغرق نشوند ...

Links:

Who is Imam Hussain? Why did he launch an uprising?

Imam Hussain’s Revolution for Humanity

https://www.leader.ir/en

https://www.khamenei.ir/

https://t.me/fazylatha

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
*****************

اوصاف مردم در زمان غیبت

 

http://islamicworld.ir/fa/

 

شهید حاج قاسم سلیمانی: اصول یعنی ولی فقیه/ برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید

 

عاقبت ناسپاس ... | اوصاف مردم در زمان غیبت ... | تشخیص قبل از انتخابات ... | شهید حاج قاسم سلیمانی: اصول یعنی ولی فقیه/ برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید ...

 

*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد

* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۷ - تفسیر نور:

«لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» نیکی (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مشرق یا مغرب بگردانید، بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده و مال (خود) را با علاقه‌‏ای که به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راه ‏ماندگان و سائلان و در (راه آزادی) بردگان بدهد، و نماز را برپای دارد و زکات را بپردازد و آنان که چون پیمان بندند، به عهد خود وفا کنند و آنان که در (برابر) سختی‌‏ها، محرومیّت‏‌ها، بیماری‌ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج می‏‌دهند، اینها کسانی هستند که راست گفتند (و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است) و اینان همان پرهیزکارانند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۷:

کلمه «الْبِرَّ» به‌معنای نیکی است، ولی به هر کس که خیلی نیکوکار باشد، می‌‏گویند او «برّ» است. یعنی وجودش یکپارچه نیکی است.

«الْبَأْساءِ» از «بؤس» به معنای فقر و سختی است که از خارج به انسان تحمیل می‌‏شود؛ «الضَّرَّاءِ»، درد و بیماری است که از درون به انسان فشار می‌آورد و «حِینَ الْبَأْسِ» زمان جنگ و جهاد است.

بعد از ماجرای تغییر قبله که در آیۀ ۱۴۴، سورۀ بقره آمد، سخنِ روز، پیرامون قبله و تغییر آن بود که این آیه می‌فرماید: چرا به جای محتوای دین که ایمان به خدا و قیامت و انجام کارهای نیک است، به سراغ بحث‌های جدلی رفته‌اید.
جامع‌ترین آیۀ قرآن:

این آیه جامع‌‏ترین آیۀ قرآن است؛ زیرا اصول مهم اعتقادی، عملی و اخلاقی در آن مطرح گردیده است.
در تفسیر المیزان از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: هر کس به این آیه عمل کند، ایمانش کامل است.
این آیه پانزده صفت نیک را در سه بخشِ ایمان، عمل و اخلاق بیان نموده است.
در بخش ایمان، به مسئلۀ ایمان به خدا، فرشتگان، انبیا، قیامت و کتب آسمانی اشاره شده است.
در بخش عمل، به مسائل عبادی مانند نماز و اقتصادی مانند زکات و اجتماعی مانند آزاد نمودن بردگان و نظامی مانند صبر در جبهه و جنگ، و روحی و روانی مثل صبر در برابر مشکلات، اشاره گردیده است.
و در بخش اخلاقی به وفای‌به‌عهد و دل کندن از مادّیات و ترحّم به فقرا اشاره شده است.
ایمان به خدا، سبب خضوع در برابر حق و عدم تسلیم در برابر طاغوت‌هاست.
ایمان به قیامت، موجب وسعت دید و بلندی همّت می‌‏گردد.
ایمان به وجود ملائکه، نشانۀ ایمان به تشکیلات ماورای طبیعت است.
ایمان به انبیا، ایمان به وحی و جریان هدایت در طول تاریخ است و دلیل بر اینکه انسان در این جهان رها و بی‌‏برنامه نبوده است.
انفاق، بیانگر تعاون و نوع‌دوستی است.
نماز، پیوند مستقیم با خداست.
زکات برنامه‌ریزی برای حل مشکل محرومان است.
وفای‌به‌عهد موجب تحکیم ارتباطات است.
و صبر عامل آبدیده‌شدن انسان‌‏هاست. «تفسیر مراغی، ذیل آیه»
جملۀ «آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ» را سه نوع معنا نموده‌‏اند:
الف: پرداخت مال به دیگران با وجود علاقه‌ای که به آن هست؛
ب: پرداخت مال بر اساس حبّ خداوند؛
ج: پرداخت مال بر اساس علاقه‌‏ای که به فقیر است.
صبر، مادر همۀ کمالات است و قرآن راه رسیدن به بهشت را صبر می‏‌داند «أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «فرقان، ۷۵» به آنان جایگاه بلند داده می‌‏شود، به پاس بردباری که کردند.
چنان‌که فرشتگان به بهشتیان می‌گویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» «رعد، ۲۴» درود بر شما که پایداری کردید.
همچنین دربارۀ رهبران الهی می‌‏فرماید: «جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» «سجده، ۲۴» آنان را به خاطر صبرشان، پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌‏نمودند.
مشابه این آیه، در روایات نیز برای معرفی معارف دینی چنین آمده است:
«لیس العاقل من یعرف الخیر من الشر و لکن العاقل من یعرف خیر الشرین» عاقل آن نیست که خیر را از شر بشناسد، عاقل آن است که میان دو شر، خیرش را برگزیند. «بحار، ج ۷۸، ص ۶»
«لیس العلم بکثرة التعلم انما هو نور یقذفه الله فی قلب من یرید» دانش، به آموختن بسیار حاصل نمی‌شود. دانش واقعی، نوری الهی است که به دل‌ها می‌‏تابد. «بحار، ج ۱، ص ۲۲۵»

«لیس البر فی حسن الزی و لکن فی السکینة و الوقار» بزرگی، در ظاهرِ آراسته نیست، بلکه در آرامش و وقار است. «بحار، ج ۱، ص ۱۰۶»

«لیس السخی» «الذی ینفق ماله فی غیر حقه و لکنه الذی یؤدی الی الله ما فرض علیه»سخاوتمند کسی نیست که درهر جا و لو بی‌‏جا انفاق کند، بلکه کسی است که در هر جا خشنودی خداست انفاق کند.«بحار، ج ۷۱، ص ۳۵۲»
«لیس العبادة کثرة الصیام و الصلاة و انما العبادة کثرة التفکر فی امر الله» عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، به تفکّر دربارۀ خدا و آثار اوست. «بحار، ج ۷۱، ص ۳۲۵»
«اشد من یتم الیتیم یتیم انقطع عن امامه» آنکه از سرپرستی پیشوای حق محروم گشته، یتیم‏‌تر از کسی است که پدر و مادرش را از دست داده است. «بحار، ج ۱۰۸، ص ۱۷۱»
برای رسیدن به کمالِ تقوا، انفاقِ واجب و غیر واجب، هر دو لازم است.
بعضی از مردم به مستمندان کمک می‌کنند، ولی حقوق واجب خود را نمی‌پردازند و برخی دیگر با پرداخت خمس و زکات، نسبت به فقرا و محرومان بی‌‏تفاوت می‌شوند.
این آیه، مؤمن واقعی را کسی می‌داند که هم حقوق واجب را بپردازد و هم انفاق مستحبّ را انجام دهد.
به همین دلیل در روایات می‏‌خوانیم: در اموال ثروتمندان، غیر از زکات نیز حقّی برای محرومان است. «تفسیر قرطبی» و کسی که سیر بخوابد درحالی‌که همسایۀ او گرسنه باشد ایمان به خدا و قیامت ندارد. «کافی،ج ۲، ص ۶۶۵»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۷:

۱. به جای محتوای دین، به سراغ ظاهر نرویم و از اهداف اصلی باز نمانیم. «لَیْسَ الْبِرَّ» «وَ لکِنَّ الْبِرَّ»
۲. یکی از وظایف انبیاء و کتب آسمانی، تغییر فرهنگ مردم است. «لَیْسَ الْبِرَّ» «وَ لکِنَّ الْبِرَّ»
۳. شناخت مفاهیم، مهم نیست؛ عمل به آن مهم است. کلمه «الْبِرَّ» به‌مفهوم نیکی است، ولی دانستن آن مهم نیست، کسی‌که این مفهوم را محقّق می‌‏سازد ارزش دارد. «لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ»
۴. ایمان، مقدّم بر عمل است. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «آتَی الْمالَ»
۵. ایمان به همۀ انبیاء و ملائکه لازم است. «آمَنَ بِاللَّهِ» «وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ»
۶. ارتباط با خدا در کنار ارتباط با مردم و تعاون اجتماعی در حوادث و گرفتاری‌ها مطرح است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» «وَ آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ»
۷. تمام کارهای نیک در سایۀ ایمان به خدا شکل می‌گیرد. «آمَنَ بِاللَّهِ» «آتَی الْمالَ»
۸. هدف اسلام از انفاق، تنها سیر کردن گرسنگان نیست، بلکه دل کندن صاحب مال از مال نیز هست. «عَلی‏ حُبِّهِ»
۹. نیکوکاران، مال و دارایی خود را با رغبت و علاقه در راه خدا انفاق می‌کنند. «آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ»
۱۰. با دست خود به فقرا و یتیمان و بستگان انفاق کنید. «آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ»
۱۱. در انفاق، بستگان نیازمند بر سایر گروه‌های مستمند، اولویّت دارند. «ذَوِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏»
۱۲. سائل را رد نکنید؛ گرچه فقیر، مسکین، درراه‌مانده و فامیل نباشد. کلمۀ «السَّائِلِینَ» به صورت مستقل مطرح شده است. «وَ الْمَساکِینَ وَ» «السَّائِلِینَ»
۱۳. ایمان و نماز و زکات، بدون شرکت در جهاد کامل نمی‌‏شود. «وَ حِینَ الْبَأْسِ» «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا»
۱۴. مدّعیان ایمان بسیارند، ولی مؤمنان واقعی که به تمام محتوای دین عمل کنند، گروهی اندک هستند. «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا»
۱۵. نشانۀ صداقت، عمل به وظایف دینی و تعهّدات اجتماعی است. «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا»
۱۶. متّقی کسی است که عملش، عقایدش را تأیید کند. «آتَی الْمالَ» «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۸ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی‏ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی‏ بِالْأُنْثی‏ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ‏ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدی بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! (قانون) قصاص در مورد کشتگان، بر شما (چنین) مقرّر گردیده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر کسی از ناحیه برادر (دینی) خود (یعنی صاحب خون و ولیّ مقتول) مورد عفو قرار گیرد. (یا قصاص او به خون ‏بها تبدیل شود) باید شیوه‌ای پسندیده پیش گیرد و به نیکی (دیه را به ولی مقتول) بپردازد، این حکم تخفیف و رحمتی است از ناحیۀ پروردگارتان، پس برای کسی که بعد از این (از حکم خدا) تجاوز کند، عذاب درناکی دارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۸:

«الْقِصاصُ» از ریشۀ «قص» به معنای پیگیری است. لذا به داستان دنباله‌دار و پی در پی «قصّه» می‌گویند. پیگیری قتل تا مجازات قاتل را «قصاص» گویند.
در هر اجتماعی گاه‌و‌بی‌گاه قتلی صورت می‏‌گیرد، یک دین جامع و کامل همانند اسلام، در قبال چنین حوادثی باید طرح و برنامۀ عادلانه و منطقی ارائه دهد که بتواند جلوی ازدیاد و تکرار چنین حوادث و همچنین جلوی انتقام‌های نابه‌جا و احیاناً سوء استفاده‌‏ها را بگیرد، تا قاتلان، جسور نشوند و خون مظلوم به هدر نرود.
در جاهلیّت قبل از اسلام، گاه به خاطر کشته شدن یک نفر، قبیله‌‏ای به خاک و خون کشیده می‌‏شد و جنگ‌های طولانی به راه می‌‏افتاد.
اسلام با طرحی که در این آیه مطرح شده، هم حفاظت خون مردم و هم رضایت طرفین و رعایت حدود و اندازه را در نظر گرفته است.
البتّه قانون قصاص، حکم الهی نیست که قابل عفو و اغماض نباشد، بلکه حقّی است برای صاحبان خون که می‌‏توانند با گرفتن دیه و یا بدون آن، از حقّ خود صرف نظر کنند.
چرا در قانون قصاص، جنسیّت مطرح است؟ اگر قاتل مرد و مقتول زن باشد، مرد را قصاص نمی‌کنند؟

قتل زن و مرد، از نظر الهی و انسانی و کیفر اخروی یکسان است، لکن در کیفر دنیوی فرق دارد و این به خاطر آن است که معمولاً مرد نان‌آور خانه و قتل او سبب ضربۀ اقتصادی به خانواده است و قانون بر اساس نوع است، نه موارد نادر که ممکن است زنی نان‌آور باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۸:

۱. برای تحقّق احکام دینی، حکومت دینی لازم است. اجرای قانون قصاص بدون قدرت و حکومت، امکان ندارد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»
۲. در قانون قصاص، اصول تساوی و عدالت مورد توجّه است. «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی‏ بِالْأُنْثی‏»
۳. قاطعیّت و عطوفت در کنار هم لازم است. «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ» گویا اولیای مقتول، برادر قاتل هستند و قاتل، از مرز اسلام و اخوت بیرون نمی‌‏رود.
۴. حقوق اسلامی، آمیخته با اخلاق اسلامی است. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ» «فَمَنْ عُفِیَ»
۵. اسلام، نه مانند یهود تنها راه را قصاص می‌داند و نه همچون مسیحیّت بهترین راه را عفو می‌‏شناسد، بلکه راه‌های مختلفی مثل قصاص، خون‌بها و عفو را مطرح می‏‌کند. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ» «فَمَنْ عُفِیَ»
۶. جواز عفو قاتل و تبدیل قصاص به گرفتن خون‌بها، برای تربیت شماست. «تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ»
۷. تجاوز از حدود الهی و سوء‌استفاده از آن ممنوع است. «فَمَنِ اعْتَدی‏» «فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ»
۸. اگر در قانونی تخفیف قرار دادید، جلو سوء‌استفاده‌‏ها را بگیرید. «ذلِکَ تَخْفِیفٌ» «فَمَنِ اعْتَدی‏»
تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۹ - تفسیر نور:

«وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص، حیات (و زندگی نهفته) است. باشد که شما تقوی پیشه کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۹:

گویا آیه در مقام پاسخ به یک‌سری ایرادهایی است که به حکم قصاص، به‌خصوص از سوی روشنفکر نمایان مطرح می‌شود.
قرآن می‌فرماید: حکم قصاص برای جامعۀ انسانی تأمین‌کنندۀ حیات و زندگی است.
قصاص یک برخورد و انتقام شخصی نیست، بلکه تأمین‌کنندۀ امنیّت اجتماعی است. در جامعه‌ای که متجاوز قصاص نشود، عدالت و امنیّت از بین می‌رود و آن جامعه گویا حیاتی ندارد و مرده است. چنان‌که در پزشکی و کشاورزی و دامداری، لازمۀ حیات و سلامت انسان، گیاه و حیوان، از بین بردن میکروب‌ها و آفات است. اگر به بهانۀ اینکه قاتل هیجان روانی پیدا کرده، بگوییم او رها شود، هیچ ضمانتی نیست که در دیگر جنایت‏‌ها این بهانه مطرح نشود؛ چون تمام جنایتکاران در حال سلامت و آرامش روحی و فکری دست به جنایت نمی‌‏زنند.
با این حساب تمام خلافکاران باید آزاد باشند و جامعۀ سالم نیز تبدیل به جنگل شود که هر کس بر اثر هیجان و دگرگونی‏‌های روحی و روانی، هر کاری را بتواند انجام دهد.
گمان نشود که دنیای امروز، دنیای عاطفه و نوع‌دوستی است و قانون قصاص، قانونی خشن و ناسازگار با فرهنگ حقوق بشر دنیاست.
اسلام در کنار حکم قصاص، اجازۀ عفو و اخذ خون‌‏بها داده تا به مصلحت اقدام شود.
توجیهاتی از قبیل اینکه از مجرمان و قاتلان در زندان با کار اجباری به نفع پیشرفت اقتصادی بهره‌گیری می‌‏کنیم، قابل قبول نیست. چون این برنامه‌‏ها، تضمین‌کنندۀ امنیّت عمومی نیستند. اصل، مقام انسانیّت و جامعۀ عدالت‌پرور است، نه دنیای پرخطر همراه با تولید بیشتر، آن هم به دست جنایتکاران و قاتلان!
از آنجا که قانون قصاص، ضامن عدالت و امنیّت و رمز حیات جامعه است، در پایان آیه می‌فرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» یعنی اجرای این قانون، موجب خودداری از بروز قتل‏‌های دیگر است.
انواع حیات:

حیات، دارای انواعی است:
۱. حیات طبیعی: مثل زنده شدن زمین در بهار و بعد از باران «یُحْیِ الْأَرْضَ» «روم، ۵۰»؛
۲. حیات معنوی: مثل دعوت پیامبر که عامل زنده شدن مردم است «دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» «انفال، ۲۴»؛
۳. حیات برزخی: که شهدا دارند «لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ» «بقره، ۱۵۴»؛
۴. حیات اخروی که برای همه است. «یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» «بقره، ۲۸»؛
۵. حیات اجتماعی در سایه امنیّت و عدالت، نظیر همین آیه «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ».
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۹:

۱. اجرای عدالت، تضمین‌کنندۀ حیات جامعه است. «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ»
۲. تعادل میان رأفت و خشونت، لازم است. خدایی که رحمن و رحیم است، قصاص را رمز حیات می‌‏داند. «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ»
۳. حذف عنصر خطرناک، یک اصل عقلانی است. «یا أُولِی الْأَلْبابِ»
۴. زود قضاوت نکنید؛ ممکن است در برخورد سطحی، قصاص را خوب ندانید ولی با خرد و اندیشه درمی‌‏یابید که قصاص رمز حیات است. «یا أُولِی الْأَلْبابِ»
۵. تقوا و دوری از گناه، فلسفۀ احکام دین است؛ چه احکام عبادی و چه قضایی. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
در بیان فلسفۀ روزه نیز می‌‏فرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» «بقره، ۱۸۳»
۶. قصاص، سبب بازداری مردم از تکرار قتل است. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۰ - تفسیر نور:

«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» بر شما مقرّر شده که چون یکی از شما را (نشانه‏‌های) مرگ فرا رسد، اگر مالی از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیّت کند، این کار حق و شایسته پرهیزکاران است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۰:

بعضی‌ها فکر می‌‏کنند وصیّت کردن، زمینۀ زود مردن است، درحالی‌که یک نوع دوراندیشی است و اینکه می‌فرماید: هنگام مرگ وصیّت کنید.
چون آن لحظه، آخرین فرصت است و گرنه می‏تواند سال‌ها قبل از فرا رسیدن مرگ، وصیّت کند. بعضی وصیّت کردن را واجب دانسته‌‏اند؛ امّا از جملۀ «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» استفاده می‌‌‏شود که این عمل مستحبّ است وگرنه می‌‏فرمود: «حقا علی المؤمنین»
در آیۀ شریفه به جای کلمۀ «مال» از کلمۀ «خَیْراً» استفاده شده تا روشن شود که مال و ثروت، مایۀ خیر و نیکی است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته، مال حرام یا علاقۀ زیاد به مال یا ترجیح دادن مال بر کمالات فردی و نیازهای اجتماعی و یا استثمار مردم برای تحصیل آن است.
وصیّت باید بر اساس «بِالْمَعْرُوفِ» یعنی عقل‌پسند باشد، نه از روی کینه و انتقام و یا مهرورزی‌های بی‌جا و بی‌‏رویه. چون از ارث، تنها بعضی از بستگان بهره‌‌مند می‌‏شوند آن هم به مقدار معیّن.
لذا اسلام سفارش می‌‌کند اگر در میان فامیل کسانی هستند که از ارث محروم هستند و یا سهم ارث آنان اندک است با وصیّت، در مورد توسعۀ سهمیّه آنان اقدام نماید، ولی اگر کسی در این وصیّت رعایت عدالت نکند و یا ظلمی را روا دارد، گناه کبیره انجام داده است. «سفینة‌البحار، وصی»
در لابه‌لای متون روایی آمده است: شخصی با داشتن کودکانی صغیر، تمام اموال خود را در راه خدا بخشید. چون پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله متوجّه شدند، پرسیدند با این مرده چه کردید؟ گفتند: او را دفن کردیم. فرمود: اگر قبلًا به من خبر داده بودید، اجازه نمی‌دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید؛ چرا که او با داشتن این همه فرزند، برای آنان هیچ مالی نگذاشته و همه را در راه خدا داده است. «سفینة البحار، وصی»
وصیّت، کار دقیقی است که اگر خدای ناکرده با بی‌‏توجّهی انجام شود و بعداً عامل فتنه و ناراحتی‌هایی گردد، تمام کارهای خیر محو می‌‏شود.
از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله روایت شده است که فرمودند: گاهی انسان شصت سال عبادت می‌کند، ولی چون وصیّت‌نامۀ خود را عادلانه تنظیم نمی‌کند، به دوزخ می‌‏رود. «نهج‌الفصاحة، جمله ۶۲۶»
وصیّت، نشانۀ آن است که مالکیّت انسان حتّی بعد از مرگ در مورد قسمتی از دارایی‌هایش ادامه دارد.
مقدار وصیّت، یک‌سوم مال است و اگر شخصی در مورد بیش از این مقدار وصیّت کند، اجازۀ وارثان شرط است. برای اینکه یاد بگیریم چگونه وصیّت کنیم، بهتر است وصیّت‌نامه‏‌های اولیای خدا، شهدا و علما را بخوانیم.
رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: هر کس ابتدا به عهده بگیرد که وصیّت شخصی را انجام دهد، ولی سپس بدون عذر آن را رها کند، هیچ‌عملی از او قبول نمی‌‏شود و تمام فرشتگانِ میان آسمان و زمین او را لعنت می‌‏کنند و دائماً در غضب خداوند است و در برابر هر کلمۀ «یا ربّ» که می‌گوید، یک لعنت بر او نثار می‌‏شود و پاداش تمام کارهای قبلی او به‌پای وصیّت‌کننده ثبت می‌‏گردد. «تفسیر أطیب‌البیان»


آثار و برکات وصیّت:

۱. وصیّت، نشانۀ دقّت و اهل حساب بودن است.
۲. وصیّت، نشانۀ احترام به حقوق دیگران است.
۳. وصیّت، انجام امور خیری است که از آن غفلت شده و تداوم عمل صالح، پس از مرگ است.
۴. وصیّت، راهی برای پرکردن خلأهای اقتصادی و تعدیل ثروت است.
رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرموده‌اند: هر کس با وصیّت از دنیا برود، گویا شهید مرده است. «وسائل، ج ۱۳، ص ۳۵۲»
وصیّت برای والدین و بستگان، عامل تجدید محبّت ویک نوع قدرشناسی است.
لذا در آغاز آیۀ وصیّت، والدین مطرح شده‌‏اند تا علاوه‌بر سهم ارث، وصیّت به نوعی تنظیم شود که نفعش به آنان نیز برسد که این خود از مصادیق احسان است.
اقسام وصیّت:

۱. واجب: مثل وصیّت به حقّ‌اللَّه، حقّ‌الناس، قضای نماز و عبادات دیگر، پرداخت حقوق واجبه مانند خمس، زکات، دیون، بدهکاری‌های مردم؛
۲. مستحبّ: مثل وصیّت به امور خیریّه؛
۳. مباح: مثل وصیّت فرزندان به نوع شغل، حرفه، لباس، طعام؛
۴. مکروه: مثل وصیّت به مقبره‌سازی؛
۵. حرام: مثل وصیّت به ایجاد مراکز فساد، انتشار کتب ضالّه.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۰:

۱. گرچه با مرگ، انسان از دنیا می‌‏رود، امّا پروندۀ عمل او با کارهایی نظیر وصیّت باز می‌‏ماند. «إِذاحَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ» «الْوَصِیَّةُ»
۲. مال و ثروت، اگر در راه درست مصرف شود خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ»
۳. در وصیّت باید علاوه‌بر ارث، برای والدین و نزدیکان سهمی قرار داد. «الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ»
۴. وصیّت باید بر اساس عرف پسندیدۀ جامعه باشد. «الْوَصِیَّةُ» «بِالْمَعْرُوفِ»
۵. ترک وصیّت، نوعی بی‌تقوایی نسبت به حقوق دیگران است. «الْوَصِیَّةُ» «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۱ - تفسیر نور:

«فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» پس هر کس که آن (وصیّت را) بعد از شنیدن، تغییر دهد، گناهش تنها بر کسانی است که آن را تغییر می‌‏دهند، همانا خداوند شنوا و داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۱:

این آیه هم هشداری است به کسانی‌که درصدد تغییر و یا تبدیل وصیّت دیگران بر می‌آیند.
اگر کسی بعد از شنیدن و با خبر شدن از موضوع وصیّت و موارد مصرف آن، دست به تغییر یا تبدیل آن بزند، گناه این تغییر و تبدیل به گردن همان کسی است که این عمل ناشایست را مرتکب شده است؛ ولی وصیّت‌کننده به پاداش خود می‌‏رسد.
مثلًا اگر کسی وصیّت کند که به صد فقیر کمک شود، ولی به جای صد فقیر، اموال او را به دیگران دهند و آنان نیز خبر نداشته و مال را مصرف کنند.
در این صورت وصیّت‌کننده که از دنیا رفته، به پاداش کمک به فقرا می‌‏رسد.
و گیرندگان بی‌‏خبر هم گنهکار نیستند.
در این میان، گناه تنها به عهدۀ کسی است که وصیّت را تغییر داده است و باید بداند که خداوند شنوا و آگاه است و کیفر این خیانت را در دنیا و آخرت به او خواهد داد.
در حدیث می‌‏خوانیم: وصیّت را اگر چه به نفع یهودی یا نصرانی باشد، تغییر ندهید. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۱:

۱. تغییر وصیّت از سوی دیگران، حرام است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ» «فَإِنَّما إِثْمُهُ»
۲. حقّ مالکیّت، بعد از مرگ نیز محترم است و کسی حقّ تغییر وصیّت را ندارد. «فَمَنْ بَدَّلَهُ» «فَإِنَّما إِثْمُهُ»
۳. گناه آگاهانه و مغرضانه، خطرناک‌تر است. «بَعْدَ ما سَمِعَهُ»
۴. در وصیّت کردن، باید شاهد گرفت. «بَعْدَ ما سَمِعَهُ»
۵. وصیّت‌کنندگان، به پاداش می‏‌رسند هر چند کسی وصیّت آنان را تغییر دهد. «إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ»
۶. ایمان به اینکه ما در محضر خدا هستیم، بهترین عامل تقوی و دوری از تغییر و تبدیل وصیّت مردم است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ» «إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۲۷۰-۲۸۱.

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

 
حضرت امام خمینی(رحمة‌الله علیه)
پس از پیروزی انقلاب و رأی به جمهوری اسلامی از سوی مردم در گفتاری به تبیین اهمیت ولایت فقیه پرداخت. ایشان در پاسخ به افرادی که مخالف قانونی شدن ولایت فقیه در کشور بودند و آن را مایه تباهی اسلام می‌دانستند، می‌فرماید:

«تکذیب ولایت فقیه، تکذیب معصومین و تکذیب اسلام است.»

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) تبیین کردند:
«ایمان» و «امید» نرم‌افزار امام(ره) برای ایجاد ۳ تحول بزرگ
۱۴ /خرداد/ ۱۴۰۲

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مردم قم به مناسبت سالروز قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶:
هدف اغتشاشات از بین بردن نقاط قوت کشور بود نه برطرف کردن ضعف‌ها

۱۹ /دی/ ۱۴۰۱


۱۶ /فروردین/ ۱۴۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از شاعران و استادان زبان و ادب پارسی:
ویژگی ممتاز شعر فارسی تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
جهاد فکری
البته یکی از جهادها هم جهاد فکری است. چون دشمن ممکن است ما را غافل کند، فکر ما را منحرف سازد و دچار خطا و اشتباهمان گرداند؛ هر کس که در راه روشنگری فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی شود، از آن‌جا که در مقابله با دشمن است، تلاشش جهاد نامیده میشود. آن هم جهادی که شاید امروز، مهمّ محسوب میشود. پس، کشور ما امروز کانون جهاد است ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
عبرتهای عاشورا
اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین‌بن‌علیها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
عبرتهای عاشورا
اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا میکند و دیگر حسین‌بن‌علیها به کربلاها کشانده نمیشوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
عبرتهای عاشورا
چرا مسلم بن عقیل را با این‌که میدانستید نماینده‌ی امام است، تنها گذاشتید؟! آمده بود و با او بیعت هم کرده بودید. قبولش هم داشتید. به عوام کاری ندارم. خواص را میگویم. چرا هنگام عصر و سرِ شب که شد، مسلم را تنها گذاشتید تا به خانه‌ی طوعه پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمیگذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر میرسید، آن صد نفر دور مسلم را میگرفتند. خانه‌ی یکیشان را مقرّ فرماندهی میکردند. میایستادند و دفاع میکردند. مسلم، تنها هم که بود، وقتی خواستند دستگیرش کنند، ساعتها طول کشید. سربازان ابن زیاد، چندین بار حمله کردند؛ مسلم به تنهایی همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر میتوانستند دستگیرش کنند؟! باز مردم دورشان جمع میشدند. پس، خواص در این مرحله، کوتاهی کردند که دوْر مسلم را نگرفتند ... تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند! ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰

سید حسن نصرالله: جوانان غیرتمند خودتان هتاکان به قرآن کریم را به اشد مجازات برسانید/ موضع کشورهای اسلامی در یاری قرآن کریم، ضعیف است/ ایستادگی تا آخرین نفس در راه دین و مقدسات وظیفه همه ماست

از بزرگ‌ترین درس‌های کربلا این است که ما وظیفه داریم تا آخرین نفس در راه دین و مقدسات خود ایستادگی کنیم. این درس تا روز قیامت پابرجاست و در ایستادگی در راه دین هیچ چیز نباید ما را بترساند و بلرزاند.

فرد جاسوس موساد با هتک حرمت مقدسات اسلامی آن هم با حمایت پلیس سوئد به مقدسات دو میلیارد مسلمان اهانت می کند؛ موضع کشورهای اسلامی در یاری قرآن کریم، ضعیف است.

بار دیگر این فرد جنایتکار ملعون در سوئد با حمایت پلیس این کشور، قرآن کریم را سوزاند، این رفتار، چالش شرم آور و ذلت بار برای دو میلیارد مسلمان در جهان است.

یاران شیدای حسینی

میهمان غریب کوفه/شرح حالی بر زندگانی مسلم ابن عقیل

 عاشورا نه فقط روزی برای عزاداری است بلکه فرهنگی است که با تدبر و مطالعه بیشتر در زوایای آن می توان زمینه ساز حرکت های عمیقی بود. در این بخش قصد داریم در روزهای عزاداری محرم و صفر به ذکر یکی از شهدای گرانقدر کربلا بپردازیم.

مسلم‏ بن عقیل، برادر زاده امیرالمؤمنین و پسر عموى حسین‏ بن على (ع) بود. دودمانى که مسلم در آن رشد یافت، دودمان علم و فضیلت و شرف بود.مسلم به افتخار دامادى امیرالمومنین علی علیه السلام نایل شد و با یکى از دختران امام به نام "رقیه" ازدواج کرد. این وصلت‏ بر میزان فضیلت هایش افزود و او را بیشتر در محور «حق‏» و در خدمت نظام الهى آن حضرت در دوران خلافتش قرار داد.

درجنگ صفین، وقتى که امیرالمؤمنین(ع) لشگر خود را صف‏آرایى مى کرد، امام حسن و امام حسین(ع) و عبدالله ‏بن جعفر و مسلم‏ بن عقیل را بر جناح راست‏ سپاه، مامور کرد.

مسلم، در دوران خلافت حضرت على(ع) در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود و پس ‏از شهادت آن امام، هرگز از حق که در خاندان او و امامت ‏دو فرزندش، حسنین -علیهما السلام تجسم پیدا کرده بود جدا نشد و عاقبت هم، جان پاکش را بر این آستان فدا کرد.

در دوران امامت ده ساله امام حسن مجتبى(ع) که از سخت‏ ترین دوره ‏هاى تاریخ اسلام نسبت ‏به پیروان اهل‏ بیت و طرفداران حق بود،مسلم با خلوص هر چه تمام در مسیر حق بود و از باوفاترین یاران و از خواص اصحاب امام حسن علیه السلام محسوب مى‏ شد. پس از شهادت امام مجتبى(ع) که امامت‏ به حسین‏ بن على(ع) رسید تا مرگ معاویه که یک دوره ده ساله بود;باز مسلم را در کنار امام حسین(ع) مى ‏بینیم.
مسلم‏ بن عقیل دست از محبت و ولایت و حمایت امام زمان خویش -حسین ‏بن على(ع)- بر نداشت تا این که به عنوان پیشاهنگ نهضت کربلا در کوفه به شهادت رسید و افتخار اولین شهید کاروان عاشورا را به خود اختصاص داد و اولین شهید از اصحاب امام حسین بود.
در ماجراى کربلا دو تن از فرزندان مسلم‏بن عقیل به شهادت رسیدند و دو فرزند دیگر در کربلا به اسارت نیروهاى دشمن درآمدند که آنها را به کوفه برده و تحویل «ابن‏زیاد» دادند. نزدیک به یک سال در زندان بودند که پس از فرار به شهادت رسیدند.

مسلم در کوفه

مردم کوفه، خاطره حکومت چهارساله علوى را به یاد داشتند و در این شهر، شخصیت هاى برجسته و چهره ‏هاى درخشانى از مسلمانان متعهد و یاران اهل‏بیت ‏بودند. از این رو نامه ‏ها و طومارهاى مفصلى با امضاى چهره‏ هاى معروف شیعه در کوفه و بصره به امام حسین(ع) نوشتند، که تعداد این نامه‏ ها به هزاران مى‏ رسید. کوفیان،گروهى را هم به نمایندگى از طرف خود به سرکردگى «ابوعبدالله جدلى‏» به نزد آن حضرت فرستادند و نامه‏ هایى همراه آنان ارسال کردند.
حضرت حسین‏بن على(ع) مناسب ترین فرد براى این ماموریت محرمانه را «مسلم‏بن عقیل‏» دید، که هم آگاهى سیاسى و درایت کافى داشت و هم تقوا و دیانت و هم خویشاوند نزدیک امام بود. به نمایندگانى که از کوفه آمده بودند، فرمود:من، برادر و پسر عمویم (مسلم) را با شما به کوفه مى‏ فرستم، اگر مردم با او بیعت کردند;من نیز خواهم آمد.
مسلم به همراه نامه امام به کوفه آمده بود.در گوشهاى کوفیان پیچید که مسلم، افسر جانباز و پیشاهنگ این نهضت پیام انقلاب عدل را با خویش آورده است. و مشتاقان،بسان موج خشم آلود اما طالب و مشتاق به سوى خانه مسلم، روان گشتند
با وجود این همه بیعتگران‏ جان بر کف و انقلابی هاى آماده براى هرگونه فداکارى در راه حمایت‏ حسین(ع) و بر انداختن حکومت ‏یزید، مسلم‏ بن عقیل، طى نام ه‏اى اوضاع را به امام گزارش داد و با بیان شرایط و زمینه مساعد براى نهضت از امام خواست که به سوى کوفه بشتابد.
والى کوفه «نعمان بن بشیر» بود که از جانب معاویه و پس از او از سوى یزید به این سمت،گماشته شده بود. وقتى از تجمع‏ مردم کوفه، پیرامون مسلم و بیعت‏ با او آگاه شد، در یک سخنرانى مردم را تهدید کرد و آنها را از رفت‏ وآمد پیش مسلم‏ بن عقیل و شنیدن حرف هایش نهى کرد; اما انقلابیون کوفه که دل به مهر حسین(ع) سپرده و دست‏ بیعت ‏با نماینده‏اش مسلم داده بودند براى سخنان تهدیدآمیز او ارزشى قائل نشدند
عبدالله حضرمى ،طى نامه‏اى به یزید گفت اگر به کوفه نیاز دارى، مرد نیرومندى براى سرکوبى شورشیان و اجراى فرمانت ‏بفرست، چرا که نعمان‏ بن بشیر، مردى ناتوان است‏ یا خود را ضعیف مى‏ نمایاند. یزید هم براى حفظ سلطه و حاکمیت ‏بر کوفه عنصر ناپاک و سفاک و خشنى همچون «عبیدالله بن زیاد» را که حاکم بصره بود، انتخاب کرد. ابن زیاد،با اجازه و اختیارهاى نامحدودى براى قلع ‏وقمع و کشتار و فرونشاندن آتش مبارزات، مخفیانه و با قیافه‏اى مبدل و نقابدار به هنگام شب وارد کوفه شد و مراکز قدرت را، با عملیاتى شبیه کودتا به دست گرفت.

مسلم بن عقیل، در خانه «مختار» بود که صحنه حوادث به صورتى که یاد شد، پیش آمد. از آن جا که ابن‏ زیاد، براى سرکوبى انقلابی ها به دنبال رهبر این نهضت; یعنى مسلم مى‏ گشت، مسلم مى‏ بایست جاى امن تر و مطمئن ترى انتخاب کند. این بود که مقر و مخفیگاه خود را تغییر داد و به خانه «هانى‏» رفت.
یکى از وقایع مربوط به دوران مخفى بودن مسلم در خانه هانى نقشه ترور «ابن‏ زیاد» است که انجام نشد.معقل که از سرسپردگان‏ حکومت‏ بود، با دریافت ‏سه ‏هزار درهم، ماموریت ‏یافت که به عنوان یک هوادار مسلم و طرفدار نهضت ‏با طرفداران مسلم تماس بگیرد و به عنوان یک انقلابى،که مى‏ خواهد این پول ها را براى صرف در راه ‏انقلاب و تهیه سلاح و امکانات مبارزه به مسلم تحویل دهد، کم‏کم به پیش مسلم راه یافته و از خانه او و تشکیلات و افراد مؤثر، گزارش تهیه کرده و به ابن ‏زیاد خبر دهد. به تدریج و با سیاست خاصی با مسلم دیدار کرد و گزارشات آن را به ابن زیاد می رساند.

والى کوفه به فکر دستگیرى هانى افتاد تا از این طریق به مسلم هم دسترسى پیدا کند، زیرا مى‏ دانست تا وقتى که هانى، در محل خود مستقر باشد، بازداشت مسلم‏ بن عقیل عملى نیست و نیروهاى زیادى که در اختیار و در فرمان هانى هستند،مقاومت و دفاع خواهند کرد. پس باید با نقشه‏اى پاى هانى را به «دارالاماره‏» بکشد و او را در همان جا زندانى کند تا بین او و مسلم جدایى بیفتد. وقتی هانی با معقل در دربار ابن زیاد روبرو شد و فهمید که وی جاسوس عبید الله بوده است. عبید الله هانی را به زندان انداخت.

مسلم، در این اوضاع وخیم همراه نیروهاى تحت فرمان خود با قلبى سرشار از ایمان به خدا و حقانیت راه و جهاد خویش دلاورانه مى‏ جنگید. مسلم،آن روز، کربلایى در درون کوفه به وجود آورد! تعدادى از یارانش به شهادت رسیدند و خود نیز پس از آن همه درگیرى و جنگ،مجروح شده بود. 31 آن روز به پایان رسید. سختى مبارزه، عده ‏اى را به خانه‏ هاى خود کشاند. تهدیدهاى حکومت، عده ‏اى دیگر را از میدان جهاد و تعهدات «بیعت‏» به خانه و زندگى آسوده کشاند. تبلیغات گسترده هم در روحیه عده ‏اى دیگر تزلزل و ضعف پدید آورد. در نتیجه، شب هنگام، مسلم‏ بن عقیل در مسجد، نماز مغرب را فقط با حضور سى‏ نفر اقامه کرد. پس از نماز،آن عده کمتر شده بودند (ده نفر) از مسجد که بیرون آمد،حتى یک نفر هم همراهش نبود که او را به جایى راهنمایى کند.

مسلم براى یافتن خانه ‏اى که شب را به روز آورد و در پناه آن، مصون بماند، در کوچه ‏ها غریبانه مى‏ گشت و نمى ‏دانست‏ به کجا مى ‏رود. زنى به نام «طوعه‏»، جلوى خانه‏ اش ایستاده، نگران و منتظر پسرش بود. طوعه شیعه و هوادار مسلم بود، اما این غریب را نمى ‏شناخت. مسلم، جلو رفت و سلام داد و آب خواست....

زن آب آورد. مسلم نوشید. تنها مرد کوفه این پیرزن بود که مسلم را امان داد. آن شب مسلم به عبادت و تهجد می پرداخت و فقط لحظاتی از شب را چشم بر هم بست. فرزند طوعه وقتی سحرگاه مسلم را درخانه یافت نیروهای حکومتی را به طمع دریافت جایزه به منزلش آورد و مسلم پس از نبردی دلاولانه و شجاعانه با ضمانت امان نامه از دشمن صلح کرد و به نبرد ادامه نداد. اما امان نامه ای در کار نبود. مسلم دستگیر شد و به کاخ عبید الله آمد. عبید الله گفت تو کشته می شوی. مسلم از حاضران، عمر سعد را براى وصیت انتخاب کرد. سه موضوع را در وصیت هاى خود،مطرح کرد: «قرض هایم را در کوفه با فروختن زره و شمشیرم بپرداز! جسد مرا از ابن زیاد تحویل بگیر و به خاک بسپار! کسى را پیش حسین‏بن على(ع) بفرست تا به کوفه نیاید».

ولى عمر سعد که خبث و خیانت‏ با وجودش آمیخته بود، در همان مجلس، خیانت کرد و وصیت هاى سه‏ گانه مسلم را، براى ابن ‏زیاد،فاش ساخت و در واقع، ماهیت پلید خود را آشکار نمود.
مسلم را به بالای دار الاماره بردند و بدنش را از بالای دارالاماره به پایین انداختند.

حوادث پس از شهادت مسلم

قاتل مسلم پس از آن جنایت، پایین آمد و پیش ابن‏ زیاد رفت. ابن‏ زیاد پرسید: وقتى که مسلم را از پله‏ هاى قصر، به بالا مى‏ بردید چه عکس ‏العملى داشت و چه مى‏گفت؟
گفت: خدا را مرتب، تسبیح مى‏ گفت و از او مغفرت و بخشش مى‏ طلبید....
وقتى پیکر مطهر آن شهید را از فراز دارالاماره به پایین و به میان مردم انداختند، دستور داده شد تا بر آن بدن، طناب بسته و سرطناب را بکشند. و.... چنان کردند، تا آن که بدن بى ‏سر را برده و به دار کشیدند.
پس از شهادت مسلم، به سراغ «هانى‏» رفتند.
هانى در زندان بود. دست هایش را از پشت ‏بسته بودند که براى کشتن آوردند. هانى هنگام آمدن، هواداران خود از قبیله مذحج را به یارى مى ‏طلبید، ولى کسى او را یارى نکرد. با قدرت،دست ‏خود را کشید و از بند،بیرون آورد و در پى سلاح و ابزارى مى‏ گشت که به دست گرفته و بر آنان حمله کند،که ماموران دوباره گرفتند و دستانش را محکم از عقب بستند و با دو ضربت، سر این انسان والا و حامى بزرگ مسلم را از بدن،جدا کردند.
هانى، در زیر ضربات جلاد مى‏گفت: «بازگشت ‏به سوى خداست. خدایا مرا به سوى رحمت و رضوان خویش ببر!»

آن فرومایگان،بدن هانى را هم به طنابى بستند و در کوچه‏ ها و گذرها بر خاک کشیدند. خبر این بى‏ حرمتى به مذحجیان رسید. اسب سوارانشان حمله کردند و پس از درگیرى با نیروهاى ابن ‏زیاد بدن هانى و مسلم را گرفتند و غسل دادند و بر آنها نماز خواندند و دفن کردند، در حالى که جسد مسلم، بى ‏سر بود. آن روز، تنى چند از سرداران اسلام هم دستگیر شده و به شهادت رسیدند و اجساد مطهرشان در کنار آن دو قهرمان رشید به خاک سپرده شد و در روز نهم ذیحجه،کربلاى کوچکى در کوفه بر پا شد و یادشان به جاودانگى پیوست.

سخنان امام حسین(ع) پس از شهادت آن بزرگان،نشانه موقعیت والا و وظیفه ‏شناسى و عمل به تعهد و رسالت از سوى مسلم بود. درباره مسلم،فرمود:
خدا مسلم را رحمت کند که او به رحمت و رضوان خدا شتافت و تکلیفش را ادا نمود و آنچه که به دوش ماست مانده است.

امام، آن گاه خبر شهادت مسلم را به زنان کاروان خویش هم داد و دختر کوچک مسلم‏ بن عقیل را طلبید و دست محبت‏ بر سرش کشید. دختر متوجه شهادت پدر شد. امام فرمود:
من به جاى پدرت... دختر گریست، زنان گریستند. امام هم اشک در چشمانش حلقه زد. پس از شهادت اینان وقتى بعضى از رهگذران که از اوضاع کوفه به امام گزارش مى دادند و از آن حضرت مى‏ خواستند که برگردد و به کوفه نرود، امام جواب مى‏داد: «بعد از آنان در زندگى خیرى نیست.» و به همه مى ‏فهماند که تصمیم به رفتن دارد.

کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم
مثل خورشید گرفتار شب تار شدم

گرد این شهرم و بر پیر زنی مدیونم
این هم از غربت من بود که ناچار شدم

من نمی خواستم علّت دلواپسی
معجر زینب کبری شوم انگار شدم

من بدهکاری خود را به همه پس دادم
به تو اندازه یک شهر بدهکار شدم

من در این خانه تو در خانه خولی ، تازه
با تو همسایه دیوار به دیوار شدم

کاش می شد بنویسم کفنی برداری
کفنی نیست اگر ، پیرهنی برداری

منابع:
1-ابن شهر آشوب،مناقب آل‏ابى طالب، چهار جلد، انتشارات علامه، تهران.
2-ابن اثیر، الکامل، انتشارات دار صادر، بیروت 1396ق.
3-ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، ترجمه رسولى محلاتى، انتشارات صدوق، قمر 1390
4-خوارزمى، مقتل الحسین(ع)، مکتبة المفید، قم 1383.
5-السماوى، محمد، ابصار العین فى انصار الحسین، مکتبة بصیرتى، قم.
6-قمى، شیخ عباس، منتهى الامال، انتشارات جاویدان، تهران.
7-قمى، شیخ عباس، نفس المهموم، ترجمه شعرانى، انتشارات اسلامیه، تهران 1374.
8- مفید، ابوعبدالله، محمدبن محمدبن نعمان، ارشاد، دو جلد، کنگره شیخ مفید، قم 1413 ق.
9-طبرى، محمدبن جریر ، تاریخ طبرى، شش جلد، انتشارات لیدن.
10-المقرم، عبدالرزاق، الشهید مسلم بن عقیل، بى‏تا، بى‏نا.
11-المقرم، مقتل الحسین(ع)، مکتبة بصیرتى، قم 1367.
12-مجلسى، محمد باقر،بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت‏1403.

التماس دعا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

 تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۴ - تفسیر نور:

تفسیر این آیه در ادامۀ آیه ۱۶۳ آمده است.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵ - تفسیر نور:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ» و بعضی از مردم کسانی هستند که معبودهایی غیر از خداوند برای خود برمی‌گزینند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست می‌دارند؛ امّا آنان که ایمان دارند، عشق‌شان به خدا (از عشق مشرکان به معبودهاشان) شدیدتر است و آنها که (با پرستش بت به خود) ستم کردند، هنگامی‌که عذاب خدا را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام نیروها، تنها به دست خداست و او دارای عذاب شدید است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵:

امام باقر علیه‌السّلام می‌‏فرماید: مراد از «دون‌اللَّه» و «انداد» در این آیه، بت‌‏ها نیستند؛ بلکه مراد پیشوایان ستمکار و گمراه هستند که مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. «کافی، ج ۱، ص ۳۷۴»

از جهت ادبی نیز کلمۀ «هم» در «یُحِبُّونَهُمْ»، برای انسان به کار می‏ رود، نه اشیاء.

ریشۀ محبّت، کمال‌دوستی و جمال‌دوستی است. مؤمنان تمام کمالات و جمال‌‏ها را در خداوند می‌بینند، لذا بیشترین عشق را به او ابراز می‌‏دارند.

عشق و محبّت مؤمنین، بر اساس شایستگی و لیاقت معشوق است و هرگز به سردی و خاموشی نمی‌‏گراید. امّا عشق مشرکان، بر اساس خیال و جهل و تقلید و هوس‌های بیهوده است.
پیام‌های سورۀ بقرۀ - آیۀ ۱۶۵:

۱. پرستش و محبّت غیر خدا، ممنوع است. «یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ»

۲. احساسات باید در رابطه با اعتقادات باشد. «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»

۳. برخی از مردم تا وقتی پرده‌ها کنار نرود و قیامت را مشاهده نکنند، به پوچی و بیهودگی راه و فکر خویش پی نمی‌‏برند. «وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ»

۴. قدرت در جذب نیرو مؤثر است «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»؛ پس جذب غیر او نشوید.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶ - تفسیر نور:

«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» در آن هنگام که عذاب را مشاهده کنند و پیوند میان‌شان بریده (و دست‌شان از همه چیز قطع) گردد، پیشوایان (کفر)، از پیروان خود بیزاری جویند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:

به هوش باشیم که رهبرمان کیست و محبّت و عشق چه کسی را در دل داریم؟

بدانیم طاغوت‌ها و غیر خدا، ما را برای خودشان می‌خواهند تا با قدرت و ارادت ما، به هوس‌ها و آرزوهای خود در دنیا برسند، ولی در قیامت همه را رها و از ما اظهار تنفّر و انزجار خواهند نمود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:

۱. هر عشق و علاقه، که مایه‌ای از عقل و فطرت نداشته باشد، دیر یا زود به سردی گراییده و یا به دشمنی کشیده می‌شود. «یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ» «تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»

۲. محبّت، زمینۀ تبعیّت است. «یُحِبُّونَهُمْ» «اتُّبِعُوا»

۳. آینده‌‏نگری لازمۀ عقل است. به کسی عشق و محبّت بورزیم که قدرت داشته باشد و در روز خطر، ما را حمایت کند. «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»

۴. معیار اصالت یا بی ‏اصل بودن علاقه‌ها و محبّت‌ها، دیدن عذاب در روزهای خطرناک است. «رَأَوُا الْعَذابَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷ - تفسیر نور:

«وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» و (در آن موقع) پیروان گویند: ای کاش بار دیگری برای ما بود (که به دنیا برمی‌گشتیم) تا از این پیشوایان بیزاری جوییم، همان‌گونه که آنها (امروز) از ما بیزاری جستند. بدین‌سان خداوند اعمال آنها را که مایۀ حسرت آنهاست، به آنها نشان می‌دهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون‌آمدنی نیستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:

به فرمودۀ روایات، در قیامت صحنه‌‏ها و مواقف متعدّدی است. در برخی از آنها مُهر سکوت بر لب‌ها زده می‌شود و تنها با نگاه‏‌های پرحسرت به یکدیگر نگریسته و گریه می‌کنند.

در بعضی موارد، از همدیگر استمداد کرده و در صحنه‌‏ای نسبت به هم ناله و نفرین می‌‏کنند. در این آیه می‌خوانیم که پیروان کفر نیز از حمایت‌‏ها و عشق‌ورزی‌های خود نسبت به رهبران‌شان به شدّت پشیمان می‌‏شوند.

ولی دیگر کار از کار گذشته و تنها حسرتی است که در دل دارند و با زبان می‌گویند: اگر ما بار دیگر برگردیم، هرگز دنباله‌رو آنها نخواهیم بود. کسانی‌که اینقدر بی‌وفا هستند که از ما در این روز تبرّی می‌جویند، ما هم اگر به دنیا برگردیم، از آنان تبرّی خواهیم جست. آنها حسرت می‌خورند، ولی مگر از حسرت، کاری ساخته است.

در آیات متعدّد، کلمۀ «خلود» در مورد عذاب به کار رفته است.

بعضی «خلود» را مدّت طولانی معنا می‌کنند، ولی از جملۀ «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» در این آیه استفاده می‌شود که «خلود» به‌معنای ابدیّت است، نه مدّت طولانی.

در روایات، نمونه‌‏هایی از حسرت گنهکاران در قیامت به چشم می‌‏خورد که از جمله: کسانی هستند که اموال زیادی را برای وارثان خود می‏‌گذارند و خود در زمان حیات، کار خیری نمی‌‌کنند.

آنان در آن روز مشاهده می‌کنند که اگر وارث از ارث او کار خوبی انجام داده، در نامۀ وارث ثبت شده و اگر کار بدی کرده، شریکِ جرم وارث قرار گرفته است. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۱»

نمونۀ دیگر اهل حسرت، آنان‌که عبادات بسیار دارند، ولی رهبری و ولایت علیّ بن ابی طالب علیهماالسّلام را نپذیرفته‌‏اند. «بحار، ج ۲۷، ص ۱۸۴»

انسان، دارای اختیار است. اگر چنین نبود، پشیمانی و حسرت و تصمیم مجدّد در او راه نداشت. پشیمانی و حسرت، نشانۀ آن است که می‌توانستیم کار دیگری انجام دهیم. و تصمیم مجدّد، رمز آن است که انسان می‌تواند با اراده و اختیار، هر راهی را که صلاح بداند، انتخاب کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:

۱. طاغوت‌ها را رها کنیم. تا آنان ما را در قیامت رها نکرده‌اند، آنها را در دنیا رها کنیم. «فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ»

۲. در قیامت، چشم انسان حقیقت‌بین شده و بر کارهای خود، حسرت می‌خورد. «یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ»

۳. آرزوی برگشت هست، ولی برگشتی نیست. «لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً» «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِین» ای مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گام ‏های (وسوسه‌انگیز) شیطان، پیروی نکنید. به‌راستی که او دشمن آشکار شماست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:

اسلام، همواره مردم را به بهره ‏بردن از نعمت‌های پاک و حلالِ خداوند، سفارش نموده و با هر گونه رهبانیّت و زهد بی‏جا مبارزه می‌نماید.

لذا هم خوردنی‌های ناسالم را از شیطان می‏‌داند «إِنَّمَا الْخَمْرُ» «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» «مائده، ۹۰»

و هم نخوردن نابه‌جا را گام شیطان می‌‏داند «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» زیرا در برخی از نقل‌‏های تاریخی آمده است که بعضی از طوائف عرب، قسمتی از زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند و گاهی نیز این تحریم‌ها را به خداوند نسبت می‌‏دادند. آیه نازل شد تا رفع ابهام شود.

اسلام، به زندگی مادّی انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهای غذایی است که در این مورد، ده‌ها آیه و صدها حدیث آمده است.

یکی از وظایف انبیاء نیز بیان خوردنی‌ها و آشامیدنی‏‌های حلال و حرام برای مردم است.

معمولًا قرآن در کنار اجازۀ مصرف، شرطی را بیان کرده است.

مثلًا در اینجا می ‏فرماید: «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» همچنین می‌‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا» «وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» «بقره، ۶۰» بخورید و بیاشامید ولی در زمین فساد نکنید.

در آیۀ دیگر می‌‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «اعراف، ۳۱» بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.

و در جای دیگر می‌فرماید: «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» «حج، ۲۸» بخورید و اطعام کنید.

در تفسیر برهان از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که شخصی به نام طارق، تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگی راهبانه‌‏ای داشته باشد. حضرت فرمود: «ان هذا من خطوات الشیطان» این از گام‌‏های شیطان است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:

۱. شرط اساسی در مصرف، دو چیز است: حلال بودن، پاکیزه و دل ‌پسندبودن. «کُلُوا»، «حَلالًا طَیِّباً»

۲. اسلام با بعضی ریاضت‌ها مخالف است. «کُلُوا»

۳. بهره‌‏گیری از محرّمات و چیزهای پلید و ناپاک، پیروی کردن از شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»

۴. نیازهای طبیعی بشر، زمینه‌ای برای انحراف و تسلّط شیطان است. باید ضمن تأمین نیاز، به لغزش‏‌های آن توجّه داشت. «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ»

۵. شیطان، انسان را قدم‌به‌قدم منحرف می‌کند. باید از همان قدم اوّل مواظبت کرد. «خُطُواتِ الشَّیْطانِ»

۶. شیطان برای انحراف مردم، از راه‌های گوناگونی وارد می‌‏شود. «خُطُواتِ»

۷. وادار نمودن مردم به استفاده از حرام‌ها و بازداشتن آنان از نعمت‌های حلال، نمودی از دشمنی آشکار شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹ - تفسیر نور:

«إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» همانا (شیطان)، شما را فقط به بدی و زشتی فرمان می‌دهد و اینکه بر خداوند چیزهایی بگویید که به آن آگاه نیستید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:
مراحل وسوسۀ شیطان:

در تفسیر روح‌البیان آمده است که شیطان در وسوسۀ خود، مراحلی را طی می‌‏کند:

ابتدا به کفر دعوت می‌نماید. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان کبیره، اگر موفق نشد به گناهان صغیره، اگر موفق نشد، به کارهای مباح به جای عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتی دعوت می‏ کند که پایین‌تر است؛ تا شخص از مرحلۀ بالاتر باز بماند.

فرمان شیطان، همان وسوسه‌های اوست. نه آنکه از انسان سلب اختیار کند تا انسان مجبور به گناه شود.

تأثیر فرمان شیطان، نشان ضعف ماست. هر گاه انسان ضعیف شد، وسوسه‌های شیطان را همچون فرمان مولا می‌‏پذیرد «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» «نحل، ۱۰۰» وگرنه اولیای خدا، در مرحله‌‏ای هستند که شیطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» «حجر، ۴۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:

۱. نشانۀ دشمنی شیطان، وسوسه برای انجام فحشا و افترا به خداوند است. «عَدُوٌّ مُبِینٌ إِنَّما یَأْمُرُکُمْ»

۲. شیطان، هم دستور به گناه می‌‏دهد، هم راه توجیه آن را نشان می‌‏دهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجیه گناه است. «یَأْمُرُکُمْ» «وَ أَنْ تَقُولُوا»

۳. اظهار نظر درباره احکام دین و فتوا دادن بدون علم، حرام است. «أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

۴. حتّی در مقام تردید و شک، نباید چیزی را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردی که بدانیم آن حرف و سخن از خدا نیست. بنابراین باید در تفسیر قرآن و بیان احکام دقّت کرد. «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

منبع: تفسیر نور ، محسن قرائتی ، ج ۱ ، ص ۲۵۱ - ۲۵۸.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۸تا۹۰

ذلک هدى الله یهدى به من یشاء من عباده و لو اءشرکوا لحبط عنهم ما کانوا یعملون (۸۸)
اءولئک الذین ءاتیناهم الکتب و الحکم و النبوة فإن یکفر بها هؤلاء فقد وکلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین (۸۹)
اءولئک الذین هدى الله فبهدئهم اقتده قل لا اءسلکم علیه اءجرا إن هو إلا ذکرى للعالمین(۹۰)

ترجمه :
۸۸ - این هدایت خدا است که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمائى میکند، و اگر آنها مشرک شوند آنچه را عمل مى کردند نابود میگردد.
۸۹ - آنها کسانى هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم و اگر نسبت به آن کفر ورزند (مهم نیست زیرا) کسانى را نگاهبان آن ساخته ایم که نسبت به آن کافر نیستند.
۹۰- آنها کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده پس به هدایت آنان اقتدا کن (و) بگو در برابر این (رسالت و تبلیغ ) پاداشى از شما نمى طلبم . این رسالت چیزى جز یک یادآورى براى جهانیان نیست (و آگاه ساختن و بیدار کردن وظیفه من است و در برابر انجام وظیفه مزد معنى ندارد).

تفسیر
سه امتیاز مهم

به دنبال ذکر نام گروههاى مختلفى از پیامبران الهى در آیات گذشته ، در اینجا اشاره به خطوط کلى و اصلى زندگانى آنها شده ، نخست میفرماید: این هدایت خدا است که بوسیله آن هر کس از بندگانش را بخواهد هدایت و رهبرى میکند
(ذلک هدى الله یهدى به من یشاء من عباده ).
یعنى گرچه آنها مردان صالحى بودند و با نیروى عقل و اندیشه و با تمام وجود خود در طریق هدایت گام بر مى داشتند، ولى باز اگر توفیق الهى شامل حال آنها نمى شد و دست پر مهر او، زیر بازوى آنها را نمى گرفت ، امکان لغزش درباره همه آنها و هر کس ، وجود داشته و دارد.
سپس براى اینکه کسى تصور نکند آنها به اجبار در این راه گام گذاشتند و همچنین کسى تصور نکند که خداوند نظر خاص و استثنائى و بى دلیل در مورد آنها داشته است ، مى فرماید: اگر فرضا این پیامبران با آنهمه مقام و موقعیتى که داشتند مشرک میشدند، تمام اعمالشان بر باد میرفت (و لو اشرکوا لحبط عنهم ما کانوا یعملون ).
یعنى آنها نیز مشمول همان قوانین الهى هستند که درباره دیگران اجرا میگردد و تبعیضى در کار نیست .
در آیه بعد به سه امتیاز مهم که پایه همه امتیازات انبیاء بوده اشاره کرده اینها کسانى بودند که کتاب آسمانى به آنان داده ایم و هم مقام حکم و هم نبوت (اولئک الذین آتینا هم الکتاب و الحکم و النبوة ).
البته منظور این نیست که همه آنها داراى کتاب آسمانى بودند بلکه چون سخن از مجموع آنها در میان است کتاب به مجموع نسبت داده شده ، درست مثل این است که میگوئیم : در فلان کتاب دانشمندان و کتب آنها معرفى شده است ، یعنى کتب آنهائیکه کتابى تالیف کرده اند.
ضمنا در اینکه منظور از حکم چیست ، سه احتمال وجود دارد:
۱- حکم به معنى عقل و فهم و درک یعنى علاوه بر اینکه کتاب آسمانى در اختیار آنها گذاشتیم قدرت درک و فهم آن را به آنها بخشیدیم زیرا وجود کتاب بدون وجود درک و فهم قوى و کامل ، اثرى نخواهد داشت . ۲ - مقام داورى ، یعنى آنها در پرتو قوانین آسمانى که از کتاب الهى استفاده مى کردند میتوانستند در میان مردم قضاوت کنند و شرائط یک قاضى و دادرس عادل همگى در آنها بطور کامل جمع بود.
۳- حکومت و زمامدارى ، زیرا آنها علاوه بر مقام نبوت و رسالت ، داراى مقام حکومت نیز بودند. شاهد بر معانى فوق علاوه بر اینکه معنى لغوى حکم با تمام این معانى تطبیق مى کند این است که در آیات مختلف قرآن نیز حکم در این معانى بکار رفته است . و هیچ مانعى ندارد که حکم در آیه فوق در یک معنى جامع که همه مفاهیم سه گانه فوق را شامل شود، استعمال شده باشد، زیرا حکم در اصل - آنچنان که راغب در کتاب مفردات میگوید به معنى منع و جلوگیرى است ، و از آنجا که عقل جلو اشتباهات و خلافکاریها را میگیرد، همچنین قضاوت صحیح مانع از ظلم و ستم است ، و حکومت عادل جلو حکومتهاى نارواى دیگران را میگیرد، در هر یک از این سه معنى استعمال مى شود.
البته همان گونه که اشاره کردیم که همه انبیاء داراى این همه مقامات نبودند ولى هنگامى که احکامى به جمعى اسناد داده میشود، لزومى ندارد که همه افراد آن جمع داراى تمام آن احکام باشند، بلکه ممکن است بعضى از آنها فقط داراى بعضى از آن احکام باشند و لذا موضوع کتاب آسمانى که تنها براى عده اى از انبیاى نامبرده وجود داشته مشکلى براى ما در فهم آیه فوق ایجاد نمیکند.
سپس مى فرماید: اگر این جمعیت ، یعنى مشرکان و اهل مکه و مانند آنها، این حقایق را نپذیرند، دعوت تو بدون پاسـخ نمى ماند، زیرا ما جمعیتى را ماموریت داده ایم که نه تنها آن را بپذیرند بلکه آن را محافظت و نگهبانى کنند جمعیتى که در راه کفر گام بر نمیدارند و در برابر حق تسلیمند (فان یکفر بها هؤلاء فقد وکلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین ).
در تفسیر المنار و تفسیر روح المعانى از بعضى از مفسران نقل شده که منظور از این جمعیت ، ایرانیان هستند، (که به زودى اسلام را پذیرفتند و در پیشرفت آن با تمام قوا کوشیدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامى کتابهاى فراوان تالیف کردند).
در آخرین آیه ، برنامه این پیامبران بزرگ را یک سرمشق عالى هدایت به پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) معرفى کرده ، و مى گوید: اینها کسانى هستند که مشمول هدایت الهى شده اند و به هدایت آنها اقتدا کن (اولئک الذین هدى الله فبهداهم اقتده ).

این آیه بار دیگر تاکید مى کند که اصول دعوت همه پیامبران الهى یکى است ، اگر چه از نظر ویژگیها و خصوصیات ، به تناسب نیازمندیهاى مختلف هر زمان تفاوتهاى قابل ملاحظه اى داشته اند، و آئین هاى بعدى کاملتر از آئین هاى قبلى بوده اند کلاسهاى علمى و تربیتى ، تا به آخرین آنها که برنامه نهائى است ، یعنى اسلام ، رسیده است .
در اینکه منظور از این هدایت که باید سرمشق پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) قرار گیرد چیست ؟ بعضى از مفسران احتمال داده اند که همان صبر و پایدارى در مقابل مشکلات ، و بعضى گفته اند مقصود توحید و تبلیغ رسالت است ، ولى ظاهرا هدایت مفهوم وسیعى دارد که هم توحید و سایر اصول اعتقادى را شامل مى شود و هم صبر و استقامت ، و هم سایر اصول اخلاق و تعلیم و تربیت .
از آنچه گفتیم روشن مى شود که آیه فوق هیچ منافاتى با این ندارد که اسلام ناسخ ادیان و شرایع پیشین باشد، زیرا نسخ تنها شامل قسمتى از احکام میشود،
نه اصول کلى دعوت آنها.
سپس به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور داده مى شود که به مردم بگوید: من هیچگونه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از شما تقاضا نمى کنم ، همانطور که پیامبران پیشین چنین درخواستى نکردند، من هم از این سنت همیشگى پیامبران پیروى کرده و به آنها اقتدا میکنم (قل لا اسئلکم علیه اجرا).
نه تنها اقتداء به پیامبران و سنت جاویدان آنها ایجاب مى کند که پاداشى مطالبه نکنم بلکه از آنجا که این آئین پاک که براى شما آورده ام یک ودیعه الهى است که در اختیار شما قرار میدهم ، در برابر رساندن ودیعه الهى به شما اجر و پاداش ، مفهومى ندارد.
به علاوه این قرآن و رسالت و هدایت یک بیدار باش و یادآورى به همه جهانیان است (ان هو الا ذکرى للعالمین ).
و چنین نعمت عمومى و همگانى ، همانند نور آفتاب و امواج هوا و بارش باران است که جنبه عمومى و جهانى دارد، و هیچگاه خرید و فروش نمى شود و کسى در برابر آن اجر و پاداشى نمى گیرد، این هدایت و رسالت نیز جنبه خصوصى و اختصاصى ندارد که بتوان براى آن پاداش قائل شد، (با توجه به آنچه در تفسیر این جمله گفته شد پیوند آنها با یکدیگر و با آیات قبل کاملا روشن میگردد).
ضمنا از جمله اخیر به خوبى استفاده مى شود که آئین اسلام جنبه قومى و و منطقهاى ندارد و یک آئین جهانى و همگانى است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

ضرورت وجود امام حتّی در زمان غیبت

علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین طباطبائی قدّس سرّه

وظیفۀ امام تنها بیان صورى معارف و راهنمایى ظاهرى مردم نیست؛

و امام چنان‏ که وظیفه راهنمایى صورى مردم را به عهده دارد همچنان ولایت و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد و اوست که حیات معنوى مردم را تنظیم مى‏کند و حقایق اعمال را به سوى خدا سوق مى‏دهد.

بدیهى است که حضور وغیبت جسمانى امام دراین باب تأثیرى ندارد وامام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد.

«شیعه در اسلام» ص ۱۹۸

https://old.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

امام رضا علیه السلام :

اِنَّ یَومَ الغَدیرِ فِی السَماءِ اَشهَرُ مِنهُ فِی الاَرضِ؛

روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.

تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) ج‏6، ص 24 ، ح 52

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
سلام و رحمت خداوند بر آن شهیدان والا مقام
بزرگداشت شهدای عزیز و احیاء یاد و نام آنان وظیفه‌ئی مقدس است که خداوند توفیق آن را به شما عنایت فرموده است. سعی کنید سیره‌ی این بندگان شایسته‌ی خدا را فرهنگ عمومی و شخصیت آنان را الگوی جوانان خود قرار دهید.

والسلام علیکم و رحمة الله
سیدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۲/۰۳/۰۱

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهیدان سبزوار و نیشابور:
باید با شیوه‌های خلاقانه و جذاب، یاد، سلوک و مجاهدت شهدا به نسل جوان منتقل شود
۱۰ /خرداد/ ۱۴۰۲

شبیب برده حارث بن سریع همدانى جابرى‏

شبیب قهرمانى دلیر بود و همراه سیف و مالک پسران سریع آمد و پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

تاریخ شهادت : 1395/08/09 | محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم والله اگر تو کمک نمیکردی و تو یاریم نمیکردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستار العیوبی را بر میداشتی میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند. هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و به مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو … اللهم ارزقنی توفیق شهادت فی سبیلک – آمین

شهید مدافع حرم شهید احمد محمد مشلب (غریب طوس)

شهادت : 10/12/1394 ... محل شهادت : سوریه - ادلب

بخشی از وصیت نامه:

«السلام علیک یا اباعبدالله، یا مظلوم کربلا رحمة الله و برکاتُه. سلام بر حضرت زینب سلام‌الله علیها و برادرش ابوالفضل العباس علیه‌السلام، سلام بر امام مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و با آرزوی تعجیل در فرجش و درود بر نائب بر حق او، امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و درود بر روح امام راحل بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، درود بر مرد مقاومت و استقامت سید حسن نصرالله (حفظه الله)، درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد ...

قطعاً شهادت گل رُز زیبایی است که هنگامی‌که فکرمان به آن نزدیک می‌شود آرزوی مشاهده‌ی آن را داریم و زمانیکه شهادت را مشاهده می‌کنیم آرزو داریم رایحه‌ی خداوند را استشمام کنیم و هنگامی‌که آن رایحه‌ی الهی را استشمام کردیم صفحات روحمان به جهان جاودانگی کشیده می‌شود و این می‌تواند یک آغاز باشد. بسیاری از ما از آن‌ها (شهدا) درس شهادت را فراگرفته‌ایم و سعی کردند شهادت را برای ما مجسم کنند؛ بسیاری آرزوی شهادت دارند و منتظر آن هستند ...

ای برادرانم، ای مجاهدان راه خدا، باید هرکدام از شما عنصر فعالی باشید تا پایان زندگی‌تان با شهادت خاتمه یابد و به خدا قسم که پایان زندگی نمی‌شود،‌ به‌جز شهادت باشد. دنیا را همه می‎توانند تصاحب کنند، اما آخرت را فقط با اعمال نیک می‌توان تصاحب کرد. می‌گویم من نیز این مسیر را طی کردم که بسیاری فکر می‌کنند سخت است، اما اگر از دید خدایی به آن بنگریم چیزی به‌جز آسانی در آن نمی‌بینی و من این مسیر را برای رسیدن به خدا و نزدیکی به او طی کردم. این راه امتداد مسیر کربلاست و ادامه‌دهنده‌ی این راه هستم و در این مسیر گام خواهم برداشت ...

به مادرم که خون رگ‌هایم از اوست؛ مادرم! به تو دعایی همراه با لبخند برای دیدار پروردگارم هدیه می‌کنم. مادرم! ای نور چشمانم، ای مهربان، آیا می‌توان لحظه‌ای بهتر و شیرین‌تر از شهادت به دست آورد؟

ای اولین کلمه‌ای که از زبانم خارج شد؛ ای اولین آموزگار مکتب شهادت، که با شیر خود جهاد درراه خدا را به من یاد دادی، ای کسی که با دستانش مرا تکان داد، ای کسی که مرا بزرگ کرد تا مردی از مردان صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشم، سلام! گرم‌ترین سلام‌ها بر تو زن صبور باد. ای کسی که درراه شهادت، بیشتر از من پرسیدی و در این راهِ کربلایی تأکید کردی به قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام تمسک بجوی؛‌ مرا در دعایت فراموش نکن، که دعای تو مستجاب می‌شود و امیدوارم که تو را در جوار سرور زنان، حضرت فاطمه سلام‌الله علیها روسفید کنم ...

ای مادرم! صحبت با تو خیلی خوب است ولی وقت تنگ است. مرا ببخش و از تقصیراتم بگذر. مادرم! دوستت دارم و تو خسته شدی و زحمت کشیدی تا مرا بزرگ کردی. می‌خواهم به تو بگویم که مثل حضرت زینب سلام‌الله علیها صبر کنی. مثل ام‌البنین سلام‌الله علیها که چهار پسر تقدیم کرد و صبور ماند و برای پسرانش ناراحت نشد و برای امام حسین علیه‌السلام ناراحت شد. تو یک پسر تقدیم کرده‌ای و باید پسران بیشتر و جوانان بیشتری تقدیم کنی و صبور باشی. قطعاً باید صبور و مؤمن باشی، چون تو مرا در این خط بزرگ کردی و برای تو عجیب نیست که پسرت شهید شود. تو بودی که برای شهادتم دعا کردی و مرا برای آن تربیت کردی. پس صبور و مؤمن باش و مرا ببخش و برایم دعا کن. می‌خواهم به تو بگویم؛ دوری سخت است ولی دوباره همدیگر را در بهشت ملاقات می‌کنیم. از من راضی باش و مرا ببخش ...

پدر عزیزم؛ سلام بر تو ای مرد راستگو و ای رفیق، ای کسی که عشق به اهل‌بیت علیهم‌السلام و شهادت را به من یاد دادی، از تو ممنونم ای پدرم، زیرا تو بودی که این راه را به من نشان دادی ...

خواهرم! ... در خط اهل‌بیت علیهم‌السلام باش، مواظب دین و نماز و حجاب ... خود باش ...

سلام بر شما ای برادران! مرا ببخشید و دعا کنید و صبر کنید و بدانید که دنیا فانی است و من در کنار پروردگار هستم. به جوانان توصیه می‌کنم که نماز خود را در اول وقت بخوانید، قرآن بخوانید زیرا که بسیار مهم است. مواظب نماز و دین خود باشید. محرم و عاشورا را زنده نگه‌دارید و زیارت عاشورا را بخوانید که بسیار مهم است، حتی شده روزی یک‌بار، زیرا بسیار مهم است. مواظب خود باشید و برای ما دعا کنید و مرا ببخشید ...

و به دختران مسلمان! اینکه مواظب حجاب خود باشید که این مهم‌ترین چیز است. در اجتماع ما کسی به فکر رعایت حجاب و اخلاق نیست، ولی شما به فکر باشید و زینبی برخورد کنید. سه‌چهارم دختران حال حاضر حجابشان حجاب نیست و چیزهایی که می‌پوشند واقعاً حجاب نیست. ممکن است عبا بپوشند ولی عبایشان دارای مُد و زرق‌وبرق است که من برای اولین بار است که می‌بینم و حجابشان حجاب نیست. (چرا) ما داریم به سراغ بدعت‌ها می‌رویم. برخی حجاب دارند ولی بدن‌نما و یا حجاب دارند ولی به مردان نگاه می‌کنند. باید چشمان خود را به زمین بدوزند و احترام عبایی را که بر سردارند را نگه‌دارند. ما باید از فاطمه زهرا سلام‌الله علیها الگو بگیریم. حضرت زینب سلام‌الله علیها به‌گونه‌ای بود که غیر از حضرت علی علیه‌السلام کسی او را نمی‌دید. عده‌ای حجاب بر سردارند ولی همراه با مدل‌های جدید،‌یا صورت‌ها را آرایش می‌کنند! ...

الآن همه‌ی رابطه‌ها در موبایل است و روابط بین دختر و پسر بسیار زیاد شده است، عجیب است که این‌ها از کجا می‌آیند؟ همه می‌دانند که من از موبایل و فیس‌بوک استفاده می‌کنم و همه‌ی مردم مرا می‌شناسند که در فیس‌بوک از نکته‌های طنز و عکس استفاده می‌کنم؛ ولی هیچ‌گاه اموری که در حال وقوع است برای من رخ نمی‌دهد. من هم مثل جوان‌های دیگر هستم و من هم جوان هستم و فیس‌بوک و همه‌ی چیزهای دیگر را دارم و از اغلب برنامه‌های اجتماعی و دنیای مجازی استفاده می‌کنم ولی ...

حضرت صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدا به شما صبر دهد،‌ زیرا او منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم. هنگامی می‌شود گفت منتظریم که خود را اصلاح کنیم ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچ‌گاه ظهور نخواهد کرد. اما صادق علیه‌السلام می‌فرماید: از تقصیرهای بر گردنم گریه می‌کنم و به سؤالی که در قبر قرار است از من پرسیده شود. اگر از من در قبر بپرسند که تو برای جبهه و این راه چه کرده‌ای چه خواهی جواب بدهی، می‌گویی که می‌توانستم در این راه گام بردارم؟ می‌توانستی؟ چرا نرفتی؟ باید بیدار شد... می‌توانی و نمی‌آیی؟ من خواب بودم بیدار شدم...!

اکنون جهاد کردم و به جبهه آمدم،‌زیرا از تو سؤال می‌شود که چه می‌کنی و چه کرده‌ای برای این راه؟ این راهی است که امام حسین علیه‌السلام و اهل‌بیت علیهم‌السلام ویارانش برای آن شهید شدند و ما الآن داریم آن را ادامه می‌دهیم ولی مردمی را می‌بینی که به این راه ایمان ندارند، واقعاً چرا این‌طور می‌شود؟ می‌گویند چگونه این‌ها می‌روند؟ این راه امام حسین علیه‌السلام است و او به خاطر ما و دین و ناموس‌مان شهید شد و الآن جوانان به جبهه می‌آیند و می‌جنگند و برای دین و ناموس‌شان شهید می‌شوند ... می‌خواهم با عناصر حزب‌الله سخن بگویم ... پیرو ولی و بزرگان باشید ... این راه و افراد و عناصرش زمینه‌ساز ظهور صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و راهی که در پیش داریم راهی است در مسیر خدا و با شهادت به خدا خواهیم رسید ...

خدا به شما عافیت بدهد و از تمامی مخاطبان این وصیت‌نامه تشکر می‌کنم و آخرین دعا این است؛‌ خدا را شکر می‌گویم. خداوند من و شما را از مجاهدین در راهش و از عمل‌کنندگان به وعده (الهی) و ازجمله شهیدان قرار دهد و بدن‌هایمان غرق در خون به‌سوی دنیای دیگر و اباعبدالله علیه‌السلام برود ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

فضیلت و خواص سوره بروج

هشتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که مکی و 22 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره بروج را قرائت کند ده برابر روزهای جمعه و روزهای عرفه ای که او درک کرده است به او پاداش داده می شود.(1)

امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره بروج را در نمازهای واجب خود بخواند در محشر و موقف هایی که در پیش خواهد داشت همراه با پیامبران و رسولان و صالحان خواهد بود زیرا سوره بروج سوره پیامبران است.(2)

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم بر قرائت این سوره در نمازهای مختلف روزانه سفارش می فرمودند.(3)

آثار و برکات سوره

1) برطرف کننده ترس و سختی از انسان

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: قرائت سوره بروج انسان را از ترساننده ها و سختی ها نجات می بخشد.(4)

2) به راحتی کودک را از شیر جدا کنید

امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: اگر بخواهند کودکی را از شیر جدا کنند و شیر را از او بگیرند این سوره را بر او بخوانند. این دو ره برای او آسان خواهد شد و هر کس هنگام خواب این سوره را بخواند تا صبح در امان خدا خواهد بود.(5)

3) برای رفع مسمومیت

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره بروج را بر آب بخواند و به کسی که سم خورده است بنوشاند سم به او آسیبی نمی رساند. (6)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص310

(2) ثواب الاعمال، ص122

(3) بحارالانوار، ج89، ص321

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص621

(5) همان

(6) مکارم الاخلاق، ص365

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

http://quran.anhar.ir/fazilat-316.htm

 تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴ - تفسیر نور:

«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نگویید؛ بلکه آنان زنده‌‏اند، ولی شما نمی‌فهمید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴:

در جنگ بدر، چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند که شش نفر آنها از مهاجران و هشت نفر از انصار بودند.

برخی از مردم می‏‌گفتند: فلانی مُرد. این آیه نازل شد و آنان را از این تفکّر نهی کرد.

شهدا، نه‌تنها نام‌شان یا آثار کارهای‌شان زنده و باقی است، بلکه یک زندگی واقعی برزخی دارند؛ زندگی‌‏ای که در آن رزق و شادی و بشارت است، زندگی در جوار رحمت خدا که در آن حزن و ترس وجود ندارد.

مشخّصات این زندگی، در تفسیر سورۀ آل عمران «آل عمران، ۱۶۸-۱۷۰» خواهد آمد. إن‌شاء‌اللّه.

شهادت در راه خدا، شامل کشته شدن در میدان نبرد، ترور و سوء‌قصد دشمنان، کشته‌شدن مؤمنان در دفاع از جان و ناموس و مال، در هر مکان و زمان می‌شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴:

۱. نگرش‌های محدود مادّی را باید با ایمان به خدا و گفته‌های او تکمیل و تصحیح کرد. «لا تَقُولُوا»

۲. تکالیف سخت، نیاز به پشتوانۀ اعتقادی و جبران خسارت‌‏ها دارد. آری، کسی که بداند زنده است، به شهادت رو می‌کند. «لا تَقُولُوا» «أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ»

۳. شهادت، زمانی ارزش دارد که در راه خدا باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۴. پیکار در راه دین، از ارزش‌های والا در پیشگاه خداوند است. «یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۵. روح، بعد از مرگ باقی است؛ هر چند جسم و بدن متلاشی شود. «أَحْیاءٌ»

۶. سرچشمۀ بسیاری از تحلیل‌ها، ناآگاهی از واقعیّات است. «لا تَقُولُوا»، «لا تَشْعُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵ - تفسیر نور:

«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» و قطعاً شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات، آزمایش می‌کنیم و صابران (در این حوادث و بلاها را) بشارت بده.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵:

خداوند متعال، همۀ انسان‌ها را آزمایش می‌کند، امّا آزمایش و امتحان همه یکسان نیست.

تمام جهان، صحنۀ آزمایش و تمام مردم حتّی پیامبران نیز مورد امتحان قرار می‌گ‏یرند.

باید بدانیم که آزمایش‌های خداوند برای رفع ابهام نیست، بلکه برای شکوفایی استعدادها و پرورش انسان‌ها است.

وسایل آزمایش الهی نیز تمام حوادث تلخ و شیرین و از جمله ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات است. ترس از دشمن، محاصرۀ اقتصادی، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزیزان به میدان‌های نبرد، از جملۀ امتحانات است.

برای پیروزی در آزمایشِ خوف از دشمن، نیاز به توکّل و یاد خداست و برای مبارزه با کمبودها، نیاز به صبر است که در دو آیه قبل «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» راه را نشان داده است.

لازم نیست همۀ مردم با همۀ مسائل آزمایش شوند، بلکه ممکن است:

الف: هر کس با چیزی آزمایش شود؛

ب: فردی در آزمایشی روسفید باشد، ولی در امتحان دیگری رسوایی به بارآورد؛

ج: ممکن است آزمایش فردی، وسیلۀ آزمایش دیگران نیز باشد.

گاهی کم شدن مال و محصولات یا پیدا شدن خوف و ترس و سایر مشکلات، به خاطر آزمایش الهی است؛ ولی در بعضی اوقات، این امور کیفر اعمال خود انسان‏‌هاست.

انسان‏‌ها گاهی مرتکب بعضی گناهان می‌‏شوند که خداوند آنها را به برخی گرفتاری‌‏ها مبتلا می‌کند. حضرت علی علیه‌السّلام می‌‏فرماید: «ان الله یبتلی عباده عند الاعمال السیئة بنقص الثمرات و حبس البرکات و اغلاق خزائن الخیرات لیتوب تائب و یتذکر متذکر» «نهج‌البلاغه، خطبۀ ۱۴۳» همانا خداوند، بندگان خود را به خاطر اعمال فاسدشان، به کمبود محصول و حبس برکت و بسته‌شدن منابع خیر، گرفتار می‌کند تا شاید متذکّر شوند و توبه نمایند.

البتّه همین تنبّه نیز آزمایش است؛ همانگونه که بر اثر ایمان نعمتی می‌‏دهد که وسیلۀ آزمایشی است «لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ» «جن، ۱۶» همانا آبی گوارا به آنان نوشاندیم تا ایشان را آزمایش کنیم.
عنایت‌های خداوند به صابران:

خداوند چندین عنایت به صابران نموده است از جمله:

۱. محبّت «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ» «آل عمران، ۱۴۶»

۲. نصرت «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» «بقره، ۱۵۳»

۳. بهشت «یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «فرقان، ۷۵»

۴. پاداش بی ‏حساب «إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» «زمر، ۱۰»

۵. بشارت «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
راه پیروزی در آزمایش‌های الهی چند چیز است:

الف: صبر و مقاومت؛

ب: توجّه به گذرابودن حوادث و مشکلات؛

ج: توجّه به تاریخ گذشتگان که چگونه مشکلات را پشت سر گذارده‌اند؛

د: توجّه به اینکه همۀ مشکلات ما در منظر و دید خداست و همه چیز حساب دارد.

امام حسین علیه‌السّلام وقتی فرزندش روی دستانش تیر خورد و شهید شد، فرمود: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله» این حادثه سخت، چون خدا می‌‏بیند برایم آسان می‌‏نماید. «بحار، ج ۴۵، ص ۴۶»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵:

۱. آزمایش و امتحان یک برنامه و سنّت حتمی الهی است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ»

۲. ناگواری ‏ها، سبب مقاومت و رشد است. بسیاری از صفات انسان از قبیل صبر، رضا، تسلیم، قناعت، رهد، تقوا،حلم و ایثار، در سایۀ برخورد با تنگدستی‌‏ها است. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»

۳. مورد بشارت، در آیه بیان نشده است تا شامل انواع بشارت‌های الهی باشد. «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» (صابران) کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنها رسد، می‌‏گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به‌سوی او باز می‌گردیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶:

صابران، به‌جای خودباختگی و پناهندگی به دیگران، تنها به خدا پناه می‌‏برند.

زیرا از دید آنها، تمام جهان کلاس درس و میدان آزمایش است که باید در آن رشد کنیم. دنیا جای ماندن نیست، خوابگاه و عشرتکده نیست و شدائد و سختی‌های آن نیز نشانۀ بی‌مهری خداوند نیست.

ناگواری‌ها برای آن است که زیر پای ما داغ شود تا تندتر و سریع‌تر حرکت کنیم، بنابراین در تلخی‌‏ها نیز شیرینی است.زیرا شکوفاشدن استعدادها و کامیابی از پاداش‌‏های الهی را به‌دنبال دارد؛ مصیبت‌هایی که از طرف اوست، تصرّف مالک حقیقی و خداوند در مملوک خود است.

اگر انسان بداند که خداوند حکیم و رحیم است و او نیز بنده‏‌ای بوده که قبلًا هیچ نبوده «لَمْ یَکُ شَیْئاً»«مریم، ۶۷» و حتّی بعد از مراحلی هم چیز قابل ذکری نبوده است «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» «انسان،۱» خواهد پذیرفت که من باید در اختیار او باشم. او مرا از جماد به نبات، و از نبات به حیوان و از مرتبۀ حیوانیّت به انسانیّت سوق داده و این حوادث را برای رشد و ارتقای من قرار داده است.

همانگونه که ما دانۀ گندم را زیر فشار، آرد می‌‌کنیم و بعد نیز در آتش تنور، تبدیل به نان می‌‏کنیم تا مراحل وجودی او را بالا بریم. شعار صابران «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» است.

در حدیث می‌‏خوانیم: هر گاه با مصیبتی مواجه شدید، جملۀ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»را بگویید. «درّ المنثور، ج ۱، ص ۳۷۷»
آثار گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و یاد خدا به هنگام ناگواری ‏ها:

گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و یاد خدا به هنگام ناگواری ‏ها، آثار فراوان دارد:

الف: انسان را از کلام کفرآمیز و شکایت باز می‌‏دارد؛

ب: موجب تسلیت و دلداری و تلقین به انسان است؛

ج: مانع وسوسه‏‌های شیطانی است؛

د: اظهار عقاید حق است؛

ه: برای دیگران درس و الگو شدن است.
مردم در برابر مشکلات و مصائب چند دسته هستند‏:

الف: گروهی جیغ و داد می‌کنند «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «معارج، ۲۰»؛

ب: گروهی بردبار و صبور هستند «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»؛

ج: گروهی علاوه‌بر صبر، شکرگزارند. «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم» «فقره آخر زیارت عاشورا»؛

این برخوردها، نشانۀ معرفت هر کس نسبت به فلسفۀ مصائب و سختی‏ هاست. همانگونه که کودک، از خوردن پیاز تند، بی‌‏تابی می‌‏کند و نوجوان تحمّل می‌کند، ولی بزرگسال پول می‌‏دهد تا پیاز خریده و بخورد.
پیام سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶:

ریشۀ صبر، ایمان به خداوند، معاد و امید به دریافت پاداش است. «الصَّابِرِینَ الَّذِینَ» «قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷ - تفسیر نور:

«أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» آنانند که برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت‌هایی است و همان‌ها هدایت‌یافتگان هستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷:

کلمه «صَلَواتٌ» از واژۀ «صلو» به معنی ورود در نعمت و رحمت است.

بر خلاف واژۀ «صلی» که به معنای ورود در قهر و غضب است. مانند: «تَصْلی‏ ناراً حامِیَةً» «غاشیه، ۴»

خداوند بر مؤمنانی که در مشکلات، صبر و مقاومت کرده‏ اند، خود درود و صلوات می‌‏فرستد «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» ولی دربارۀ مؤمنان مرفّه که زکات اموال‌شان را می‌‏پردازند، دستور می‌دهد پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله درود بفرستد. «صَلِّ عَلَیْهِمْ» «توبه، ۱۰۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷:

۱. خداوند، صابران را غرق در رحمت خاصّ خود می‌‏کند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ»

۲. تشویق صابران از طرف خداوند، به ما می‌آموزد که باید ایثارگران و صابران و مجاهدان، در جامعه از کرامت و احترام خاصّی برخوردار باشند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»

۳. تشویق، از شئون ربوبیّت و لازمۀ تربیت است. «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»

۴. هدایت صابران، قطعی و مسلّم است؛ با آنکه در قرآن، هدایت یافتن بسیاری از انسان‌‏ها، تنها یک آرزو است «لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» ولی در مورد صابران، هدایت آنان قطعی تلقّی شده است. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»

۵. هدایت، مراحلی دارد. با اینکه گویندگانِ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» مؤمنان و هدایت‌شدگان هستند، ولی مرحلۀ بالاتر را بعد از صبر و دریافت صلوات و رحمت الهی کسب می‌کنند. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸ - تفسیر نور:

«إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ» همانا صفا و مروه، از شعائر خداست. پس هر که حج خانۀ خدا و یا عمره به جای آورد، مانعی ندارد که بین صفا و مروه طواف کند. و (علاوه‌بر واجبات) هر کس داوطلبانه کار خیری انجام دهد، همانا خداوند سپاسگزار داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸:

«شَعائِرِ» جمع «شعیرة» به نشانه‌‏هایی که برای اعمال خاصّی قرار می‌دهند، گفته می‌‏شود.

«شَعائِرِ اللَّهِ» علامت‌‏هایی است که خدا برای عبادت قرار داده است. «تفسیر مجمع‌البیان»

صفا و مروه نام دو کوه در کنار مسجدالحرام است که با فاصلۀ تقریبی ۴۲۸ متر، روبه‌روی یکدیگر قرار دارند و امروزه به صورت خیابانی سرپوشیده در آمده است.

زائران خانه خدا، وظیفه دارند هفت مرتبه فاصله میان این دو کوه را طی کنند.

این کار یادآور خاطرۀ هاجر، همسر فداکار حضرت ابراهیم است که برای پیدا کردن جرعۀ آبی برای کودک خود اسماعیل، هفت‌بار فاصلۀ این دو کوه را با اضطراب و نگرانی و بدون داشتن هیچگونه یاور و همدمی طی کرد.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: در روی زمین، مکانی بهتر از میان این دو کوه وجود ندارد، زیرا هر متکبّری در آنجا سر برهنه و پابرهنه و کفن‌پوشیده بدون هیچ امتیاز و نشانه‌ای باید مسافت بین دو کوه را طی کند، گاهی با دویدن و گاهی با راه رفتن.

کوه صفا، علاوه‌بر اینها خاطره‌هایی از دعوت پیامبر اسلام دارد که چگونه کفّار مکّه را به توحید فرا می‌خواند و آنها گوش نمی‏‌دادند. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۴۵»

در عصر جاهلیّت، مشرکان در بالای کوه صفا، بتی به نام «اساف» و بر کوه مروه، بت دیگری به نام «نائله» نصب کرده بودند و به هنگام سعی، آن دو بت را به عنوان تبرّک، با دست مسح می‌کردند. مسلمانان به‌همین‌جهت از سعی میان صفا و مروه کراهت داشته و فکر می‌‏کردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالای دو کوه، نباید سعی کنند.

آیۀ فوق نازل شد که صفا و مروه از شعائر الهی است و اگر مردم نادان آنها را آلوده کرده‌‏اند، دلیل بر این نیست که مسلمانان آن را رها کنند. «تفسیر تبیان، ج ۱، ص ۴۴»

حج و عمره، گاهی در کنار هم، مانند اذان و اقامه به جا آورده می‌‏شوند، و گاهی اعمال عمره، جداگانه و به‌تنهایی انجام می‌‏شود.
در عمره پنج عمل واجب است:

۱. احرام؛

۲. طواف؛

۳. نماز طواف؛

۴. سعی بین صفا و مروه؛

۵. کوتاه کردن مو یا ناخن.

حج علاوه‌بر اینها، چند عمل دیگر دارد که در جای خود بدان اشاره شده است.

به هر حال سعی بین صفا و مروه، هم در عمره مطرح است و هم در حج.

دیدن صفا و مروه، حضور در صحنۀ تاریخ است تا اینکه تصدیق به جای تصوّر، و عینیّت به جای ذهنیّت قرار گیرد.

در صفا و مروه:

هم کلاس خداشناسی است که چگونه ارادۀ او این همه انسان را با آن همه اختلاف، در یک لباس و یک جهت جمع می‌کند.

هم کلاس پیامبرشناسی است که چگونه ابراهیم، آن پیامبر الهی، برای انجام فرمان خداوند، زن و فرزند خویش را در آن بیابان تنها گذاشت.

هم کلاس انسان‏‌شناسی است که می‌‏آموزد چگونه انسان می‌‏تواند در لحظاتی اعمالی را انجام دهد که تا ابد آثار آن باقی بماند.

سعی صفا و مروه، یاد می‌دهد اگر همه با هم حرکت کنیم، روح الهی را در جامعه خود می‌‏بینیم.

سعی صفا و مروه، یاد می‌‏دهد که باید تکبّر را به دور انداخته و همراه دیگران حرکت کنیم.

سعی صفا و مروه، به ما می‌‏آموزد که در راه احیای نام خداوند، زن و کودک هم سهم دارند.

در آیات قبل، سخن از بلا و آزمایش بود، در این آیه نمونه‌‏ای از آزمایش هاجر، کودک، پدر او و سایر مسلمانان مطرح است.

اثر کار خدایی و اخلاص تا آنجا پیش می‌‏رود که همۀ انبیاء و اولیا، موظّف می‌‏شوند به تقلید از هاجر همسر ابراهیم و با قیافه‌‏ای مضطرب و هروله‌‏کنان همچون او، این مسافت را هفت بار طی کنند.

و این فرمان، تشکر خداوند از رنج‌های حضرت هاجر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ»

با اینکه سعی صفا و مروه واجب است، لکن می‌‏فرماید: «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ»، این لحن به خاطر همان نگرانی از وضع پیشین است که جایگاه بت و محلّ عبور مشرکان بود.
آیا منظور از طواف گردش دایره‌ای است؟

طواف، به‌معنای گردش دایره‏‌ای نیست، بلکه به هر حرکتی که انسان دوباره به جایگاه اوّلیّه برگردد، خواه به صورت دوری باشد یا طولی، طواف گفته می‌شود.

لذا کلمۀ طواف، هم در مورد طوافِ دور کعبه که حرکت دایره‏‌ای است گفته شده «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» «حج، ۲۹» و هم دربارۀ حرکت طولی بین صفا و مروه آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸:

۱. توجّه خاصّ خداوند به برخی مکان‏‌ها یا زمان‌‏ها یا اشخاص، موجب می‌شود که آنها از شعائر الهی گردند. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ»

۲. نیّت، به کارها ارزش می‌‏دهد. مشرکان برای لمس بت‏‌ها، سعی می‌کردند، ولی اسلام می‌‏فرماید: برای رضای خدا سعی کنید. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»

بسیاری از کارها ظاهری یکسان دارد، امّا انگیزه‌‏ای متفاوت. نظیر دویدن یوسف و زلیخا به‌سوی درهای بسته، یوسف می‌دود تا آلوده نشود، ولی زلیخا می‌‏دود که آلوده شود. «فاستبقا»

۳. اگر مراکز حقّ، توسط گروهی با خرافات آلوده شد، نباید از آن دست کشید، بلکه باید با حضور در آن مراکز، آنجا را پاک‌سازی نموده و دست گروه منحرف را از آن کوتاه کرد. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»

۴. عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. «وَ مَنْ تَطَوَّعَ»

۵. خداوند در برابر عبادات بندگان، شاکر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ» این تعبیر، بزرگترین لطف از جانب او نسبت به بندگان است.
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ » کسانی‌که آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل کرده‌ایم، با آنکه برای مردم در کتاب بیان ساخته‌‏ایم، کتمان می‌‏کنند، خداوند آنها را لعنت می‌کند و همۀ لعنت‌کنندگان نیز آنان را لعن می‌‏نمایند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹:

گرچه مورد آیه، دانشمندان یهود و نصاری هستند که حقایق تورات و انجیل را برای مردم بیان نمی‌کردند، ولی جملۀ «یَکْتُمُونَ» که دلالت بر استمرار دارد، شامل تمام کتمان‌کنندگان در طول تاریخ می‌شود؛ چنان‌که لعنت پروردگار نیز تا ابد ادامه خواهد داشت.

کتمان حق می‌تواند صورت‌‏های مختلفی داشته باشد؛ گاهی با سکوت و عدم اظهار حق، گاهی با توجیه و گاهی با سرگرم کردن مردم به امور جزئی و غافل ساختن آنها از مسائل اصلی است.

در مواردی همانند اسرار مؤمنان یا عیوب برادران دینی، کتمان واجب یا مستحب است.

گناه کتمان، بیشتر از جانب علما است. در آیۀ ۱۸۷ سورۀ آل عمران نیز آمده است که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت تا حقایق را برای مردم بیان کرده و کتمان نکنند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ»

در روایات آمده است: روز قیامت به دهان کتمان‌کنندگان حق، لجام زده می‌شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹:

۱. ظلم فرهنگی، بدترین ظلم‏‌هاست که لعنت خالق و مخلوق را به دنبال دارد. «یَکْتُمُونَ» «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

۲. کتمان، حقّ ممنوع است، چه کتمان معجزات و دلائل حقّانیّت باشد «الْبَیِّناتِ» و چه کتمان رهنمودها و ارشادات.«الْهُدی‏» «تفسیر المیزان»

۳. کتمان حق، بزرگترین گناهان است. چون مانع هدایت مردم و باقی ماندن نسل‌ها در گمراهی است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ»

۴. کتمان حق، ظلم به دین خدا و حقّ مردم نسبت به هدایت یافتن است. لذا کتمان کنندگان حق را، خدا و مردم لعنت می‌‏کنند. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

۵. نفرین و لعنت مردم، مؤثر است و باید از اهرم نفرت مردم برای نهی از منکر استفاده نمود. «یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰ - تفسیر نور:

«إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» مگر آنها که توبه کردند و (اعمال بد خود را با اعمال نیک) اصلاح نمودند و (آنچه را کتمان کرده بودند) آشکار ساختند، که من (لطف خود را) بر آنان باز می‌گردانم، زیرا من توبه‌پذیر مهربانم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰:

برای گناه کتمان، همچون سایر گناهان، راه توبه و بازگشت باز است.

امّا توبۀ واقعی، با پشیمانی قلبی و اصلاح عمل و بیان موارد کتمان صورت می‏‌گیرد.

توبۀ کسی که نماز نخوانده آن است که نمازهای خود را قضا کند.

توبۀ کسی که مال مردم را تلف کرده آن است که باید همان مقدار را به صاحبش برگرداند.

در این مورد نیز کسی که با کتمان حقایق، به دنیای علم، اندیشه و نسل‌ها، خیانت کرده، فقط با تبیین حقایق و بازگویی آنهاست که می‌‏تواند گذشته را جبران نماید.

خداوند به شیطان فرمود: «إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی» «ص، ۷۸» لعنت من بر تو.

و در آیۀ بعد می‌‏فرماید: «عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ» پس کتمان‌کنندگان و شیطان، در یک ردیف هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰:

۱. خداوند، امکان توبه و بازگشت را برای خطاکاران، در هر شرایطی فراهم نموده است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا»

۲. کتمان حقایق دینی، فساد است، زیرا به توبه‌کننده، فرمان اصلاح و جبران داده شده است. «تابُوا وَ أَصْلَحُوا»

۳. توبۀ هر گناه، متناسب با آن است. توبۀ کتمان، بیان حقایق است. «تابُوا» «وَ بَیَّنُوا»

۴. چون در مقام تهدید و توبیخ، لعنت خداوند شامل حال کتمان‌کنندگان شد، در مقام مهربانی نیز کلمات «أَنَا» و «التَّوَّابُ» و «الرَّحِیمُ» به کار رفته تا بگوید: من خودم با مهربانی مخصوصم، به شما باز می‏‌گردم. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

۵. تهدید گنهکار و بشارت نیکوکار، دو رکن اساسی برای تربیت فرد و جامعه است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

۶. بازگشت لطف خداوند به توبه‌کنندگان، دائمی، قطعی و همراه با محبّت است. «أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۱۶۱ - ۱۶۲ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ * خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ» همانا کسانی‌که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگی بر آنها خواهد بود.

(آنان برای) همیشه در آن (لعنت و دوری از رحمت پروردگار) باقی می‌‏مانند، نه از عذابِ آنان کاسته می‌‏شود و نه مهلت داده می‌‏شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۱-۱۶۲:

در آیۀ قبل بیان شد که اگر کتمان‌کنندگان، توبه کرده و حقایق را بیان نمایند، مورد لطف الهی قرار می‌‏گیرند.

در این آیه می‌‏فرماید: امّا اگر کفّار توبه نکرده و در حال کفر بمیرند، باز همان لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم گریبان‌گیر آنان خواهد بود.
در آیه، لعنت همۀ مردم بر کفّار مطرح شده است، ولی ناگفته پیداست که بعضی از مردم، خودشان کافر یا دوست کافر هستند، پس لعنت همۀ مردم در آیه به چه معنا می‌باشد؟

لعنت، در دنیا و آخرت مطرح است. کسانی‌که در دنیا دوست کفّار یا خود کافر هستند، در آخرت لعنت خواهند شد. «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» «اعراف، ۳۸»

یکی از درخواست‌‏ها و دعاهای اولیای خدا، مسلمان مردن است.

حضرت یوسف از خداوند می‏‌خواهد که مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» «یوسف، ۱۰۱»

حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش می‏‌کنند که «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» «بقره، ۱۳۲» نمی‌رید مگر اینکه مسلمان یعنی تسلیم پروردگار باشید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۱-۱۶۲:

۱. اصرار بر کفر و در حال کفر مردن، دوری ابدی انسان را از رحمت الهی به دنبال دارد. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»«عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ»

۲. آنچه مهم است، پایان عمر انسان است که آیا با ایمان می‌‏میرد یا بی ‏ایمان. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»

۳. تخفیف کیفر یا تأخیر آن، مربوط به دنیاست؛ در قیامت نه تخفیف است و نه تأخیر. «لا یُخَفَّفُ» «لا هُمْ یُنْظَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴ - تفسیر نور:

«وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ * إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» و معبود شما خدایی یگانه است، جز او معبودی نیست، بخشندۀ مهربان است.

همانا در آفرینش آسمان‏ ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتی‌هایی که برای سودرسانی به مردم در دریا در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین معلّق‌اند، برای مردمی که می‌‏اندیشند، نشانه‌‏هایی گویاست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴:

هماهنگی میان عناصر طبیعت و اجزای هستی و قوانین حاکم بر آنها، همه نشان‌دهندۀ حاکمیّت و قدرت و ارادۀ خدای یگانه است.

آفرینش آسمان‏‌ها و توسعۀ دائمی آنها «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» «ذاریات، ۴۷» که دست انسان تا کنون فقط به قسمتی از اوّلین آسمان رسیده، و استحکام «سَبْعاً شِداداً» «نبأ، ۱۲» و طبقات هفتگانه «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» «ملک، ۳» و نظام حاکم «أَوْحی‏ فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها» «فصّلت، ۱۲» و تناسبات و ارتباطات میان هر یک و بی‌‏ستون‌بودن «بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» «رعد، ۲» و حفاظت آنها «سَقْفاً مَحْفُوظاً» «انبیا، ۳۲» و حرکات ستارگان در مدارهای خود و فاصلۀ هر یک از آنها، همه نشانه‌های قدرت خداوند یکتای حکیم است.

سعدی می‌‏گوید:

آفرینش، همه تدبیر خداوند دل است ------- دل ندارد، که ندارد به خداوند اقرار

کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح‌اند -------- نه همه مستمعی، فهم کند این اسرار

عقل، حیران شود از خوشۀ زرین عنب -------- فهم، عاجز شود از حبّه یاقوت انار

پاک و بی‌‏عیب، خدایی که به تقدیر عزیز -------- ماه و خورشید، مسخّر کند و لیل و نهار

کلمه «الرِّیاحِ» جمع «الریح» به معنای باد است.

ولی در قرآن هر جا کلمه «ر‏یحٍ» آمده همراه قهر و عذاب است، مانند: «بِرِیحٍ صَرْصَرٍ» «الحاقه، ۶»

ولی هر جا کلمه «الرِّیاحِ» آمده است، همراه باران و لطف الهی است.

در حدیث می‌‏خوانیم: هر گاه بادی می‌‏وزید پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله می‌فرمود: «اللهم اجعلها ریاحا و لا تجعلها ریحا» خداوندا! این باد را ریاحِ رحمت قرار ده، نه ریحِ عذاب. «تفسیرصفوة التفاسیر، ج ۱، ص ۱۱۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴:

۱. شناخت طبیعت، یکی از راه‌های خداشناسی است که شناخت او، قدرت، حکمت و یکتایی او را در بر دارد. «إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» «فِی خَلْقِ السَّماواتِ» «لَآیاتٍ»

۲. خداوند، نظیر و شبیه ندارد و مرکب از اجزا نیست. «إِلهٌ واحِدٌ»

۳. هم طبیعت و هم صنعتِ دست ساختِ انسان، از اوست. «خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «وَ الْفُلْکِ»

۴. هر موجودی در جهان هستی، آیه‏‌ای از آیات کتاب خداوند در طبیعت است. «لَآیاتٍ»

برگ درختانِ سبز، در نظر هوشیار -------- هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار

۵. تنها خردمندان از نگاه در هستی، درس خداشناسی می‌گیرند. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ» «لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۳۸-۲۵۱.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۴تا۸۷

و وهبنا له إسحاق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و اءیوب و یوسف و موسى و هارون و کذلک نجزى المحسنین(۸۴)
و زکریا و یحیى و عیسى و إلیاس کل من الصالحین(۸۵)
و إسماعیل و الیسع و یونس و لوطا و کلا فضلنا على العالمین(۸۶)
و من ءابائهم و ذریاتهم و إ خوانهم و اجتبیناهم و هدیناهم إلى صراط مستقیم(۸۷)

ترجمه :
۸۴ - و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم ) بخشیدیم و هر کدام را هدایت کردیم و نوح را (نیز) قبلا هدایت نمودیم و از فرزندان او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را (هدایت کردیم ) و اینچنین نیکوکاران را پاداش مى دهیم .
۸۵ - و (همچنین ) زکریا و یحیى و عیسى و الیاس هر کدام از صالحان بودند.
۸۶ - و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط و هر یک را بر جهانیان برترى دادیم .
۸۷ - و از پدران آنها و فرزندان آنها و برادران آنها افرادى را برگزیدیم و هدایت به راه راست نمودیم .

تفسیر
در این آیات به قسمتى از مواهبى که خداوند به ابراهیم داده است اشاره شده ، و آن موهبت فرزندان صالح و نسل لایق و برومند است که یکى از بزرگترین مواهب الهى محسوب مى شود.
نخست مى گوید: (ما به ابراهیم ، اسحاق و یعقوب (فرزند اسحاق ) را بخشیدیم ) (و وهبنا له اسحاق و یعقوب ).
و اگر در اینجا اشاره به فرزند دیگر ابراهیم ، اسماعیل نشده بلکه در لابلاى بحث آمده است شاید به خاطر آن است که تولد اسحاق از مادر عقیمى همچون (ساره ) آنهم در سن پیرى موضوع بسیار عجیب و موهبتى غیر منتظره بود.
سپس براى بیان اینکه افتخار این دو تنها در جنبه پیغمبرزادگى نبود، بلکه شخصا در پرتو فکر صحیح و عمل صالح نور هدایت را در قلب خود جاى داده بودند، مى گوید: (هر یک از آنها را هدایت کردیم ) (کلا هدینا).
و به دنبال آن براى اینکه تصور نشود، در دورانهاى قبل از ابراهیم ، پرچمدارانى براى توحید نبودند، و این موضوع از زمان او شروع شده اضافه مى کند، (نوح را نیز پیش از آن هدایت و رهبرى کردیم ) (و نوحا هدینا من قبل ).
و مى دانیم نوح نخستین پیامبر اولو العزم است که داراى آئین و شریعت بود و سر سلسله پیامبران اولوا العزم مى باشد.
در حقیقت با اشاره به موقعیت نوح که از اجداد ابراهیم است و موقعیت جمعى از پیامبران که از دودمان و فرزندان او هستند، موقعیت ممتاز ابراهیم را از نظر وراثت و ریشه و ثمره وجودى مشخص مى سازد.
و در تعقیب آن نام جمع کثیرى از پیامبران را که از دودمان ابراهیم بودند مى برد، نخست مى گوید: (از دودمان ابراهیم ، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون هستند) (و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون ).
سپس با این جمله که (این چنین نیکوکاران را پاداش مى دهیم ) روشن مى کند که مقام و موقعیت آنها در پرتو اعمال و کردار آنها بود (و کذلک نجزى المحسنین ).
در اینکه ضمیر من ذریته (از دودمان او) به چه کسى بر مى گردد؟ به ابراهیم یا نوح ؟ در میان مفسران گفتگوى زیادى است ، ولى غالب مفسران آن را به ابراهیم باز گردانیده اند و ظاهرا نباید تردید داشت که مرجع ضمیر ابراهیم است ، زیرا بحث آیه درباره مواهب خدا نسبت به ابراهیم مى باشد، نه درباره نوح پیغمبر، به علاوه از روایات متعددى که بعدا نقل خواهیم کرد این موضوع نیز استفاده مى شود.
تنها مطلبى که سبب شده بعضى از مفسران ضمیر را به نوح باز گردانند ذکر نام (یونس ) و (لوط) در آیات بعد است ، زیرا مشهور در تواریخ آن است که یونس از فرزندان ابراهیم نبوده ، و لوط هم برادرزاده یا خواهرزاده ابراهیم است . ولى در مورد (یونس )، مورخان اتفاق نظر ندارند، بعضى او را از دودمان ابراهیم دانسته اند و بعضى او را از پیامبران بنى اسرائیل شمرده اند.
به علاوه مورخان معمولا نسب را از طرف پدر حفظ مى کنند، چه مانعى دارد که یونس همانند عیسى که نامش را نیز در آیات فوق مى خوانیم از طرف مادر، به ابراهیم منتهى شود.
و اما لوط گرچه فرزند ابراهیم نبود ولى از خاندان و دودمان او بود و همانطور که در لغت عرب گاهى به عمو، (اب ) گفته مى شود، به برادرزاده یا خواهرزاده نیز (ذریه ) و فرزند اطلاق مى گردد، و به این ترتیب نمى توانیم دست از ظاهر آیات که درباره ابراهیم است برداریم و ضمیر را به نوح که در اینجا موضوع سخن نیست باز گردانیم .
و در آیه بعد نام (زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را مى برد و اضافه مى کند که همه اینها از صالحان بودند)، یعنى مقامات آنها جنبه تشریفاتى و اجبارى نداشت ، بلکه در پرتو عمل صالح در پیشگاه خدا شخصیت و عظمت یافتند. (و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس کل من الصالحین ).
در آیه بعد نیز نام چهار نفر دیگر از پیامبران و رهبران الهى آمده و مى فرماید: (و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط و هر کدام را بر مردم عصر خود برترى بخشیدیم ) (و اسماعیل و الیسع و یونس و لوطا و کلا فضلنا على العالمین ).
در اینکه (الیسع ) چگونه نامى است و اشاره به کدام یک از پیامبران است در میان مفسران و ادباى عرب گفتگو است ، بعضى آن را یک نام عبرى مى دانند که در اصل (یوشع ) بوده ، سپس الف و لام به آن داخل شده و شین تبدیل به سین گردیده است ، و بعضى معتقدند یک اسم عربى است که از یسع (فعل مضارع از ماده وسعت ) گرفته شده است ، این احتمال را نیز داده اند که به همین صورت نام یکى از انبیاى پیشین بوده است و در هر حال از پیامبرانى است که از نسل ابراهیم مى باشند.
و در آخرین آیه یک اشاره کلى به پدران و فرزندان و برادران صالح پیامبران نامبرده که به طور تفصیل اسم آنها در اینجا نیامده است کرده ، مى گوید: (از میان
پدران آنها و فرزندانشان و برادرانشان ، افرادى را فضیلت دادیم و برگزیدیم و به راه راست هدایت کردیم ) (و من آبائهم و ذریاتهم و اخوانهم و اجتبیناهم و هدیناهم الى صراط مستقیم ).

نکته ها
در اینجا به چند موضوع باید توجه داشت :

۱- فرزندان پیامبر - در آیات فوق ، عیسى از فرزندان ابراهیم (و به احتمالى از فرزندان نوح ) شمرده شده ، با اینکه مى دانیم تنها از طرف مادر به آنها مربوط مى شود، و این دلیل بر آن است که سلسله نسب از طرف پدر و مادر به طور یکسان پیش مى رود و به همین دلیل نوه هاى پسرى و دخترى هر دو ذریه و فرزندزاده انسان محسوب مى شوند.
روى همین جهت امامان اهل بیت که همه از طرف دختر به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى رسند، ابناء رسول الله (فرزندان پیغمبر) خوانده مى شوند.
اگر چه در دوران جاهلیت که براى زن هیچگونه اهمیتى قائل نبودند، تنها نسب را از طرف پدر مى دانستند، ولى اسلام قلم بطلان بر این فکر جاهلى کشیده اما متاءسفانه بعضى از نویسندگانى که علاقه درستى به ائمه اهل بیت نداشتند کوشش مى کردند این موضوع را انکار کنند و از گفتن ابن رسول الله به آنها خود دارى نمایند و سنن جاهلى را زنده کنند.
اتفاقا این موضوع در زمان خود ائمه مطرح بوده است ، و آنها با همین آیه که دلیل دندان شکنى محسوب مى شود به آنها پاسـخ مى گفتند.
از جمله در کافى و در تفسیر عیاشى از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که فرمود: خداوند متعال در قرآن مجید، نسب عیسى را که از طرف مادر به ابراهیم منتهى مى شود، به عنوان ذریه (فرزندزاده ) بیان کرده آنگاه آیه و من ذریته داود و سلیمان را تا آخر و آیه بعد را هم تا لفظ عیسى تلاوت کرد.
و نیز در تفسیر عیاشى از ابو الاسود روایت شده که مى گوید: روزى حجاج کسى را به نزد یحیى بن معمر که از علاقمندان خاندان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بود فرستاد که من شنیدم تو حسن و حسین را فرزندان رسول خدا مى دانى و در این باره به آیات قرآن استدلال مى کنى ، در حالى که من قرآن را از اول تا به آخر خواندم و به چنین آیه اى برنخوردم ، یحیى بن معمر در پاسـخ او گفت : آیا در سوره انعام به این آیه برخورده اى که مى گوید: (و من ذریته داود و سلیمان ... و یحیى و عیسى ) گفت آرى خوانده ام ، گفت : مگر نه اینست که در این آیات عیسى ذریه ابراهیم شمرده شده ، با اینکه از طرف پدر به او نمى رسید؟!
در عیون الاخبار در ضمن یک حدیث طولانى در زمینه گفتگوى امام موسى بن جعفر (علیه السلام ) با هارون الرشید و موسى بن مهدى ، چنین نقل مى کند که او یعنى به امام کاظم (علیه السلام ) گفت : چگونه شما مى گوئید ما ذریه پیامبریم ، در حالى که پیامبر، پسرى نداشت و نسل از طریق پسر است نه دختر و شما فرزندان دختر او هستید؟ امام در پاسـخ از او خواست که از این سؤ ال صرفنظر کند، ولى هارون اصرار کرد و گفت به هیچوجه صرف نظر نمى کنم ، زیرا شما معتقدید به اینکه همه چیز در قرآن مجید است و باید از قرآن آیه اى در این باره بیاورید، امام فرمود: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و کذلک نجزى المحسنین ، و زکریا و یحیى و عیسى ، سپس سؤ ال کرد اى هارون ! پدر عیسى که بود؟ گفت : عیسى پدر نداشت ، فرمود: بنابراین اگر او ملحق به ذریه پیامبران است از طریق مریم مى باشد، ما نیز ملحق به ذریه رسول خدا از طریق مادرمان فاطمه هستیم .
جالب توجه اینکه بعضى از متعصبین اهل تسنن نیز، این موضوع را در تفسیر خود ذیل همین آیه آورده اند، از جمله فخر رازى در تفسیر کبیر خود
مى گوید: این آیه دلالت دارد بر اینکه حسن و حسین از ذریه پیامبرند زیرا خداوند عیسى را از ذریه ابراهیم شمرده است با اینکه تنها از طریق مادر به او مربوط مى شود.
نویسنده المنار که در تعصب در بعضى از مباحث خاص مذهبى دست کمى از فخر رازى ندارد، بعد از نقل کلام فخر رازى مى گوید: در این باب حدیثى از ابوبکر در صحیح بخارى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده است که به امام حسن (علیه السلام ) اشاره کرد و گفت : ان ابنى هذا سید: این پسرم آقا است (یعنى کلمه پسرم بر امام حسن اطلاق کرد) در حالى که در نزد عرب (جاهلى ) لفظ ابن بر دختر زاده اطلاق نمیشد... سپس اضافه مى کند به همین جهت مردم اولاد فاطمه (علیهاالسلام ) را اولاد رسول و عترت و اهل بیت او مى دانستند.
در هر حال شک نیست که فرزندزاده ها از طرف دختر و پسر هر دو فرزند انسان محسوب مى شوند و هیچگونه تفاوتى در این زمینه نیست ، و نه این موضوع از مختصات پیغمبر ما میباشد و مخالفت با این مساله سر چشمه اى جز تعصب و یا افکار جاهلى ندارد، و لذا در تمام احکام اسلامى از قبیل ازدواج و ارث و مانند آن هیچگونه تفاوتى میان این دو نیست ، تنها استثنائى که به موضوع خورده مساله خمس است که روى عنوان سیادت است و به جهت خاصى که در کتاب خمس در فقه آمده این موضوع استثناء شده است .

۲ - چرا نام این پیامبران در سه گروه در سه آیه بیان شده است ؟
بعضى از مفسران احتمال داده اند که گروه اول یعنى داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون ، این شش نفر، از پیامبرانى بودند که علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى حکومت و زمامدارى نیز بودند و شاید جمله کذلک نجزى المحسنین که بعد از ذکر نام اینها آمده است به خاطر نیکیهاى فراوانى بوده که در دوران
حکومت خود بر مردم کردند.
و اما گروه دوم یعنى زکریا و یحیى و عیسى و الیاس از پیامبرانى بودند که در زهد و بى اعتنائى به دنیا - علاوه بر مقام نبوت و رسالت - نمونه بودند جمله کل من الصالحین بعد از ذکر نام آنها میتواند اشاره به همین حقیقت بوده باشد.
درباره گروه سوم یعنى اسماعیل و الیسع و یونس و لوط این امتیاز را داشتند که دست به مهاجرت دامنه دارى زدند و براى تحکیم آئین خدا برنامه هجرت را عملى ساختند، و ذکر جمله کلا فضلنا على العالمین (بنا بر اینکه اشاره به این چهار نفر باشد نه به تمام پیامبرانى که در این سه آیه گفته شده است ) نیز میتواند اشاره به همین سیر آنها در جهان و در میان اقوام مختلف بوده باشد.
۳- اهمیت فرزندان صالح در معرفى شخصیت انسان
موضوع دیگرى که از آیات فوق استفاده مى شود همین مساله است زیرا خداوند براى معرفى مقام والاى ابراهیم قهرمان بتشکن ، شخصیتهاى بزرگ انسانى که از دودمان او در اعصار مختلف به وجود آمدند با شرح و تفصیل بیان میکند به طورى که از میان 25 نفر از پیامبران که نامشان در مجموع قرآن آمده است در این آیات نام 16 نفر از فرزندان و بستگان ابراهیم و نام یک نفر از اجداد او آمده است ، و این در حقیقت درس بزرگى براى عموم مسلمانان است که بدانند شخصیت فرزندان و دودمان آنها جزئى از شخصیت آنها محسوب مى شود و مسائل تربیتى و انسانى مربوط به آنها فوق العاده اهمیت دارد.
۴ - پاسـخ به یک ایراد
ممکن است کسانى از آیه اخیر که مى گوید: بعضى از پدران و فرزندان و برادران آنها را برگزیدیم و هدایت به راه راست کردیم این چنین استفاده کنند که پدران انبیاء همگى افراد با ایمانى نبوده اند و در میان آنها غیر موحد نیز وجود داشته است - آنچنانکه بعضى از مفسران اهل تسنن در ذیل این آیه گفته اند - ولى با توجه به اینکه منظور از اجتبیناهم و هدیناهم به قرینه تعبیرى که در همین سلسله آیات وجود دارد، مقام نبوت و رسالت است ، مشکل حل میشود، یعنى مفهوم آیه چنین خواهد بود که بعضى از آنها را به مقام نبوت برگزیدیم و این منافاتى با موحد بودن سایرین ندارد.
در آیه 90 همین سوره (چند آیه بعد از این آیه ) نیز هدایت به مقام نبوت اطلاق شده است .

منبع (...):

https://t.me/fazylatha

برخی احادیث قدسی و ...

منبع (ادامه ...):

https://rasekhoon.net/hadith/3983//page4

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=32425

هشدار جدی
به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی
از داخل و خارج برنامه دارند و بشدت مشغول هستند تا این دولت و مجلس را بزنند و مجددا شیفتگان غرب و معاندین با ولایت را به مردم قالب کنند، لذا ازاین فرصتی که به یمن خون شهیدان ایجاد شد و با انتخاب مومنین و اهل ولایت، دولت و مجلسی دست پاک و انقلابی و خدوم توفیق خدمت پیدا کرد، مراقبت کنید و فریب شایعات را نخورید ...

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متّکی به ایمان‌ها و اراده‌ها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمی‌کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آن‌هاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار می‌بخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیلاتی می‌دهد ... ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

ولایت فقیه در بیان امام خامنه ای:

شاخص مهم دیگر مکتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزشهاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسأله ی ولایت فقیه روشن کردند. از اول انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، بسیاری سعی کرده اند مسأله ی ولایت فقیه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفی کنند؛ برداشتهای خلاف واقع و دروغ و خواسته ها و توقعات غیرمنطبق با متن نظام سیاسی اسلام و فکر سیاسی امام بزرگوار. این که گاهی می شنوید تبلیغاتچی های مجذوب دشمنان این حرفها را می پراکنند، مربوط به امروز نیست؛ از اول، همین جریانات و دست آموزها و تبلیغاتِ دیگران این حرفها را مطرح می کردند. عده یی سعی می کنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه ی فردی معرفی کنند؛ این دروغ است. ولایت فقیه - طبق قانون اساسی ما - نافی مسؤولیت های ارکان مسؤول کشور نیست. مسؤولیت دستگاه های مختلف و ارکان کشور غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیاناً نصیحت کننده است - آن طوری که بعضی از اول انقلاب این را می خواستند و ترویج می کردند - نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت دارد؛ چون کشور مسؤولان اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیتِ خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگوی مسؤولیتهای خود باشند. نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعه ی پیچیده و در هم تنیده ی تلاشهای گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین فهمید و استنباط کرد؛ همچنان که در طول تاریخ شیعه و تاریخ فقه شیعی در تمام ادوار، فقهای ما این را از دین فهمیدند و شناختند و به آن اذعان کردند. البته فقها برای تحقق آن فرصت پیدا نکردند، اما این را جزو مسلّمات فقه اسلام شناختند و دانستند؛ و همین طور هم هست ... 1383/03/14

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=32425

هشدار جدی
به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی
از داخل و خارج برنامه دارند و بشدت مشغول هستند تا این دولت و مجلس را بزنند و مجددا شیفتگان غرب و معاندین با ولایت را به مردم قالب کنند، لذا ازاین فرصتی که به یمن خون شهیدان ایجاد شد و با انتخاب مومنین و اهل ولایت، دولت و مجلسی دست پاک و انقلابی و خدوم توفیق خدمت پیدا کرد، مراقبت کنید و فریب شایعات را نخورید ...
 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47021

https://www.roshangari.ir/video/65931

https://www.mashreghnews.ir/news/1451905

امام هادى علیه السلام فرمودند:

لو سَلَک النّاسُ وادِیا و شِعْبا لسَلَکتُ وادی رجُلٍ عَبَدَ اللّهَ وحْدَهُ خالِصا.

اگر مردمان هر یک به وادی و درّه ای روند، من در وادی آن مردی قدم می گذارم که خدای یگانه را مخلصانه عبادت می کند. تنبیه الخواطر: 2 / 109.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

(شهید حاج قاسم سلیمانی)

دارای شجاعت و روحیه‌ی مقاومت بود؛ شجاعت و مقاومت جزو خصلتهای ایرانی است. 99/9/26

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...

شهید حاج قاسم سلیمانی:

والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است ...

شهید حاج قاسم سلیمانی: پارچه سفیدی خریدم و روی آن نوشتم: «حبّ‌المهدی، حبّ‌الله»!

شهید حاج قاسم سلیمانی:
والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است.

نامه‌ی شهید آوینی به حضرت  آیت‌الله امام خامنه‌ای

شهید مدافع حرم شهید سیدحمید تقوی‌فر

سردار شهید حسین همدانی | تاریخ شهادت: ۱۶ مهر ۱۳۹۴

بخشی از وصیت نامه: عشق به ولایت‌فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.

شهید مصطفی صدرزاده | تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴

بخشی از وصیت نامه: از تمام دوستان و آشنایان ... تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است ...

شهید محمودرضا بیضایی | تاریخ شهادت: ۲۹ دی ۱۳۹۲

بخشی از وصیت نامه: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود حقیقتاً ... کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا (تحقق) وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم مهدی علیدوست | تاریخ شهادت: 25 مهر 1394

از مردم عزیز کشور می‌خواهم هیچ‌وقت از مسیر ولایت دور نشوند و راه را با رهبری طی کنند. چون راه اسلام و انقلاب فقط با رهبری سید علی به مقصد می‌رسد و هیچ‌کس نمی‌تواند بهتر از ایشان این انقلاب را پیش ببرد.

نمازخواندن کمک می‌کند تا به اصول انقلاب پایبند باشیم. البته نمازی که از ته دل باشد نه بخاطر این که فقط تکلیف خود را انجام دهیم. نماز از گمراهی نجات می‌دهد، پس به نماز اهمیت زیادی بدهید همین‌طور قرآن که راه را به ما نشان می‌دهد.

شهید امین کریمی | تاریخ شهادت: ۳۰ مهر ۹۴

شهید مدافع حرم امین کریمی اصالتاً مراغه‌ای و ساکن تهران، دانشجوی بسیجی در رشته برق الکترونیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره) بود که در حین انجام مأموریت مستشاری در حومه شهر حلب در سوریه به شهادت رسید. این شهید بزرگوار در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) و در روز پنجشنبه 30 مهر در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی به‌دست نیروهای تکفیری در کشور سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و در امامزاده چیذر تهران آرام گرفت.

 شهید هادی باغبانی | تاریخ شهادت: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲

شهید مدافع حرم شهید هادی باغبانی، خبرنگار و مستندسازی بود که از ابتدای نبرد سوریه به همراه یک گروه از مستندسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفی‌ها و تکفیری‌ها در این کشور حضور پیدا کرده بود، در تاریخ 28 مرداد 1392، در آخرین جنایت گروه‌های تروریستی مخالفان حکومت بشار اسد در درگیری‌های مناطق حاشیه‌ای دمشق توسط تروریست‌های تکفیری جبهه النصره به شهادت رسید.

شهید مدافع حرم شهید محمد استحکامی

بخشی از وصیت نامه:

همان‌طور که امام خمینی (ره) فرمودند: "پیرو ولایت‌فقیه باشید تا به مملکت و اسلام ضربه نخورد"، اصل ولایت‌فقیه اصل بسیار مهمی است که همه‌ی کسانی که به خدا و اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام اعتقاد دارند باید به توجه ویژه به آن داشته باشند. هر کجا که دور شدیم و غفلت کردیم ضربه خوردیم ...

 مطمئن باشید که دین خدا و اسلام را خود خداوند به‌واسطه‌ی حجت خودش بر روی زمین محافظت می‌کند و حجت خدا بر روی زمین که امام زمان (عج) هستند به‌واسطه‌ی نائب آن حضرت که بلاشک مقام معظم رهبری هستند مدیریت می‌شود و وظیفه‌ی ما در این برهه از زمان که تمام کفر مقابل اسلام ایستاده‌اند تا آن را تضعیف و به خیال پوچ و بیهوده‌ی خود نابود کنند، سنگین است؛ و باید تمام تلاش خود را بکار ببریم که فرمایشات قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام و نائب امام زمان (عج) را خوب درک کرده و در زندگی و روش و رفتار و کردار و عملمان نشان دهیم تا سعادتمند شویم ...

شهید مدافع حرم شهید حسن غفاری

بخشی از وصیت نامه:

تازه معنی فزت و رب الکعبه را که از زبان مولا و امام اول خود جاری شده را درک می‌کنم. در این دنیای ناچیز که دشمن زبون، شمشیر را برعلیه شیعیان از رو بسته، دیگر آرام و قرار ندارم.

خدای من! تو از دل بنده‌هایت آگاه و باخبری، چگونه می‌توانم ساک نشسته و زندگی‌ام را ادامه دهم. در حالی که جگر مولایم امام زمان (عج) خون است.

آیا می‌توانم چشمانم را به روی این همه جنایت‌ها که بر محبین اهل‌بیت (ع) می‌آورند ببندم ...

شهید مدافع حرم شهید مصطفی بختی

شهید مدافع حرم شهید روح‌الله قربانی

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید رضا حاجی‌زاده:

من به خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل‌بیت (ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه می‌نمایم و می‌روم تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.

من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه‌دارید، به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید ...

پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، پیوند به ائمه اطهار (ع) و به‌خصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به یاد داشته باشید ...

هر پدر و مادری عاقبت به خیری فرزندشان را خواهانند و این را بدانید که بنده عاقبت به خیر شدم و این عاقبت به خیری را مدیون زحمات دیروز شما هستم.

داداش جان!

در نبود من پدر و مادر را فراموش نکن و همواره تابع بی‌چون و چرای ولایت باش، دشمن همواره از دینداری و ولایت‌پذیری تو هراس دارد، پس کاری کن که دشمن همواره از تو و امثال تو بترسد ...

همسر مهربان و صبورم!

می‌دانم که بعد از رفتن من تمام سختی‌های این زندگی بر دوش توست، من برای شهادت نمی‌روم، من جوانی و زندگی با شما را دوست دارم و می‌خواهم با شما باشم، ولی این تکلیف ماست که از حریم اسلام و اهل‌بیت (ع) دفاع کنیم و راضی هستیم به رضای خدا ولی این ‌بار سنگین بر دوش توست و از تو می‌خواهم صبر زینب‌گونه پیشه کنی و در برابر تمام سختی‌ها و مشکلات یاد خدا را فراموش نکنی و در تمام مراحل از خدا کمک بگیری ...

از تو می‌خواهم که فرزندانم را طوری تربیت کنی که در مسیر اسلام و ولایت ادامه‌دهنده را شهدا باشند ...

خطاب شهید به دخترش:

... بدان که ناموس شیعه در واقع ناموس خودمان است، تکلیف ما این است که از ناموس شیعه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم و از تو می‌خواهم که در سنگر خود که همان چادر توست، بمانی و بایستی و مقابله کنی تا پرچم اسلام و تشیع همیشه پیروز و سرافراز بماند ...

خطاب شهید به پسرش:

... از تو می‌خواهم که دینت را حفظ کنی و در خط ولایت‌فقیه باشی و گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشی، دعا می‌کنم که در رکاب امام زمان (عج) ادامه‌دهنده راه شهدا باشی و در زندگی‌ات طوری باشی که موضع اسلام و مسلمین به خطر نیفتد ...

شهید مدافع حرم شهید محمد اینانلو

شهید مدافع حرم شهید سید محمدحسین میردوستی

بخشی از وصیت نامه:

خطاب به همسر: از تو می‌خواهم فرزندمان را در راه حق و پشتیبان ولایت بزرگ کنی و به او بیاموزی که همیشه در این راه باشد ...

پدرم ممنونم؛ بابت همه‌چیز ممنون. از این‌که به من آموختی پشتیبان ولایت باشم و همیشه من را در این راه تشویق می‌کردی.

مادرم ممنونم که همیشه به من لطف داشتی ...

از خواهران و برادرم می‌خواهم که در راه ولایت و پشتیبان آن باشند و حجاب خود را نگه دارند و مراقب همدیگر باشند و با هم باشید ...

فرزندم، آقا محمد یاسا، پسرم؛
نمی‌دانم چه زمانی این نامه را می‌خوانی؟ از تو می‌خواهم در زندگی‌ات پشتیبان ولایت باشی و مراقب فریب دشمن باشی ...

شهید مدافع حرم شهید محمدحسین مرادی

تاریخ شهادت: 28 آبان 1392 | سوریه،دمشق،حجیره

شهید مدافع حرم شهید سید مهدی موسوی

تاریخ شهادت: 10 تیر 1392 | سوریه

شهید مدافع حرم شهید میثم نجفی

تاریخ شهادت: 12 آذر 1394 | حلب، سوریه

شهید مدافع حرم شهید علیرضا نوری

تاریخ شهادت: 29 اسفند 1393 | سوریه-شیخ هلال

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید مهدی نوروزی

تاریخ شهادت: 20 بهمن 1393 | العوینات در حومه‌ی سامرا

«اگر ما یک روزی شهید شدیم و آقا محمدهادی این فیلم را دید انشا الله منتقم خون امام حسین (علیه‌السلام) است. انشاالله آمده است انتقام حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) را بگیرد. انشاالله یار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، یار رهبر و یار آقای سید علی خامنه‌ای باشد. انشاالله همیشه مدافع نظام باشد. مدافع انقلاب باشد. تهدید بزرگی برای دشمنان نظام، انقلاب و اهل‌بیت (علیه‌السلام) باشد. وجودش خود تهدید [برای دشمنان] باشد.»

 شهید مدافع حرم شهید مهدی صابری | تاریخ شهادت: ۱۳ اسفند ۱۳۹۳

 وصیت نامه

یا علی‌اکبر لیلا
عشقت میان سینه من پا گرفته / شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دل‌ها را تو با گوشه نگاهی / حالا که کار عاشقی بالاگرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته / پایین پای مرقدت مأوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب / شش‌گوشه هم با نور تو معنا گرفته
از کودکی آواره روی تو هستم / دست دلم را حضرت زهرا گرفته
مانند جدت رحمة للعالمینی / حیف است دست خالی مرا را نبینی
امروز ۳ شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق، عقیله بنی‌هاشم زینب کبری (س) دست به قلم شدم تا سیاه‌مشقی به نام "وصیت‌نامه" بنویسم.
خدایا!
خدای من! خدای خوب و مهربانم... خیلی خیلی قشنگ‌تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب می‌شه، فکر می‌کنم.
روسیاهم. روسیاهم که با ۲۵ سال سن نتونستم تو رابطه‌ی عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه‌ی عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.
ازت ممنونم؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر، فراوان‌تر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه وآله السلام...
ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه‌ی زمانی قراردادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی، نمونه‌اش حب شهزاده علی‌اکبر (علیه‌السلام) عنایت کردی.
الهی؛! أنت رب الجلیل و أنا عبدک الذلیل... "خدایا! من رو بپذیر"
بر همگان واضح و مبرهن است که وقتی شما مادر، پدر و خواهران عزیزم این دست‌نوشته را می‌خوانید من دیگر در بین شما نیستم.
می‌خوام کمی راحت‌تر و خودمانی‌تر بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم.
اول از همه شما پدر مهربونم!
بابا، انصافاً به حالت غبطه می‌خورم. همیشه [ناخوانا] ازم جلوتر بودی. پدری رو در حقم تموم کردی و نشون دادی بهترین بابای دنیا هستی. دوستت دارم پدر. خدا می‌دونه لذت‌بخش‌تر از زمانی که دستت رو می‌بوسیدم و صورتم رو می‌بوسیدی تو عمرم نداشتم؛ و هیچ موقع از خودم بی‌نهایت متنفر نمی‌شدم الا وقتایی که دلت رو به درد می‌آوردم... منو ببخش بابا
مامان، مامان، مامان...
همین الآنش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا می‌دونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر می‌کنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزار تا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمی‌شن و اون حس و حالش رو هم نمی‌تونم با قلم برات توصیف کنم. مامان؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگ‌ترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم؛ همه وجودم؛ دوستت دارم
...و امّا
روضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم.
پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم! ممنونتم...
روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً اربا! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده! همیشه هم آرزو داشتم این روضه‌ها همه به سرم بیان! خدا کنه! یعنی میشه؟
رسیدن به سن ۳۰ سال؛ بعد از آقا علی‌اکبر (ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی‌اکبر (ع) اصلاً نمی‌تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی‌اکبر (ع) نمی‌خوام! چقدر خوب میشه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می‌آیند بالا سرم تن تکه تکه‌ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهت‌های تو بدن من و شهزاده علی‌اکبر (ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند!
خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
پدر و مادرم و خواهران گلم، صبر کنید. صبر صبر صبر.
خواهرای خوبم! حجاب حجاب حجاب.
مامان دوستت دارم
بابا دوستت دارم
...
بابا، مامان، سرتون رو جلوی ارباب و بی‌بی لیلا بالا بگیرین.
هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علی‌اکبر (ع)
اینجوری تازه یک مقدار شبیه اهل‌بیت علیهم‌السلام شدید همتون.
براتون از خدا اجر جزیل و صبر جمیل می‌خوام.
یا علی‌اکبر
سلام من رو به همه آشنا و در و همسایه برسونید.
سه‌شنبه ۵/اسفند/۱۳۹۳

شهید مدافع حرم  شهید عبدالحمید سالاری | تاریخ شهادت: ۳ آذر ۱۳۹۴ ... حلب، سوریه

شهید مدافع حرم شهید علی‌اصغر شیردل | تاریخ شهادت: ۳۰ اردیبهشت ۹۴

 وصیت نامه

بسم‌الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الاالله، اشهد ان محمدا رسول‌الله (ص) و اشهد ان علی ولی‌الله (ع)

بعد از عرض سلام و احترام خدمت آقا امام زمان (عج)، چند نکته‌ای را خدمت خانواده‌ی عزیزم عرض می‌نمایم: با توجه به شرایط کنونی و آغاز جنگ در سرزمین‌هایی که برای ما شیعیان دارای اهمیت خاصی از لحاظ قداست است و با توجه به بیم بی‌حرمتی و تخریب این اماکن مقدس توسط دشمنان اسلام، تصمیم گرفتم نسبت به ادای دین، هرچند ناچیز و کوچک اقدام نمایم تا شاید در دنیا و آخرت شرمسار خاندان رسول‌الله (ص) نباشم و در صورتی که لایق باشم به شعار "کلنا عباسک یا زینب (س)" جامه‌ی عمل بپوشانم و امیدوارم این لیاقت را در دنیا و آخرت بر اساس نظر ایشان کسب نمایم.
و این نکته را لازم به یادآوری می‌دانم که این انتخاب کاملاً از روی عقل و بر اساس باورهای دینی من شکل‌گرفته و هیچ شخص و یا عامل دیگری در تصمیم‌گیری من دخیل نبوده است.

پدر و مادر عزیزم؛ هر آنچه در دنیا از لحاظ معنوی و معرفتی کسب نمودم را مدیون رزق حلال و تربیت اسلامی شما عزیزان هستم و می‌دانم که هیچ‌گاه و هیچ‌گاه نمی‌توانم حتی لحظه‌ای جبران زحمات شما را نمایم.
از صمیم قلب از شما سپاسگزارم و عاجزانه خواهشمندم مرا عفو نمایید و اشتباهات و قصور مرا از روی جهل و نادانی بدانید. وقتی بین شما نیستم نیز مرا از دعای خیر فراوان خود محروم ننماید که درواقع وقتی در بین شما نیستم بیشتر از قبل به دعای خیر شما نیازمندم.

خواهران عزیزم؛ شما نیز مرا حلال کنید و همواره به یاد داشته باشید که محتاج دعای خیر شما عزیزان هستم.

مادر، پدر و خواهران عزیزم؛ هیچ‌گاه بابت نبود من، هیچ شخص و یا هیچ ارگان و سازمانی را مقصر ندانید و با صبر زینب گونه مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید و همان‌طور که در بالا یادآوری کردم، این انتخاب بر اساس احساس تکلیف و ادای دین به خاندان رسول‌الله (ص) صورت گرفته است.
همیشه و در تمام اوقات صبر پیشه کنید و با ذکر نام و یاد خدا به آرامش قلبی و روحی برسید و هرگاه عرصه بر شما تنگ شد همیشه یاد این مطلب باشید که "لایوم کیومک یا اباعبدالله (ص)". همیشه عاشورا و وقایع آن را به یاد داشته باشید، آن وقت خواهید دید که هیچ روزی مانند عاشورا نیست و هیچ مصائبی بالاتر از مصائب عاشورا نیست. پس گریه و شیون را در حد معمول و معقول انجام دهید. مبادا با گریه و شیون خارج از حد و غیرمعقول باعث شادی دشمنان اسلام شوید. همان‌طور که گفتم حضرت زینب (س) را الگوی خود قرار دهید.

همسر عزیزم؛ در طول زندگی مشترکمان فراز و نشیب‌های فراوانی را با هم طی کردیم. از آغاز، هدفمان ساختن زندگی مشترک بود. در تمام سال‌های زندگی سعی کردم علاقه‌ام را با تمام وجود به شما هدیه نمایم، اما شما می‌دانید که انسان کامل فقط معصومین هستند.
در طول این مسیر بنده قصورات فراوانی را نسبت به شما داشتم، عاجزانه خواهشمندم مرا حلال نمایید و حتماً برای من همیشه دعای خیر نمایید.

و اما پسر عزیزم، امیرعلی جان؛ شاید شما مرقومه را سال‌ها بعد بخوانی، اما اکنون که به سنی رسیده‌ای که قادر به خواندن هستی بدان که تمام وجود و هستی من شما هستی. حتی زمانی که در کنار شما نیستم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک خواهم کرد.
پسر عزیزم، شما را به انجام سه عمل بر اساس فرمایش رهبری توصیه می‌کنم. در طول زندگی همیشه تحصیل، تهذیب و ورزش را سرلوحه امور خود قرار بده و هر سه را به‌طور هم‌زمان تقویت کن. اعمال واجب شرعی را هیچ‌گاه ترک نکن و اعمال مستحبی را در حد توان انجام بده. به معصومین (ع) به‌ویژه آقا امام حسین (ع) عنایت ویژه‌ای داشته باش. هیچ‌گاه خود را خارج از محضر آقا امام زمان (عج) فرض نکن. تمام عرایض و شکوه‌هایت را به محضر ایشان ببر و این را بدان که تا حرکت نکنی برکت جاری نمی‌شود. دعا و روزه و نماز به‌جای خود، اما تا وقتی وارد میدان نشوی اعمال فوق مؤثر نخواهد بود.
در رابطه با تحصیل، سعی کن عالی‌ترین مدارج را کسب نمایی (در رشته مورد علاقه‌ات) و شغلی را انتخاب نمایی که مرتبط با تحصیلات باشد که بهترین علم علمی است که همراه با عمل باشد که خیر دنیا و آخرت در این امر است.
در رابطه با ورزش، حتماً یک رشته ورزشی را مخصوصاً شنا را به‌طور کامل بیاموز که صحت جسم در انجام ورزش مداوم است و اسلام نگاه ویژه‌ای به شنا دارد. هیچ‌گاه به مادرت بی‌احترامی نکن. اوامر او را انجام بده و همواره خود را فرزند او بدان نه بیشتر از آن. رمز موفقیت، استمرار و تلاش و پشتکار است. در امور فوق، پشتکار داشته باش تا بعد از سال‌ها بتوانی نتیجه آن را ببینی. همان‌طور که گفتم حتی اگر در کنار شما نباشم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک می‌کنم. پسرم همواره به یاد من باش و مرا از دعای خیرت محروم نکن.


خانواده‌ی عزیزم (پدر، مادر، خواهران، همسر و پسرم)؛ مجدداً شما را به صبر دعوت می‌کنم و از شما می‌خواهم که با صبر خود مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید. با صبرتان باعث آرامش روحی من می‌شوید.

پدر بزرگوارم؛ از شما خواهشمندم از همکاران، دوستان و اقوام برای من حلالیت بطلبید و در صورتی که دینی دارم از طرف من ادا نمایید. در بین همکاران من طلب مغفرت و حلالیت نمایید.

خواهران عزیزم؛ شما نیز از همسرانتان و خانواده‌ی خود برای من حلالیت طلب نمایید و در صورت داشتن دینی مراتب را به پدرم منتقل نمایید تا ایشان از طرف من ادا نمایند.

شهدای مدافع حرم: شهید حسین امیدواری و شهید مجید قربانخانی

شهید مدافع حرم شهید مقداد مهقانی

شهادت: جمعه 11فروردین 1402

در اثرحمله هوایی جنایتکارانه جنگنده های رژیم صهیونیستی

شهید مدافع حرم شهید میلاد حیدری شهادت: جمعه 11فروردین 1402 در اثرحمله هوایی جنایتکارانه جنگنده های رژیم صهیونیستی

شهید حسن صیاد خدایی

شهید مرزبان فراجا "قربانعلی پیری" که درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در مرز زابل استان سیستان و بلوچستان در 26 اردیبهشت 1402 به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

شهید علی مسلم‌زاده چهاردهم دی 1341، در روستای بندرلافت از توابع شهرستان قشم دیده به جهان گشود. پدرش موسی، فروشنده بود و مادرش اوشن نام داشت.

تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست‌ و چهارم اردیبهشت 1362، در کرمانشاه بر اثر اصابت سهوی گلوله به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

در همه حال خود را پیرو ولایت فقیه بدانید

متن وصیت نامه شهید علی مسلم‌زاده:

وصیتم به ملت شهید پرور این است که همیشه و در همه حال خود را پیرو ولایت فقیه بدانید. فرمایشات پیامبر گونه امام خمینی(ره) عمل کنید.

شهید محمد محمدی شهادت هشتم اردیبهشت 1361 در خرمشهر

بخشی از وصیت نامه:

«همکاران فرهنگى که دوش شما مسئولیت سنگینى را تحمل مى‌نماید شاگردان خود را با تقوا بار آورید، محصلین عزیز درس خود را بخوانید و حاضر در صحنه باشید. با قرآن و نهج‌البلاغه و سایر کتب اسلامى خود را مجهز نمایید. اگر با این مخارج سنگین که بر دوش دولت مى‌باشد درس نخوانید خیانت به اسلام است.»

*****

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اعمال و وظایف شب هاى قدر

تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» و (به یاد آور) هنگامی‌که ابراهیم، پایه‌های خانه (کعبه) را با اسماعیل بالا می‌برد (و می‏‌گفتند:) پروردگارا از ما بپذیر، همانا تو شنوا و دانایی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:

از آیات و روایات متعدّد استفاده می‌شود که خانۀ کعبه، از زمان حضرت آدم بوده و حضرت ابراهیم علیه‌السّلام آن را تجدید بنا نموده است.

چنان‌که آن حضرت در موقع اسکان همسر و فرزندش در سرزمین مکّه می‌گوید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ» «ابراهیم، ۳۷» خداوندا بعضی از خاندانم را در این سرزمین خشک و بدون زراعت، در کنار خانه تو سکونت دادم.

بنابراین در زمان شیرخوارگی حضرت اسماعیل علیه‌السّلام نیز اثری از کعبه وجود داشته است.

در سورۀ آل عمران «آل عمران، ۹۶» نیز از کعبه به عنوان اوّلین خانۀ مردم یاد شده است.

در آیۀ مورد بحث نیز سخن از بالا بردن پایه‌های خانه به دست ابراهیم علیه‌السّلام است و این تعبیر می‌رساند که اساس خانۀ کعبه، قبلًا وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام آن را بالا برده‌اند.

حضرت علی علیه‌السّلام نیز در خطبه قاصعه «نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲» می‌فرماید: خداوند تمام مردم را از زمان حضرت آدم تا ابد، با همین کعبه و سنگ‌های آن آزمایش می‌نماید.

ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام در کار مساوی نبودند. در حدیث می‌خوانیم: ابراهیم بنّایی می‌کرد و اسماعیل سنگ به دست پدر می‌داد.

شاید به سبب همین تفاوت، میان نام آن دو بزرگوار فاصله گذاشته است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:

۱. بانیان کارهای نیک را فراموش نکنیم. «إِذْ یَرْفَعُ» «إِذْ» یعنی گذشته را یاد کن.

۲. در مسیر اهداف الهی، کار بنّایی و کارگری نیز عبادت است. لذا از خداوند قبولی آن را می‌خواهند. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ» «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»

۳. کار مهم نیست، قبول شدن آن اهمیّت دارد. حتّی اگر کعبه بسازیم، ولی مورد قبول خدا قرار نگیرد، ارزش ندارد. «رَبَّنا تَقَبَّلْ»

۴. کارهای خود را در برابر عظمت خداوند، قابل ذکر ندانیم. حضرت ابراهیم نامی از کار و بنّایی خود نبرد و فقط گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»

۵. در روایات آمده است: از شرایط استجابت و آداب دعا، ستایش خداوند است. ابراهیم علیه‌السّلام دعای خود را با ستایش پروردگار همراه ساخته است. «إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸ - تفسیر نور:

«رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنامَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (ابراهیم و اسماعیل همچنین گفتند:) پروردگارا! ما را تسلیم (فرمان) خود قرار ده و از نسل ما (نیز) امّتی که تسلیم تو باشند قرار ده و راه و روش پرستش را به ما نشان ده و توبۀ ما را بپذیر؛ که همانا تو، توبه‌پذیر مهربانی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:

با آنکه حضرت ابراهیم و اسماعیل هر دو در اجرای فرمان ذبح، عالی‌ترین درجۀ تسلیم در برابر خدا را به نمایش گذاردند، امّا با این همه در این آیه از خداوند می‏‌خواهند که ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده.

گویا از خداوند تسلیم بیشتر و یا تداوم روحیّۀ تسلیم را می‌خواهند. کسی که فقط تسلیم خدا باشد، نه تسلیم عموی بت‌تراش می‌شود و نه در برابر بت‌‏ها به زانو می‌افتد و نه از طاغوت‌ها پیروی می‌کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:

۱. به کمالات امروز خود قانع نشوید، تکامل و تداوم آن را از خدا بخواهید. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ»

۲. توجّه به نسل و فرزندان، یک دورنگری عاقلانه و خداپسندانه است که حاکی از وسعت نظر و سوز و عشق درونی است و بارها در دعاهای حضرت ابراهیم آمده است. «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا»

۳. راه و روش بندگی را باید از خدا آموخت؛ وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات می‌شود. «أَرِنا مَناسِکَنا»

۴. تا روح تسلیم نباشد، بیان احکام سودی نخواهد داشت. در اینجا ابراهیم علیه‌السّلام ابتدا از خداوند روح تسلیم تقاضا می‌کند، سپس راه و روش عبادت و بندگی را می‌خواهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ» «أَرِنا مَناسِکَنا»

۵. نیاز به توبه و بازگشت الطاف الهی، درهرحال و برای هر مقامی، ارزش است. «تُبْ عَلَیْنا»

در حدیث می‌خوانیم: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله هر روز، هفتاد مرتبه استغفار می‌نمود؛ با اینکه او معصوم بود و هیچ گناهی نداشت.

۶. یکی از آداب دعا، ستایش پروردگار است که در این آیه نیز به چشم می‌خورد. «التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹ - تفسیر نور:

«رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» پروردگارا! در میان آنان پیامبری از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را بر آنها بخواند و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد و (از مفاسد فکری، اخلاقی و عملی) پاکیزه‌شان نماید، همانا که تو خود توانا و حکیمی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:


این آیه، دعایی دیگر از حضرت ابراهیم علیه‌السّلام را بازگو می‌کند که بیانگر عظمت فوق‌العاده روح، و ترسیم‌کنندۀ سوز و اخلاص درونی اوست؛ با آنکه خود در حال حیات و از پیامبران برجستۀ الهی است، برای نسل‌های آینده دعا می‌‌کند که پروردگارا! در میان مردم و ذریّۀ من، پیامبری از خودشان مبعوث کن.

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «أنا دعوة ابی ابراهیم» من نتیجۀ اجابت دعای پدرم ابراهیم هستم که فرمود: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» «تفسیر صافی و المیزان»

با آنکه در دعای ابراهیم علیه‌السّلام تعلیم بر تزکیه مقدّم شده است، امّا خداوند در اجابت این دعا، تزکیه را مقدّم داشته تا به ابراهیم هشدار دهد که تزکیه، با ارزش‌تر است و تعلیم در مرتبۀ بعدی است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» «جمعه، ۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:

۱. نیاز به رهبر آسمانی، از اساسی‏‌ترین نیازهای جامعۀ بشری است. اگر قرن‏‌ها قبل برای آن دعا می‌شود، نشان‌دهندۀ اهمیّت و ارزش و نقش آن است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ» «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ»

آری، بالا بردن دیوارهای کعبه بدون حضور رهبر معصوم و الهی، بت‌خانه‌ ای بیش از آب درنمی‌‏آید.

۲. هدف از بعثت پیامبران، تعلیم و تزکیه مردم بر اساس کتاب آسمانی است. «یَتْلُوا»«یُعَلِّمُهُمُ»«یُزَکِّیهِمْ»

۳. علم و دانش زمانی نتیجه می‏‌دهد که همراه با بینش و حکمت، و همراه با تزکیه و تقوی باشد. «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰ - تفسیر نور:

«وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» کیست که از آیین ابراهیم روی بگرداند، مگر کسی‌که خود را (فریب داده و) بی‌خردی کند؟ و همانا ما او را در این جهان برگزیدیم و قطعاً او در جهان دیگر (نیز) از صالحان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:

در آیات قبل، گوشه‌هایی از اهداف و شخصیّت حضرت ابراهیم بیان گردید.

این آیه با توجّه به تابناکی و پاکی چهرۀ ابراهیم و آیین او می‌پرسد، چه‌کسی جز افراد نادان و سفیه از ابراهیم و اهداف او اعراض می‌کند؟!

آیین او به‌قدری ارزش دارد که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله مفتخر است که راه او راه ابراهیم است.

ابراهیم کسی است که در منطق، مخالف کافر را مبهوت می‌کند: «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ» «بقره، ۲۵۸»

و در شجاعت یک تنه همۀ بت‌‏ها را می‏‌شکند: «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً» «انبیاء، ۵۸»

قرآن او را حلیم معرّفی می‌‏نماید

در صبر و توکّل نیز نمونه و سرآمد است تا آنجا که درون آتش افکنده می‌‏شود بی‌آنکه واهمه‌ای داشته باشد.

در سخاوت گوسالۀ چاقی را برای مهمانان کباب می‌‏کند.

در تسلیم، کودک خود را در بیابان بی‌آب‌وگیاه مکه رها کرده و آن‌گاه که او به سن نوجوانی می‌رسد، به امر خداوند کارد بر گلوی او می‌گذارد.

آری، انسان تنها با فریب‌دادن خرد خویش می‌تواند از ادیان الهی گریزان باشد. «سَفِهَ نَفْسَهُ»

ابراهیم علیه‌السّلام در دعایی از خداوند خواست که: «أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» «شعراء، ۸۳» خداوند دعای او را استجابت کرده و می‌‏فرماید: ابراهیم در آخرت از صالحان است.

کسی‌که راه ابراهیم را که برای نسل بشر، مرکز امن، رهبر معصوم، رزق فراوان، توفیق اسلام و تسلیم، قبول توبه و سعادت از خدا طلب می‌‏کند، رها کرده و به‌دنبال دیگران برود، سفیه و نادانی بیش نیست!!

در فرهنگ قرآن، به افرادی که حقایق را نادیده انگاشته و کفران نعمت کنند، سفیه گفته می‌شود.

چنان‌که به بنی‌اسرائیل به‌جهت بهانه‌های بی‌موردی که دربارۀ تغییر قبله می‌گرفتند، سفیه گفته شده است: «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

در ذیل آیۀ «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ» نیز از امام علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: کسی‌که شراب بخورد، سفیه است. چنین شخصی به‌جای نوشیدنی‌های مفید و حلال، به سراغ آشامیدنی مضرّ و حرام می‌رود.

آری، کسانی که راه حقّ را رها نموده و بی‌‏راهه می‌روند، سفیه هستند و آن‌کس که در انتخاب رهبر و مکتب، قدم درست بردارد عاقل است.

در حدیث می‏‌خوانیم: عقل همان چیزی است که به‌وسیلۀ آن خدا عبادت شود وگرنه شیطنت است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:

۱. سفیه کسی است که منطق، مکتب، رهبر و راه حق را نادیده گرفته و به‌دنبال هوس‌های خود یا دیگران رهسپار شود. «سَفِهَ نَفْسَهُ»

۲. دین‌داری، خردورزی، و اعراض از آن، دلیلِ بی‏‌خردی است. «مَنْ یَرْغَبُ» «سَفِهَ نَفْسَهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱ - تفسیر نور:

«إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ» (به‌خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگار ابراهیم به او گفت: تسلیم شو. گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱:

۱. مقامات و الطاف الهی، بدون دلیل به کسی واگذار نمی‌‏شود. اگر خداوند ابراهیم را برمی‌‏گزیند، به خاطر روحیّۀ تسلیم‌پذیری او در برابر خداست. «أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ»

۲. فلسفۀ تسلیم انسان در برابر خداوند آن است که او ربّ‌العالمین است. «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲ - تفسیر نور:

«وَ وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب، فرزندان خود را به همان آیین سفارش نمودند (و گفتند:) فرزندان من! خداوند برای شما این دین (توحیدی) را برگزیده است. پس (تا پایان عمر بر آن باشید و) جز در حال تسلیم (و فرمان‌برداری) نمیرید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲:

۱. در فکر سلامت عقیده و ایمان نسل و فرزندان خود باشیم و در وصایای خود تنها به جنبه‏‌های مادّی اکتفاء نکنیم. «وَصَّی» «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»

۲. راه حق، همان راه اسلام و تسلیم بودن در برابر خداوند است. انبیاء همین راه را سفارش می‌‏نمودند. «وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ»

۳. خداوند در میان همۀ راه‌ها، راه دین را برای ما برگزیده است. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ لَکُمُ الدِّینَ»

۴. حُسن عاقبت و مسلمان مردن مهم است. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» بسیار افرادی که اهل ایمان بودند، ولی مرتد و کافر شدند. «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» «نساء، ۱۳۷»

۵. گرچه زمان و مکان مردن به دست ما نیست، ولی می‌‏توانیم زمینۀ حسنِ عاقبت خود را از طریق عقیده و عمل درست و دعا و دوری از گناه و افراد فاسد، فراهم کنیم. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳ - تفسیر نور:

«أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» آیا شما (یهودیان) هنگامی‌که مرگ یعقوب فرا رسید، حاضر بودید؟! آن‌هنگام‌که به فرزندان خود گفت: پس از من چه می‌‏پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا، و ما در برابر او تسلیم هستیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:

گروهی از یهود اعتقاد و ادّعا داشتند که یعقوب هنگام مرگ، فرزندان خود را به دینی که یهود، با تمام تحریفاتش به آن معتقد بودند، سفارش و توصیه کرده است و آنها بدین سبب به آئین خود پای بند هستند.

خداوند در ردّ این ادّعا و اعتقاد، آنان را مورد سؤال قرار می‌دهد که آیا شما در هنگام مرگ بر بالین یعقوب حاضر بوده‌اید که اینگونه می‌گویید؟

بلکه او از فرزندان خود اسلام و تسلیم در برابر خداوند را خواست، و فرزندان به او وعده دادند که عبادت و پرستش خدای یگانه و تسلیم بودن در برابر او را در پیش گیرند.

در قرآن از جد و عمو، به پدر «أب» تعبیر می‌‏کند. «آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ» چون ابراهیم، جدّ فرزندان یعقوب و اسماعیل، عموی آنان بوده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:

۱. سخن باید بر اساس علم و آگاهی باشد. «أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ»

۲. مرگ به سراغ همه می‌آید، حتّی پیامبران. «حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ»

۳. حسّاس‌‏ترین زمانِ زندگی، لحظۀ مرگ است و حسّاس‏‌ترین مسئله، موضوع دین و عقیده و حسّاس‌ترین مخاطب، نسل انسان است. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ»

۴. موعظه در آستانۀ مرگ، آثار عمیقی دارد. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ»

۵. پدران باید نسبت به آیندۀ دینی فرزندان خویش، توجّه داشته باشند؛ حتّی فرزندان انبیاء در معرض خطر بی‌دینی هستند. «ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی»

۶. همۀ انبیا، به عبادت و تسلیم در برابر خداوند سفارش می‌‏کردند. «إِلهاً واحِداً»

۷. فقط در برابر فرمان خداوند، تسلیم شویم. «لَهُ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴ - تفسیر نور:

«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ» آنها امّتی بودند که درگذشتند، دستاورد آنها مربوط به خودشان و دستاورد شما نیز مربوط به خودتان است و شما از آنچه آنان انجام داده‌‏اند، بازخواست نخواهید شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:

یکی از اشتباهات بنی‌اسرائیل این بود که به نیاکان و پیشینیان خویش، بسیار مباهات و افتخار می‌کردند و گمان‌شان این بود که اگر خودشان آلوده باشند، به خاطر کمالات گذشتگان‌شان، مورد عفو قرار خواهند گرفت.

این آیه به آنان هشدار می‌دهد که شما مسئول اعمال خویش هستید، همچنان‌که آنان مسئول کرده‌های خویش هستند.

در کتاب غرر الحکم از حضرت علی علیه‌السّلام آمده است: «الشرف بالهمم العالیة لا بالرمم البالیة» شرافت و بزرگی به همّت‌‏های عالی و بلند است، نه به استخوان‌های پوسیدۀ نیاکان و گذشتگان.

در تاریخ می‌بینیم که افراد در سایۀ عمل خویش، آیندۀ خود را رقم می‌‏زنند.

زن فرعون اهل بهشت می‌شود، ولی همسر لوط در اثر بدکرداری، به دوزخ رهسپار می‏‌شود.

اینها نمونۀ عدالت و نظام حقِ پروردگار است.

در حدیثی از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: ای بنی‌هاشم، مبادا سایر مردم برای آخرت خود کار کنند، ولی شما به انساب خود دل خوش کنید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:

۱. نسبت خویشاوندی، در قیامت کارساز نیست. «لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ»

۲. آیندۀ هر کس و هر جامعه‌‏ای، در گرو عمل خود اوست. «وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۰۲ - ۲۱۲.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۷۳

و هو الذى خلق السماوات و الارض بالحق و یوم یقول کن فیکون قوله الحق و له الملک یوم ینفخ فى الصور عالم الغیب و الشهادة و هو الحکیم الخبیر(۷۳)


ترجمه:
۷۳ - او کسى است که آسمانها و زمین را به حق آفرید و آن روز که به آنها مى گوید موجود باش ، موجود مى شود، سخن او حق است و در آن روز که در صور دمیده مى شود حکومت مخصوص او است ، از پنهان و آشکار با خبر است و حکیم و آگاه مى باشد.

تفسیر
این آیه در حقیقت دلیلى است بر مطالب آیه قبل و دلیلى است بر لزوم تسلیم در برابر پروردگار، و پیروى از رهبرى او، لذا نخست مى گوید: او خدائى است که آسمانها و زمین را به حق آفریده است (و هو الذى خلق السماوات و الارض ‍ بالحق ).
تنها چنین کسى که مبدا عالم هستى است ، شایسته رهبرى مى باشد و باید تنها در برابر فرمان او تسلیم بود، زیرا همه چیز را براى هدف صحیحى آفریده است .
منظور از حق در جمله بالا همان هدف و نتیجه و مصالح و حکمتها است یعنى هر چیزى را براى خاطر هدف و نتیجه و مصلحتى آفرید، در حقیقت این جمله شبیه مطلبى است که در سوره ص آیه 77 آمده آنجا که مى فرماید: و ما خلقنا السماء و الارض ‍ و ما بینهما باطلا: ما آسمان و زمین و آنچه در میان آنها است بیهوده و بیهدف نیافریدیم .
سپس مى فرماید: نه تنها مبدا عالم هستى او است ، بلکه رستاخیز و قیامت نیز به فرمان او صورت مى گیرد و آن روز که فرمان مى دهد رستاخیز بر پا شود فورا بر پا خواهد شد (و یوم یقول کن فیکون ).
بعضى احتمال داده اند که منظور از این جمله همان آغاز آفرینش و مبدا جهان هستى باشد که همه چیز به فرمان او ایجاد شده است ، ولى با توجه به اینکه
یقول فعل مضارع است ، و اینکه قبل از این جمله اشاره به اصل آفرینش شده و همچنین با توجه به جمله هاى بعد میتوان گفت که این جمله مربوط به رستاخیز و فرمان الهى در باره آن است همانطور که در جلد اول صفحه 299 (ذیل آیه 117 بقره ) گفتیم منظور از جمله کن فیکون این نیست که خداوند یک فرمان لفظى به عنوان موجود باش صادر میکند بلکه منظور این است هر گاه اراده او به آفرینش چیزى تعلق گیرد، بدون نیاز به هیچ عامل دیگرى ، اراده اش ‍ جامه عمل به خود میپوشد، اگر اراده کرده است یک دفعه موجود شود، یک دفعه موجود خواهد شد و اگر اراده کرده است تدریجا موجود گردد، برنامه تدریجى آن شروع خواهد شد. بعد اضافه مى کند که گفتار خداوند حق است یعنى همان طور که آغاز آفرینش بر اساس هدف و نتیجه و مصلحت بود، رستاخیز نیز همانگونه خواهد بود. (قوله الحق ).
و در آن روز که در صور دمیده مى شود و قیامت بر پا میگردد، حکومت و مالکیت مخصوص ذات پاک او است (و له الملک یوم ینفخ فى الصور).
درست است که مالکیت و حکومت خداوند بر تمام عالم هستى از آغاز جهان بوده و تا پایان جهان و در عالم قیامت ادامه خواهد داشت و اختصاصى به روز رستاخیز ندارد، ولى از آنجا که در این جهان یک سلسله عوامل و اسباب در پیشبرد هدفها و انجام کارها مؤثر است گاهى این عوامل و اسباب انسان را از خداوند که مسبب الاسباب است غافل میکند، اما در آن روز که همه این اسباب از کار میافتد، مالکیت و حکومت او از هر زمان آشکارتر و روشنتر میگردد، درست نظیر آیه دیگرى که مى گوید: لمن الملک الیوم لله الواحد القهار: حکومت و مالکیت امروز (روز قیامت ) براى کى است ؟ تنها براى خداوند یگانه پیروز است (سوره غافر - آیه 16).
در باره اینکه منظور از (صور)که در آن دمیده مى شود چیست و چگونه اسرافیل در صور میدمد تا جهانیان بمیرند و بار دیگر در صور میدمد تا همگى زنده شوند و قیامت بر پا گردد، در ذیل آیه 68 سوره زمر به خواست خدا مشروحا بحث خواهیم کرد، زیرا تناسب بیشترى با آن آیه دارد. و در پایان آیه اشاره به سه صفت از صفات خدا کرده ،خداوند از پنهان و آشکار با خبر است (عالم الغیب و الشهادة ).
و کارهاى او همه از روى حکمت میباشد، و از همه چیز آگاه است (و هو الحکیم الخبیر).
در آیات مربوط به رستاخیز غالبا به این صفات خدا اشاره شده است که او هم آگاه است و هم قادر و حکیم یعنى به مقتضاى علم و آگاهیش اعمال بندگان را میداند و به مقتضاى قدرت و حکمتش به هر کس جزاى مناسب میدهد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

از دعاهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

اللَّهُمَّ مُنَّ عَلَیَّ بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ، وَ التَّفْوِیضِ إِلَیْکَ، وَ الرِّضَا بِقَدَرِکَ، وَ التَّسْلِیمِ لِأَمْرِکَ حَتّى‏ لَا أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَاتَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ، یَا رَبَّ الْعَالَمِین‏

خداوندا؛ بر من منّت بگذار با توکّل بر خودت، و سپردن امور به خودت، و پسندیدن تقدیراتت، و تسلیم برای دستوراتت، تا آنکه نه دوست داشته باشم آنچه به تأخیر می اندازی زودتر اتّفاق بیفتد، و نه آنچه جلو می اندازی تأخیر بیفتد، ای پروردگار جهانیان.

«کافی» ج ۲ ص ۵۸۱

بسم الله الرحمن الرحیم

بیان رحمت

لطائف عرفانی در ادعیۀ ائمّه علیهم السلام

علّامه آیةالله حسن زاده آملی

آن لطائف ذوقى و عرفانى، آن نکات سرّى که در ادعیه و اوراد و مناجاتهاى ائمۀ اطهار ما پیدا مى ‏شود در روایات نمى‏ شود بدست آورد،

زیرا که در روایات مخاطب مردم ‏اند و با مردم به فراخور عقل آنها صحبت مى‏ کردند و سخن مى ‏گفتند؛

اما در مناجاتها و ادعیه در خلوتخانۀ عشق، با جمال و جلال مطلق به راز و نیاز مى‏ پرداختند که آنچه گفتنى بود به زبان مى‏آوردند.

«مجموعه مقالات» ص ۱۵۶
 

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34411

جهیزیه‌ی کم سرشکستگی نیست
مبادا بروید پول قرض کنید، #جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیه‌اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است. نه این سرشکستگی نیست.
بیانات امام خامنه ای در مراسم خطبه عقد زوج‌های جوان؛ ۸۱/۳/۲۹

شهید عیسی ریگی راد
شهادت:
یازدهم آبان 1365، در اطراف فرودگاه زاهدان بر اثر سانحه هوایی سقوط هواپیمای c130 ارتش

شهید«عیسی ریگی راد» در قسمتی از وصیت نامه اش به خانواده خود می نویسد: در هر کاری صداقت را پیشه کنند و به جامعه و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خدمت نمایند و تحت هیچ شرایطی رهبر و مسئولان نظام را فراموش نکنند و همیشه خدمتگزار آنها باشند و با مردم باشند با اخلاق نیکو رفتار نماینـد، از یاد خدا غافل نشوند و نمازشان را به وقت بخوانند. چون خواندن نماز انسان را از معصیت و گناه پاک می کند.

شهید «مصیب دهقان»
شهادت: 27 اسفند ماه سال 1361

بخشی از وصیت نامه:
خداوند را شکرگزارم که دانایى‌ام‌ داد که خودم و او را بشناسم و راهم را انتخاب کنم. خداوند را شکر گزارم که بینایى‌ام داد که جهان را با دیده‌اى باز بنگرم و جهان بینى خود را انتخاب کنم...
بارالها از تو مى‌خواهم که رزمندگان اسلام، پویندگان راه حسین و یارى دهندگان و مبلغین و ناشرین کتب و ناطقین اسلام را در پناه خودت محفوظ بدارى.
بارالهى از تو مى‌خواهم که پاسداران برحق اسلام را یارى دهى. اى خداى مهربان از تو مى‌خواهم که شهادت در راهت‌ را نصیبم کنى و آن طور که تو مى‌خواهى بشوم. بار خدایا فرزندانم را فرزندانى صالح و یارى دهنده امام زمان (عج) قرارده. بار خدایا از سرتقصیرات و گناهانم و اشتباهات این بنده حقیر و ذلیل و مسکین درگذرى و مرا همنشین اصحابت قرار دهى.

شهید غلامرضا زورقی
شهادت: چهارم خرداد 1367، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم زحمات شما همیشه در نظرم هست. شما باید زینبی زندگی کنید از فرهنگ غرب تقلید نکنید. شمایید که با حجاب خود به خون من بهاء می دهید …

شهید «غلام‌رضا مرزبان»
شهادت: 24 اسفندماه 1363 در منطقه شرق دجله

بخشی از وصیت نامه:
ای امت حزب‌الله! دست از این انقلاب و رهبر بر ندارید که به گمراهی خواهید افتاد و به عذاب خداوند دچار خواهید شد. پاسدار خون شهدا باشید.

شهید رجبعلی ادب هفدهم آذر ۱۳۴۵ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش هاجر نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سیزدهم اسفند ۱۳۶۴ در مریوان توسط نیرو‌های بعثی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش واقع است.

بخشی از وصیت نامه:

شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با عشق انتخابش می‌کند ...

شهید محمود دولتی مقدم
شهادت: بیست و هفتم دی 1371، به عنوان فرمانده گردان امام حسن مجتبی (ع) در جاده زابل_زاهدان هنگام درگیری با اشرار

بخشی از وصیت نامه:
زمزمه و نغمه ای غیر از اسلام را فرصت گسترش و رشد و پیشروی ندهید. زیرا که باعث به هدر رفتن زحمات چند صد ساله پیامبران امامان و انسان های شریف و مومن را در بر خواهد داشت ...

شهید «علی یاری»

شهادت: 15 فروردین 1367 در منطقه شاخ شمیران

خداوندا! به شهدای کربلا قسمت می‌دهم، ما را نیز جزو شهدا محسوب کن. چه کنم از روزی که از عمرم سوال می‌شود؟ چه کنم روزی که از نعمت‌هایت سوال می‌شود؟

...

حال که باید یک روزی بمیریم و با این ذلت، چرا مرگ را مغلوب خودمان نکنیم و با افتخار به سراغش نرویم و در عوض شهادت و رضوان خدا را بخریم. حالا که خدا جانی را که خودش به ما داده خریدار است، چرا نفروشیم؟ مگر ما چقدر می‌خواهیم زنده بمانیم؟

شهید «اکبر دهباشی»
شهادت:
بیست و چهارم فروردین 1370، در پاسگاه کوله سنگی زاهدان هنگام درگیری با اشرار

بخشی از وصیت نامه:
خدایا چطور وقتی اسرائیل به مردم بی دفاع فلسطین حمله می کند، آمریکا از او پشتیبانی می نماید، ما مسلمانان برای چه این گونه خودخواه و بی معرفت و بی غیرت باشیم؟ ... برادران و خواهران مسلمان همکاران عزیز در راه اسلام لحظه ای درنگ نکنید، که اگر اسلام شکست بخورد، دیگر خبری از اسلام نیست ...
 

شهید«محمد حسین رافت»
شهادت:
بیست و دوم شهریور 1359، در سردشت

اما توصیه من به خانواده من این است که همیشه خوددار باشند و به مصائب حضرت زینب (س) فکر کنید. هیچ از جدایی من نگران مباشـیـد کـه اگـر مـن شهید شوم جای این دارد به پدرم تبریک بگویید. چون در راه اسلام شهید شده ام. خواهران و برادران من همیشه پیرو خط امام خمینی باشید و با حجاب خود راه اسلام و حضرت زینب (س) را ادامه دهید ...

شهید «محمد خانی»
شهادت: نوزدهم فروردین ماه سال ۱۳۶۶ در پاسگاه زید

بخشی از وصیت نامه:
«ای کسانی که در پای مجالس روضه با ریختن اشک فریاد بر می‌آورید که ای کاش در کربلای حسین(ع) بودم و حسین(ع) را یاری می‌کردم. به هوش باشید که تاریخ تکرار شده است و اکنون اسلام نیاز به یاری شما دارد و هر سستی خیانت به اسلام و امام حسین(ع) است.»

شهید «حسین واحد اطربی»

شهادت: 16 فروردین 1367

بخشی از وصیت نامه:
«شما ای خواهر عزیز و مهربان! از شما می‌خواهم که در شهادتم زینب‌وار حرکت کنید به خاطر اینکه اولین هدیه بود که در راه اسلام دادید، باید سربلند و سرفراز باشید و بدانید که حجاب اسلامی شما کوبنده‌تر از خون من است.»

شهید«عیسی راحتی»
شهادت: بیست و چهارم اسفند 1360، در گیلان غرب

بخشی از وصیت نامه:
خدایا شهادت برایم آرزوست
پروردگارا با تــو پیمان می بندم که حتی یک لحظه را غنیمت شمرده و از آن یک لحظه جهت انهدام دشمن تلاش کنم انقدر بستیزم تا اگر سزاوار باشم شربت گوارای شهادت را بنوشم. خدایا شهادت برایم آرزوست ...

شهید «محمود احمدوند آورزمانی»
شهادت: 22 اسفند 1360

بخشی از وصیت نامه:
پدر و مادر عزیزم، نماز را اول وقت بخوانید زیرا ستون و پایه‌ی یکتاپرستی است. همیشه پشتیبان حق باشید حتی اگر به ضرر شما باشد. پشتیبان امام و ولایت فقیه و برای فرج و ظهور امام عصر (عج) دست به دعا باشید.
تا آخرین قطره خون خود
پاسدار و نگهبان جمهوری اسلامی باشید.

شهید «داود ابراهیمی»
شهادت: سی‌ام اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در سومار

بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم! همان‌طوری که من راه حسین(ع) را در پیش گرفته‌ام شماها هم دنباله راه زینب (س) را ادامه بدهید.
واجب شرعی بود بر ما جوانها که در دفاع از دین جد ما محمد (ص) بپا خیزیم ...

شهید «اشرفعلی ذوالفقاری کرباسکی»

شهادت: بیست و چهارم تیر 1361، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:
پدر جان برایم غصه نخورید که من شهید می شوم چون من راه خدا را می پیمایم و در راه اسلام شهید می شوم اگر شهید شدم به مراد خودم رسیدم ... پدر اگر شهید شدم و بدنم را نیاوردند، ناراحت نشوی، چون کسی که برای جنگ می آید، جانش را فدای راه حسین(ع) و راه امام را می پیماید ...

شهید «سیدابوالفضل آتشی مریم‌آبادی»
شهادت: 20 فروردین 1366 در عملیات کربلای8

بخشی از وصیت نامه:
ای مادر و خواهر گرامی! دوست دارم که در مرگ من همانند زینب(س) در مرگ برادرش، استقامت داشته باشید و زینب‌وار با دشمنان اسلام مبارزه نمایید ...
دوستان! به راه پاک رهبر روح الله ایمان داشته باشید و در راه پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی با وحدت هرچه بیشتر تلاش نمایید.
مرا با همین لباس بسیجی به خاک بسپارید تا منافقان و شیطان بزرگ بدانند که من سرباز امام زمان(عج) و نایب بر حق او امام خمینی بودم.
از خواهران شهیدپرور می‌خواهم که فرزندان خود را به اخلاق نیکو آراسته نمایند زیرا که این کودکان امیدان امروز و به اهتزاز درآورندگان پرچم "‌لا اله الا الله" بر فراز کاخ‌های سفید و سرخ در فردا هستند.
از ملت شهیدپرور می‌خواهم که دعای کمیل، توسل و سایر دعاها را فراموش ننمایید و همیشه برای سلامتی رهبر دعا نمایید ...

شهید«مهدی خزائی»

شهادت: دوازدهم تیر 1365 در عملیات کربلای 1

بخشی از وصیت نامه:
شهادت می دهم که محمد(ص) فرستاده خدا و علی (ع) امام بعد از او بوده و شما را به تقوا و حفظ شئون اسلامی و پیروی از ولایت فقیه وصیت می کنم ...

شهید عبدالمجید قشونی

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

«قرآن نقشه زندگی»

https://old.aviny.com/hadis-mozooee/ebadi/fereshte.aspx

امام صادق علیه السلام:

بَیْتُ الْغِنَاءِ بَیْتٌ لَا تُؤْمَنُ فِیهِ الْفَجِیعَةُ وَ لَا تُجَابُ فِیهِ الدَّعْوَةُ وَ لَا تُدْخِلُهُ الْمَلَائِکَة

خانه ای که در آن غنا ( آوازه خوانی – موسیقی وسایر مظاهر غنا ) باشد ، از مصیبت دردناک ناگهانی در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی گردد و فرشتگان در آن منزل داخل نمی شود.

دعائم الاسلام ج 2 ، ص 208 ، ح 762

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://www.leader.ir/fa/content/26144

https://www.leader.ir/fa/content/26144

https://www.leader.ir/fa/content/26144

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

خدمات انقلاب اسلامی به زنان از نگاه حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای؛
به‌ سوی نور و رشد و پیشرفت

دریافت PDF این مطلب

آبروی انقلاب: بیانات حضرت آیت‌‌الله امام خامنه‌ای
درباره‌ی «اهمیت فراگیری علوم دینی توسط بانوان در نظام اسلامی»

دریافت PDF این مطلب

تبیین نگاه دینی در مسئله «سنِ مناسب ازدواج» براساس بیانات حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای
از آغاز احساس نیاز به داشتنِ همسر

دریافت PDF این مطلب

یک رهبرِ به تمام معنا
نگاهی به شخصیت، سبک زندگی و مجاهدت‌های حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) بر اساس بیانات حضرت آیت الله امام خامنه ای

دریافت PDF این مطلب

حضور اجتماعی زن در نگاه اسلام
«حضور اجتماعی زنان» در چارچوب جهت‌گیریِ انقلاب اسلامی بر اساس بیانات حضرت آیت الله امام خامنه ای

دریافت PDF این مطلب

دختر تمدن‌ساز
نقش و جایگاه دختران ایران اسلامی در بیانات حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای

دریافت PDF این مطلب

بازخوانی نگاه حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای به مسئله علم‌آموزی و تحصیل زنان
افتخارِ جمهوری اسلامی

دریافت PDF این مطلب

با محبّت و مدارا
اهمیت «حجاب»، شیوه‌های ترویج آن و راهکارهای مقابله با بدحجابی از منظر حضرت آیت الله امام خامنه ای؛

دریافت PDF این مطلب

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 هشدار میدهم به آن کسانى که بر خلاف خواست مردم، بر خلاف فرهنگ مردم، بر خلاف مقدّسات مردم، در فضاى جامعه از لحاظ لباس پوشیدن، نوع حرکت و رفتار و تظاهرات بى‌بندوبارانه [احساسات] مردم را جریحه‌دار میکنند؛ امسال هم باز میخواهم همین هشدار را بدهم. در فضاى خیابانها، در محیط زندگى مردم، اینکه کسانى پیدا بشوند ــ جوانهایى، دختر و پسرهایى ــ که به مقدّسات و ظواهر مورد علاقه‌ى مردم اهانت بکنند، این قابل قبول نیست، این قابل تحمّل نیست. ما نمیگوییم فلان ‌جور باید لباس بپوشید و غیر از آن‌ جور را ما تحمّل نمیکنیم؛ نه، در لباس پوشیدن، مردم آزادند امّا یک چیزهایى را باید رعایت کنند: این لباس باید لباسى نباشد که مروّج فساد و فحشا باشد؛ باید لباسى نباشد که تحریک‌کننده‌ى شهوت باشد؛ لباسى نباید باشد که گمراه‌کننده‌ى جوانان و بینندگان باشد. نوع حرکت در خیابانها و راه رفتن در خیابانها، نوع لباس پوشیدن، نوع آرایش سر و صورت، ما نسبت به اینها تنگ‌نظرى نداریم، محدودیّت ایجاد نمیکنیم امّا اینکه کسانى بخواهند از این راه دهن‌کجى به احساسات مردم و عواطف مردم بکنند، این را هم نه، قبول نمیکنیم. دخترها و پسرها، زنها و مردها در معابر، در خیابانها باید نوع پوشش و نوع آرایش آنها جورى باشد که با عواطف مردمِ شهیدداده معارضه نداشته باشد ...

وسایلى از سراسر جهان روى ملّتها کار میکنند براى اینکه در نحوه‌ى پوشش و نحوه‌ى ارتباط زن و مرد و دختر و پسر، اخلاقى و روشى را بر مردم تحمیل کنند که آن روش براى سرنوشت یک ملّت خطرناک است. ترویج فساد و فحشا مسئله‌اش این است که براى آینده و سرنوشت هر ملّتى، و براى نظم اجتماعى هر ملّتى یک خطر به حساب مى‌آید؛ یک خطر جدّى، منهاى اینکه حکم دین چیست. یکى از راه‌هایى که صهیونیسم جهانى براى به سلطه کشیدن و به زنجیر کشیدن ملّتها به کار برده، همین است؛ ترویج فساد و فحشا، مخلوط کردن دخترها و پسرها، آزاد کردن روابط جنسى، مسخره کردن اخلاق جنسىِ نجیبانه. این یکى از چیزهایى است که استکبار جهانى از آن در سطح دنیا به‌ عنوان یک ابزار سیاسى استفاده میکند براى از بین بردن و نابود کردن ملّتها. خب، ما چطور در میان یک ملّت انقلابى که جوانهایش در جبهه‌ى جنگ، در جبهه‌ى سازندگى آن ‌جور دارند فداکارى میکنند، اجازه بدهیم یک عدّه افراد بى‌بند‌و‌بار در خیابانها بیایند و همه‌ى این فضاى مقدّس و نجیب اسلامىِ بعد از انقلاب را لکّه‌دار کنند و ملوّث(آلوده) کنند؟ خب، معلوم است چنین چیزى نمیشود ...

۱۳۶۴/۰۱/۳۰
 

شخصیت و جهاد بزرگ حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در بیانات حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

عظمت زنانه، عزت مجاهدانه

دریافت PDF این مطلب

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اتحاد ملی؛ سدی محکم در مقابل دشمن
« اتّحاد ملّی سد است؛ دیواره‌ی محکمِ سربه‌فلک‌کشیده است در مقابل دشمن... امروز ما نیاز داریم به اینکه این اتّحاد را هرچه ممکن است بیشتر کنیم.» ۱۴۰۱/۱۱/۱۹
* تفرقه‌افکنی تخصص دشمن است
«این را ما باید همیشه در نظر داشته باشیم که در میان جبهه‌ی دشمنی ما در دنیا، دشمنانی هستند که تخصّصشان ایجاد اختلاف است؛ تخصّصشان «تفرقه بینداز و حکومت کن یا سیادت کن» است؛ این جزو چیزهای قدیمی‌ای است که مربوط به بعضی از همینها است؛ اینها بلدند این کار را انجام بدهند؛ و انسان میبیند هر جا توانسته‌اند، این کار را هم انجام داده‌اند؛ از جمله اختلاف مذهبی، اختلاف شیعه و سنّی؛ نباید بگذاریم که این چیزها در کشور رخ بدهد یا اوج پیدا بکند.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۹
* در مقابل دشمن تکلیف ما اتحاد و انسجام داخلی است
«واقعیّت این است که دشمن همه‌ی نیرویش را به میدان آورده؛ نیروی اقتصادی را، نیروی سیاسی را، نیروی تبلیغاتی را... خب در این شرایط، تکلیف ما چیست؟ تکلیف ما اتّحاد داخلی و انسجام داخلی است که نشان‌دهنده‌ی وحدت در مقابل دشمن است. بله؛ اختلاف سلیقه داریم، اختلاف نظر داریم، بعضی افرادمان ممکن است همدیگر را قبول هم نداشته باشیم، امّا در مقابل دشمن، همه با هم دست به دستِ هم میدهیم، یک حرف میزنیم، یک فریاد میکشیم، یک اقدام میکنیم، یک حرکت انجام میدهیم.» ۱۳۹۹/۰۴/۲۲

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
* مسئولان مراقب اتحاد ملت ایران باشند!
«اتّحاد ملّی را حفظ کنید. کشور ما احتیاج به اتّحاد دارد؛ اتّحاد ملّت ایران. ملّت ایران در خیلی از امور صدایشان صدای واحد است، خواستشان خواست واحد است، [امّا] مسئولان میتوانند این را از بین ببرند. هنر مسئولان ما این است که این اتّحاد را، این همصدایی را تکّه‌تکّه کنند، ملّت را تکّه‌ِتکّه کنند، اینها را از بین ببرند! مسئولین کشور مراقب باشند که این اتّحاد را زیاد کنند. » ۱۳۹۹/۰۹/۲۶
* اهانت در فضای عمومی و مجازی خلاف روح وحدت است
«متأسّفانه امروز در فضای عمومی، در فضاهای مجازی، توهین به یکدیگر، اهانت به یکدیگر، تهمت زدن به یکدیگر از سوی جمعی رایج شده است... بایستی روح وحدت و روح اهتمام [باشد]؛ پرداختن به یکدیگر را بگذارند برای یک‌وقت دیگر؛ امروز که دشمن در مقابل کشور ایستاده است، همه با هم دست به دست هم بدهند، متّحد باشند، در یک جهت کار کنند برای استقلال و عظمت کشور.» ۱۳۹۷/۰۳/۲۵
* اتحاد ملی بزرگترین بازدارنده است
«ما مطمئنیم که ساخت مستحکم نظام جمهوری اسلامی و اتحاد ملی و نزدیکی دلها میان آحاد ملت، بزرگترین بازدارنده است. همه موظفند این ساخت استوار و مستحکم را حفظ کنند و استحکام بیشتری به آن ببخشند.» ۱۳۹۰/۰۸/۱۹

شهید محسن مرادخانی

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2865

شهید مدافع حرم شهید داود مرادخانی

https://zanjan.navideshahed.com/fa/news/443214

برخی کلید واژه ها (بیانات امام خامنه ای)

حضرت آیت الله امام سید علی حسینی خامنه ای:

 شهید سلیمانی باید زنده بماند. شهدا همه باید زنده بمانند. نباید بگذاریم غبار فراموشی، گَرد فراموشی روی اینها بنشیند. و خب شهید سلیمانی جزو برجسته‌ترین‌ها است. باید اینها زنده بمانند. یک بخشی از زنده ماندنشان کار من و شما است. حالا یک بخشی‌اش کار خدا است که به ما ربطی هم ندارد و خدا خودش زنده نگه میدارد، امّا یک بخشی هم کار ما است. عیناً مثل قضیّه‌ی امام حسین (علیه السّلام)؛ امام حسین را خدا زنده نگه داشته، امّا اگر من و شما جلسه درست نکنیم، سینه نزنیم، حرف نزنیم، منبر نرویم، روضه نخوانیم، این تحقّق پیدا نمیکند. یعنی اراده‌ی الهی اسباب لازم دارد، اسباب را هم البتّه خدا راه می‌اندازد، امّا از طریق اسباب این کارها انجام میگیرد، و اسبابش من و شماییم، وَ تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ الاَسباب(۱) اسباب سببیّت پیدا میکنند به لطف پروردگار، امّا اسباب باید وجود داشته باشد و اینها سببند ... ۱۴۰۱/۱۰/۱۱

وصیتنامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

دریافت PDF این مطلب

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/09/02/1245074/400

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید علی آقا عبداللهی

... همسر عزیزم هدف بنده از این ماموریت لبیک گفتن به شعار نحن عباسک یا زینب می باشد و دیگری خوشحالی خانواده های مسلمان که می دانم خوشحال خانواده خودم را در پی دارد می باشد و نابودی کفار زمان ان شاا.. و در آخر توفیق شهادت خواسته من از شما این است که لحظه ای از ولایت و خط رهبری جدا نشوید زیرا دشمن امروزه همین را می خواهد و تلاش به این دارد به واجبات توجه بیشتری داشته باشید و لحظه ای از وجود خداوند و الطاف او غافل نشوید دوست دارم عشق به ولایت و رهبری و روحیه جهادی را در دل فرزندم زنده نگه داری و اما امیرحسین گلم پسربابا پسر عزیزتر از جانم سلام در ابتدا برای شما دعا می کنم شهید راه اسلام و ولایت باشید.

امیرحسین عزیزم اگر چه امروز پدرت در کنارت نیست ولی بدان که پدرت بسیاربسیار تو را دوست دارد و برای نجات کودکان همسن تو رفته است تا پدرمادر آنها خشنود باشد و می دانم با شادکردن دل آنها باعث شادی ابدی تو می شوم. ابراز عشق و دوست داشتن تو را در کلام و قلم نمی توانم ابراز کنم ولی بدان تو همه وجود پدرت بوده ای و دل کندن از تو خیلی برای من سخت بوده است ولی من در ظاهر به روی خود نیاوردم تا دیگران ناراحت نشوند و مانع رفتن بنده نشوند.

من از تو می خواهم تماما گوش به فرمان ولی فقیه خود باشی و هوشیار و آگاه با بصیرت زندگی خود را توام با تحصیل و کسب علم سپری نمایی ...

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

http://yamahdi788.loxblog.com/post/501

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ:
۲۹ / آذر / ۱۴۰۱

حادثه تروریستی شاهچراغ موجب رسوایی آمریکایی‌های منافق و سیاه‌دل شد

این حادثه تلخ و موجب دادغدار شدن دلها بود اما در تاریخ ایران ماندنی شد

دستگاههای فرهنگی حقایق تاریخ و جنایتهای دشمنان را برای جوانان تبیین کنند

http://islamicworld.ir/fa/index.php

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی:

پیشرفتهای ۴۰ساله نشان‌دهنده صحت تحلیل انقلاب از جهان در مقابل تحلیل غربگراها است

۲۷ /مهر/ ۱۴۰۱

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://www.leader.ir/fa/content/26114

https://www.leader.ir/fa/content/26114

جنبش ضداستکباری و آرمان‌خواه

تبیین آرمان‌ها، مطالبه‌گری منطقی و تزریق امید

آرمان عزیز

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «آن طلبه‌ی جوان ــ طلبه‌ی شهید جوان در تهران، آرمان عزیز ــ چه گناهی کرده بود؟ یک طلبه‌ی جوان؛ دانشجو بوده، آمده طلبه شده؛ متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزب‌اللهی. [اینکه او را] شکنجه کنند، زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان. اینها کارهای کوچکی است؟ اینها چه کسانی‌اند؟ باید فکر کرد. اینها چه کسانی‌اند؟ اینها بچّه‌های ما که نیستند، اینها جوانهای ما که نیستند؛ ‌اینها چه کسانی‌اند؟ از کجا دستور میگیرند؟ چرا این کسانی که مدّعیِ حقوق بشرند اینها را محکوم نکردند؟» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

ستاره‌های شاهچراغ

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «حادثه‌ای که چند روز پیش در شاهچراغ اتّفاق افتاد، این یک ستاره است، این تمام‌شدنی نیست، این میماند در تاریخ، این مایه‌ی افتخار و سربلندی خواهد بود در تاریخ. بله، عدّه‌ای داغدار شدند؛ بعضی از این حوادث، غم‌انگیز [است] و سرشار از اندوه میکند دل انسان را ولیکن ستاره است؛ اینها میماند در تاریخ، اینها حوادثی است که فراموش نمیشود. ما در این چهل و چند سال، چقدر از این حوادث داشته‌ایم! این، نشانه‌ی زنده بودن این ملّت است.» ۱۴۰۱/۰۸/۰۸

اصرار دارم نگویم خاورمیانه!

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «من اینجا بگویم این را ــ یک وقتی من [این را] گفتم ــ منطقه‌ی ما را میگویند: خاورمیانه! خاورمیانه یعنی چه؟ یعنی اصل دنیا و مرکز دنیا اروپا است؛ مثل همان داستان ملّانصرالدّین که گفتند مرکز دنیا کجا است؟ گفت همین جایی که میخ طویله‌ی خر من است؛ اینجا مرکز دنیا است! هر منطقه‌ای که از اروپا دور است، اسمش منطقه‌ی خاور دور است؛ چون دور از اروپا است؛ هر کدام که نزدیک است، مثل بعضی کشورهای شمال آفریقا، این خاور نزدیک است؛ هر کدام میانه‌ی اینها است، خاور میانه است؛‌ یعنی ملاک و اصل و اساس در نامگذاری کشورها هم عبارت است از اروپا. غربی‌ها این ‌قدر برای خودشان حق قائل بودند! این است که بنده اصرار دارم نگویم خاورمیانه، بگویم غرب آسیا. غرب آسیا است دیگر؛ چرا میگوییم خاورمیانه؟ این روحیه‌ی مقاومت در مقابل زورگویی و قدرت‌طلبی و سلطه‌طلبی قدرتهای سلطه‌گر را جمهوری اسلامی به وجود آورد. اوّل‌کسی که در دنیا گفت «نه شرقی و نه غربی» امام بزرگوار ما بود؛ نه شرقی و نه غربی.» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

طرف نقشه دارد

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «طرف نقشه دارد؛ هم مسئولین ما باید در نظر بگیرند ــ که خوشبختانه اطّلاعاتی‌های ما توجّه دارند؛ مسئولین سیاسی‌مان، مسئولین اقتصادی‌مان، مسئولین گوناگونمان باید بدانند که طرف با نقشه وارد میدان شده ــ هم آحاد مردم بدانند، هم شما جوانها بدانید؛ اینها با برنامه وارد میدان شده‌اند. برنامه هم این است که بلکه بتوانند ملّت ایران را با خودشان همراه کنند، کاری کنند که ملّت ایران عقیده‌اش بشود عقیده‌ی سران انگلیس و آمریکا و امثال اینها؛ نقشه این است، مقصود این است. البتّه ملّت ایران زد توی دهنشان؛ بعد از این هم توی دهنشان خواهد زد.» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51342

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51342

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51342

https://www.leader.ir/fa/content/26132

https://www.leader.ir/fa/content/26132

https://www.leader.ir/fa/content/26132

/ما-از-شما-دور-نیستیم!مرحوم آیت الله میلانی می فرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست شیعه‌ روزش شب شود و شبش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند.
با حضرت درد و دلی کند.
خدا مرحوم آیت الله العظمی بهجت را رحمت کند. یک حرف بلندی می فرمودند.
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است.
او نزدیک است، درد و دل‌ها را می‌شنود.
با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامه‌ای نوشت از یکی از شهرهای دور نامه‌ ای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک » لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو، ما از شما دور نیستیم.

https://imamhussain.org/persian/31216

«حَنْظَلَة بن أسعَد شِبامی» یکی از بزرگان شیعه در کوفه و مردی فصیح، شجاع و قاری قرآن بود. شبام، نام طایفه‌ای از همْدانیان است.[۱] او هنگامی که امام حسین علیه السلام به کربلا رفت، به سپاه حسینی پیوست و در رکاب آن حضرت به شهادت رسید. نام حَنْظَلَة بن أسعَد شِبامی در زیارت ناحیه مقدسه آمده است.

حنظلة جزء شهدایی است که تا اواخر جنگ زنده بود و از جان حسین بن علی علیهماالسلام در مقابل تیرها و نیزه‌های دشمن محافظت می‌کرد و گاهی هم با سخنانش به سپاه کوفه هشدار می‌داد و موعظه می‌کرد.[۲]

پیش از شروع جنگ، امام علیه السلام او را به عنوان فرستاده خویش به سوی عمر بن سعد فرستاد. چون روز عاشورا فرارسید، حنظله نزد امام رفت و برای جهاد اجازه گرفت. آنگاه در مقابل لشگر کوفه ایستاد و شروع به سخن گفتن کرد: «ای مردم، من بیم دارم عاقبت کار شما همانند سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود شود. ای مردم! من از رسوایی شما در روز قیامت می ترسم؛ روزی که هیچ حافظی جز خداوند نیست و کسی که گمراه شده است راهی به سوی هدایت ندارد. ای مردم! حسین را نکشید که خداوند شما را به عذاب خود مبتلا می سازد و کسی که افترا می بندد، زیان خواهد برد».

امام حسین علیه السلام به او فرمود: «ای پسر اسعد! اینان مستحق عذاب شدند، همان هنگام که تو به حق دعوتشان کردی و نپذیرفتند و تصمیم به ریختن خون تو و یارانت گرفتند و دست خود را به خون برادران صالح تو آلوده کردند».

حنظله بن اسعد به امام عرض کرد: راست گفتی، فدایت شوم. آیا اجازه می دهی که به ملاقات پروردگارم بشتابم و به برادرانم ملحق شوم؟ امام اجازه داد و فرمود: «برو به سوی چیزی که بهتر از دنیاست و آنچه در آن است؛ جهانی که حدی نپذیرد و سلطنتی که زوال نیابد».

حنظله گفت: السلام علیک یا اباعبدالله، صلی الله علیک و علی اهل بیتک، ملاقات ما و شما در بهشت! امام فرمود: «آمین! آمین!».

پانویس

1. انصارالحسین، ص۷۱.
2. عنصر شجاعت، ج۲، ص۱۰۰.


و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. انبیاء ۱۰۵

شهید مهران صالحی شفا

شهادت: در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ منطقه فکه

بخشی از وصیت نامه:
با سلام و درود فراوان بر ولى‌عصر حضرت بقیة الله ارواحنا له الفدا و نائب بر حقش رهبر کبیر انقلاب اسلامى و امت جان بر کف و شهیدپرور حزب‌الله ...

شکر و سپاس خدایى را که به پیغمبرى محمد (ص)، رهبرى امام خمینى و پیروزى انقلاب اسلامى بر ما منت نهاد و اینک نیز به ما توفیق خدمت در ارتش و سپاه خود را عنایت کرده است. شکر و سپاس خداوندى ‌را که تمام توطئه‌هاى نهان و آشکار دشمنان را نقش بر آب نموده و مى‌نماید ...

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. انبیاء ۱۰۵

شهید مهران صالحی شفا

شهادت: در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ منطقه فکه

بخشی از وصیت نامه:

خداوندا تو شاهد باش که چگونه پس از قرن‌ها که از ظهور اسلام مى‌گذرد ملتى بپا خاسته و در راه رضاى تو و بالا بردن نام و عزت اسلام و سنت رسول الله و ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین از هیچگونه فداکارى و جانبازى مضایقه نکرده است.

برادرانم شما که نمى‌دانم چگونه از ایثارگری‌ها و الطاف شما سپاسگزارى کنم همانطور که تاکنون عمل کرده‌اید هر چه بیشتر از ولایت فقیه که همان ولایت رسول‌الله و دولت اسلامى است حمایت کنید و هیچگاه با اندک رنج و نارسائى بهانه بدست دشمن ندهید ...

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. انبیاء ۱۰۵

شهید مهران صالحی شفا

شهادت: در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ منطقه فکه

بخشی از وصیت نامه:

برادران دانش‌آموز شما نیز وظایف خطیرى بر عهده دارید که مهمترین آنها کسب علم و دانش و فراگیرى مهارت و کسب تخصص در زمینه‌هاى گوناگون است و استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى بسته به تلاش شماست و شما باید فرهنگ اسلام را در ادارات و موسسات و جوامع مختلف برقرار سازید و بدانید که ضدانقلابیون و منافقان نیز چشم طمع به آینده دوخته‌اند و امیدوارند که تا ده،بیست سال آینده با نفوذ در رده‌هاى بالا و حساس مقامات دولتى و ادارات مهم بتوانند انحرافى در خط سیر و جهت انقلاب اسلامى ایجاد کنند و شما باید با جدیت و فعالیت بیشتر این امیدهاى واهى آنان را نیز به یأس و ناامیدى تبدیل کنید.

 حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«ارزش شهدای ما هم باید معلوم باشد. شهدای دفاع از حرم اگر نبودند، ما باید حالا با عناصر فتنه‌گرِ خبیثِ دشمنِ اهل‌بیت و دشمن مردم شیعه، در شهرهای ایران میجنگیدیم. در برنامه‌های دشمن بود دیگر؛ در عراق که بودند، اینها در یک منطقه‌ای بودند و سعی میکردند خودشان را بکشانند به سمت منطقه‌ی مرزی با جمهوری اسلامی؛ و خودشان را برسانند به مناطق شرقی‌شان که همسایه‌ی جمهوری اسلامی است؛ سعی میکردند بیایند به این استانهایی که با ما هم‌مرزند؛ جلویشان گرفته شد، بهشان تودهنی زده شد، تارومار شدند، پدرشان درآمد، حالا [هم] که دارند بکلّی اِزاله میشوند، جارو میشوند. در سوریه هم همین‌جور؛ اگر این کاری را که سرداران با‌ارزش ما انجام دادند انجام نمیدادند، به قول این آقای مدّاح عزیزمان، حالا باید در همین دوروبَر و اطراف با اینها میجنگیدیم؛ باید در همین خیابانهای خودمان و شهرهای خودمان با اینها مبارزه میکردیم. بخش مهمّی از این امنیّتی که امروز شما دارید، مربوط به همین مدافعان حرم است.» ۱۳۹۶/۰۳/۲۸

منبع:

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=37057

شهید مدافع حرم شهید بابک نوری هریس:

«بعضی حرفها را نزنید، ما برای دفاع از ناموس آمده ایم اینجا، برای دفاع از اعتقادات آمدیم، نگویید مدافعان بشار ، ما مدافعان حرم هستیم.»

https://www.mashreghnews.ir/news/920848

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه تاریخ شهادت : 1395/08/09 | محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله

با تقدیم درود و سلام به محضر مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فدا و نایب بزرگوار و عزیزش خورشید تابان امید محرومان، پدر یتیمان، جان دهنده به این تنهای بی جان امام خامنه ای و با درود و سلام به شهدا و خانواده گرانقدرشان و بر رزمندگان پرتوان اسلام.

شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم و شرک و الحاد میزند و خواهد زد و تاریخ اسلام این را ثابت کرده است، من نیز در پوست خود نمیگنجم و پاهایم به امر من نمیباشند و خویش را در قفس محبوس میبینم و میخواهم از قفس به در آیم، جنگ در سوریه “جنگ ما” جنگ علیه کفر است و ملت ما باید خودش را آماده هرگونه فداکاری نمایند و در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جان دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام و با خلوص نیت پیدا کنیم ...

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۱ - تفسیر نور:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به نام خداوند بخشندۀ مهربان
نکته‌های سورۀ حمد - آیۀ ۱:

در میان اقوام و ملل مختلف، رسم است که کارهای مهم و باارزش را به نام بزرگی از بزرگان خویش که مورد احترام و علاقۀ آنهاست، شروع می‏‌کنند تا آن کار میمون و مبارک گردد و به انجام رسد.

البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل می‌کنند. گاهی به‌نام بت‌‏ها و طاغوت‌‏ها و گاهی با نام خدا و به‌دست اولیای خدا، کار را شروع می‌کنند.

چنان‌که در جنگ خندق، اوّلین کلنگ را رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر زمین زد. «بحار، ج ۲۰ ص ۲۱۸»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» سر آغاز کتاب الهی است. «بِسْمِ اللَّهِ» نه‌تنها در ابتدای قرآن، بلکه در آغاز تمام کتاب‌های آسمانی بوده است.

در سرلوحۀ کار و عمل همۀ انبیاء «بِسْمِ اللَّهِ» قرار داشت.

وقتی کشتی حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح علیه‌السّلام به یاران خود گفت: سوار شوید که «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» «هود، ۴۱» یعنی حرکت و توقّف این کشتی با نام خداست.

حضرت سلیمان علیه‌السّلام نیز وقتی ملکه سباء را به ایمان فراخواند، دعوت‌نامۀ خود را با جملۀ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» «نمل، ۳۰» آغاز نمود.

حضرت علی علیه‌السّلام فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ»، مایۀ برکت کارها و ترک آن موجب نافرجامی است.

همچنین آن حضرت به شخصی که جملۀ بِسْمِ اللَّهِ را می‌‏نوشت، فرمود: «جَوِّدها» آن را نیکو بنویس. «کنز العمّال، ح ۲۹۵۵۸»

بر زبان آوردن «بِسْمِ اللَّهِ» در شروع هر کاری سفارش شده است. در خوردن و خوابیدن و نوشتن، سوارشدن بر مرکب و مسافرت و بسیاری کارهای دیگر.

حتّی اگر حیوانی بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و این رمز آن است که خوراک انسان‌های هدف‏‌دار و موحّد نیز باید جهت الهی داشته باشد.

در حدیث می‌خوانیم: «بِسْمِ اللَّهِ» را فراموش نکن، حتّی در نوشتن یک بیت شعر.

و روایاتی در پاداش کسی‌که اوّلین بار «بِسْمِ اللَّهِ» را به کودک یاد بدهد، وارد شده است. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۳»
چرا در شروع هر کاری «بِسْمِ اللَّهِ» سفارش شده است؟

«بِسْمِ اللَّهِ» آرم و نشانۀ مسلمانی است و باید همۀ کارهای او رنگ الهی داشته باشد؛ همان‌گونه که محصولات و کالاهای ساخت یک کارخانه، آرم و علامت آن کارخانه را دارد خواه به‌صورت جزئی باشد یا کلّی. مثلًا یک کارخانه چینی‌سازی، علامت خود را روی تمام ظروف می‏‌زند؛ خواه ظرف‏‌های بزرگ باشد یا ظرف‏‌های کوچک. یا اینکه پرچم هر کشوری هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگان‏‌های آن کشور است و هم بر فراز کشتی‏‌های آن کشور در دریاها، و هم بر روی میز اداری کارمندان.
آیا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آیه‌‏ای مستقل است؟

به اعتقاد اهل بیت رسول اللَّه علیهم‌السّلام که صد سال سابقه بر سایر رهبران فقهی مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسیده و در قرآن نیز عصمت و پاکی آنها به صراحت بیان شده است، آیۀ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آیه‏‌ای مستقل و جزو قرآن است.

فخر رازی در تفسیر خویش شانزده دلیل آورده که «بِسْمِ اللَّهِ» جزو سوره است.

آلوسی نیز همین اعتقاد را دارد.

در مسند احمد نیز «بِسْمِ اللَّهِ» جزو سوره شمرده شده است. «مسند احمد، ج ۳، ص ۱۷۷ و ج ۴، ص ۸۵»

برخی از افراد که بسم اللَّه را جزو سوره ندانسته و یا در نماز آن را ترک کرده‌‏اند، مورد اعتراض واقع شده‏‌اند.

در مستدرک حاکم آمده است: روزی معاویه در نماز بسم اللَّه نگفت، مردم به او اعتراض نمودند که «أ سرقت أم نَسیتَ»، آیه را دزدیدی یا فراموش کردی؟! «مستدرک، ج ۳، ص ۲۳۳»

امامان معصوم علیهم‌السّلام اصرار داشتند که در نماز، بسم اللَّه را بلند بگویند.

امام باقر علیه‌السّلام در مورد کسانی که «بِسْمِ اللَّهِ» را در نماز نمی‏‌خواندند و یا جزو سوره نمی‌‏شمردند، می‌فرمود: «سَرقوا اکرم آیة» بهترین آیۀ قرآن را به سرقت بردند. «بحار، ج ۸۵، ص ۲۰»

در سنن بیهقی در ضمن حدیثی آمده است: چرا بعضی «بِسْمِ اللَّهِ» را جزو سوره قرار نداده‌‏اند! «سنن بیهقی، ج ۲، ص ۵۰»

شهید مطهّری قدّس سرّه در تفسیر سورۀ حمد، ابن‌عباس، عاصم، کسایی، ابن‌عمر، ابن‌زبیر، عطاء، طاووس، فخر رازی و سیوطی را از جمله کسانی معرّفی می‌کند که بسم اللَّه را جزو سوره می‌‏دانستند.

در تفسیر قرطبی از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است: «بِسْمِ اللَّهِ» تاج سوره‌‏هاست.

تنها در آغاز سورۀ برائت (سورۀ توبه) بسم اللَّه نیامده و این به فرمودۀ حضرت علی علیه‌السّلام به‌خاطر آن است که «بِسْمِ اللَّهِ» کلمۀ امان و رحمت است، و اعلام برائت از کفّار و مشرکین، با اظهار محبّت و رحمت سازگار نیست. «تفسیر مجمع‌البیان و فخر رازی»
سیمای بسم اللّه:

۱. «بِسْمِ اللَّهِ» نشانگر رنگ و صبغۀ الهی و بیانگر جهت‌گیری توحیدی ماست. «امام رضا علیه‌السّلام می‌فرماید: بسم اللَّه یعنی نشان بندگی خدا را بر خود می‌‏نهم. تفسیر نورالثقلین»

۲. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز توحید است و ذکر نام دیگران به‌جای آن رمز کفر، و قرین‌کردن نام خدا با نام دیگران، نشانۀ شرک. نه در کنار نام خدا، نام دیگری را ببریم و نه به‌جای نام او. «نه فقط ذات او، بلکه نام او نیز از هر شریکی منزّه است «سبّح اسم ربّک الاعلی»؛ حتّی شروع کردن کار به نام خدا و محمد صلّی اللَّه علیه و آله ممنوع است. إثبات الهداة، ج ۷، ص ۴۸۲»

۳. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز بقا و دوام است؛ زیرا هرچه رنگ خدایی نداشته باشد، فانی است. («کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» قصص، ۸۸)

۴. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز عشق به خدا و توکّل به اوست. به کسی‌که رحمن و رحیم است عشق می‌ورزیم و کارمان را با توکّل به او آغاز می‌کنیم، که بردن نام او سبب جلب رحمت است.

۵. «بِسْمِ اللَّهِ» رمز خروج از تکبّر و اظهار عجز به درگاه الهی است.

۶. «بِسْمِ اللَّهِ» گام اوّل در مسیر بندگی و عبودیّت است.

۷. «بِسْمِ اللَّهِ» مایۀ فرار شیطان است. کسی‌که خدا را همراه داشت، شیطان در او مؤثّر نمی‌‏افتد.

۸. «بِسْمِ اللَّهِ» عامل قداست یافتن کارها و بیمه‌کردن آنهاست.

۹. «بِسْمِ اللَّهِ» ذکر خداست، یعنی که خدایا من تو را فراموش نکرده‌ام.

۱۰. «بِسْمِ اللَّهِ» بیانگر انگیزۀ ماست؛ یعنی خدایا هدفم تو هستی نه مردم، نه طاغوت‌ها و نه جلوه‌‏ها و نه هوس‌‏ها.

۱۱. امام رضا علیه‌السّلام فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ» به اسم اعظم الهی، از سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیک‌‏تر است. «تفسیر راهنما»
پیام‏‌های سورۀ حمد - آیۀ ۱:

۱. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» در آغاز سورۀ، رمز آن است که مطالب سوره، از مبدأ حق و مظهر رحمت نازل شده است.

۲. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» در آغاز کتاب، یعنی هدایت تنها با استعانت از او محقّق می‏‌شود. (شاید معنای اینکه می‌گویند: تمام قرآن در سورۀ حمد، و تمام سورۀ حمد در بسم اللَّه، و تمام بسم اللَّه در حرف (باء) خلاصه می‌‏شود، این باشد که آفرینش هستی و هدایت آن، همه با استمداد از اوست؛ چنان‌که رسالت پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نیز با نام او آغاز گردید. «اقرأ باسم ربّک»)

۳. «بِسْمِ اللَّهِ» کلامی که سخن خدا با مردم و سخن مردم با خدا، با آن شروع می‌شود.

۴. رحمت الهی همچون ذات او ابدی و همیشگی است. «اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

۵. بیان رحمت الهی در قالب‌‏های گوناگون، نشانۀ اصرار بر رحمت است. (هم قالب «رحمن»، هم قالب «رحیم») «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

۶. شاید آوردن کلمۀ رحمن و رحیم در آغاز کتاب، نشانۀ این باشد که قرآن جلوه‌‏ای از رحمت الهی است، همان‌گونه که اصل آفرینش و بعثت جلوۀ لطف و رحمت اوست. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۲ - تفسیر نور:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ » سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است.
نکته‌های سورۀ حمد - آیۀ ۲:

«رَبِّ» به‌کسی گفته می‌‏شود که هم مالک و صاحب چیزی است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد.

خداوند هم صاحب حقیقی عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن؛ پس همۀ هستی حرکت تکاملی دارد و در مسیری که خداوند معیّن کرده، هدایت می‌‏شود.

علاوه‌بر سورۀ حمد، چهار سورۀ انعام، کهف، سباء و فاطر نیز با جملۀ «الْحَمْدُ لِلَّهِ» آغاز گردیده، ولی فقط در سورۀ حمد بعد از آن «رَبِّ الْعالَمِینَ» آمده است.

مفهوم حمد، ترکیبی از مفهوم مدح و شکر است. انسان در برابر جمال و کمال و زیبایی، زبان به ستایش و در برابر نعمت و خدمت و احسان دیگران، زبان به تشکّر می‌‏گشاید. خداوند متعال به‌خاطر کمال و جمالش، شایستۀ ستایش و به‌خاطر احسان‏‌ها و نعمت‌‏هایش، لایق شکرگزاری است.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ» بهترین نوع تشکّر از خداوند است. هر کس در هر جا، با هر زبانی، هرگونه ستایشی از هر کمال و زیبایی دارد، در حقیقت سرچشمۀ آن را ستایش می‏‌کند.

البتّه حمد خداوند منافات با سپاسگزاری از مخلوق ندارد، به‌شرط آنکه به امر خدا و در خط و مسیر او باشد.

خداوند مسیر رشد و تربیّت همه را تعیین نموده است:

«رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی‏» «طه، ۵۰» پرودگار ما همۀ موجودات را نعمت وجود بخشیده و سپس به راه کمالش هدایت نموده است.

او به زنبور عسل یاد داده که از چه گیاهی بمکد و به مورچه آموخته است که چگونه قوت زمستانی خود را ذخیره کند و بدن انسان را چنان آفریده که هر گاه کمبود خون پیدا کرد، خون‌سازی نماید؛ چنین خداوندی، شایستۀ حمد و سپاسگزاری است.

خداوند، پروردگار همۀ آفریده‌هاست. «وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ‏ءٍ» «انعام، ۱۶۴» آنچه در آسمان‌ها و زمین و میان آنهاست، پروردگارشان اوست. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما» «شعراء، ۲۴»

حضرت علی علیه‌السّلام می‌‏فرماید: «من الجمادات و الحیوانات» یعنی او پروردگار جان‌دار و بی‏‌جان است. «لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ» هم آفرینش از اوست و هم ادارۀ آن، و او پرورش‌دهندۀ همه است.

مراد از «عالمین» یا فقط انسان‌ها هستند، مانند آیۀ ۷۰ سورۀ حجر که قوم لوط به حضرت لوط گفتند: «أَوَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ» آیا ما تو را از ملاقات با مردم نهی نکردیم؟

و یا مراد همۀ عوالم هستی است. «عالم» به‌معنای مخلوقات و «عالمین» به‌معنای تمام مخلوقات نیز استعمال شده است.

از این آیه فهمیده می‌‏شود که تمام هستی یک پروردگار دارد که اوست و آنچه در جاهلیّت و در میان بعضی از ملّت‌‏ها اعتقاد داشتند که برای هر نوع از پدیده‏‌ها خدایی است و آن را مدبّر و ربّ‌النّوع آن می‌پنداشتند، باطل است.
پیام‏‌های سورۀ حمد - آیۀ ۲:

۱. همۀ ستایش‌ها برای اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» «الف و لام در «الحمد» به‌معنای تمام حمد و جنس ستایش است»

۲. خداوند در تربیت و رشد هستی اجباری ندارد؛ زیرا حمد برای کارهای غیر اجباری است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»

۳. همۀ هستی زیباست و تدبیر همۀ هستی نیکوست؛ زیرا حمد برای زیبایی و نیکویی است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»

۴. دلیل ستایش ما، پروردگاری اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»

۵. رابطۀ خداوند با مخلوقات، رابطۀ دائمی و تنگاتنگ است. «رَبِّ الْعالَمِینَ» (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه می‌کند و می‌رود، ولی مربّی باید هر لحظه نظارت داشته باشد.)

همۀ هستی، تحت تربیت خداوند یکتاست. «رَبِّ الْعالَمِینَ»

۶. امکان رشد و تربیت، در همۀ موجودات وجود دارد. «رَبِّ الْعالَمِینَ»

۷. خداوند هم انسان‌‏ها را با راهنمایی انبیاء تربیت می‌‌‏کند، (تربیت تشریعی) و هم جمادات و نباتات و حیوانات را رشد و پرورش می‌‏دهد. (تربیت تکوینی) «رَبِّ الْعالَمِینَ»

۸. مؤمنان در آغاز کتاب (قرآن) با نیایش به درگاه خداوند متعال، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» می‌‏گویند و در پایان کار در بهشت نیز، همان شعار را می‌‌دهند که «آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» «یونس، ۱۰»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۳ - تفسیر نور:

«الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خدایی که بخشنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ حمد - آیۀ ۳:

کلمۀ «رحمن» به‌معنای مبالغه و شدّت در رحمت و گستردگی آن است.

از کاربرد دو صفت «رحمن» و «رحیم» در قرآن، استفاده می‌‏شود که رحمانیّت دربارۀ همۀ مخلوقات و رحیم بودن، مربوط به انسان و موجودات مکلّف است.

خداوند رحمت را بر خود واجب کرده است، «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» «انعام، ۵۴» و رحمت او بر همه‌چیز سایه گسترده است، «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ» «اعراف، ۱۵۶» همچنین پیامبر و کتاب او مایۀ رحمت هستند، «رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» «انبیاء، ۱۰۷»

آفرینش و پرورش او بر اساس رحمت است و اگر عقوبت نیز می‏‌دهد از روی لطف است.

بخشیدن گناهان و قبول توبۀ بندگان و عیب‌‏پوشی از آنان و دادن فرصت برای جبران اشتباهات، همه مظاهر رحمت و مهربانی اوست.
پیام‏‌های سورۀ حمد - آیۀ ۳:

۱. تدبیر و تربیت الهی، همراه محبّت و رحمت است. (در کنار کلمۀ «ربّ»، کلمۀ «رحمن» آمده است.) «رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

۲. هم‌چنان‌که تعلیم نیازمند رحم و مهربانی است، «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» «الرحمن، ۱-۲» تربیت و تزکیه نیز باید بر اساس رحم و مهربانی باشد. «رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

۳. رحمانیّت خداوند، دلیل بر ستایش اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۴ - تفسیر نور:

«مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» خدایی که مالک روز جزاست.
نکته‌های سورۀ حمد - آیۀ ۴:

مالکیّت خداوند، حقیقی است و شامل احاطه و سلطنت است؛ ولی مالکیّت‌‏های اعتباری، از سلطۀ مالک خارج می‌شود و تحت سلطۀ واقعی او نیست. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»

با آنکه خداوند مالک حقیقی همه‌چیز در همه‌وقت است، ولی مالکیّت او در روز قیامت و معاد جلوۀ دیگری دارد، در آن روز تمام واسطه‌ها و اسباب قطع می‌شوند. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» «بقره، ۱۶۶»

نسبت‏‌ها و خویشاوندی‏‌ها از بین می‌رود. «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ» «مؤمنون، ۱۰۱»

مال و ثروت و فرزندان، ثمری ندارند. «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» «شعراء، ۸۸»

بستگان و نزدیکان نیز فایده‌‏ای نمی‌‏رسانند. «لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ» «ممتحنه، ۳»

نه زبان، اجازۀ عذر تراشی دارد و نه فکر، فرصت تدبیر.

تنها راه چاره لطف خداوند است که صاحب اختیار آن روز است.
معانی لفظ دین در آیات قرآن:

لفظ «دین» در معانی گوناگون به‌ کار رفته است:

الف: مجموعۀ قوانین آسمانی. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» «آل عمران، ۱۹»

ب: عمل و اطاعت. «لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ» «زمر، ۳»

ج: حساب و جزا. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» «یَوْمِ الدِّینِ» در قرآن به‌معنای روز قیامت است که روز کیفر و پاداش می‌باشد. «یَسْئَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ» «ذاریات، ۱۲» می‏‌پرسند روز قیامت چه وقت است؟

قرآن در مقام معرّفی این روز، چنین می‌فرماید: «ثُمَّ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ. یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» «انفطار ۱۸-۱۹» (ای پیامبر!) نمی‏‌دانی روز دین چه روزی است؟ روزی که هیچ‌کس برای کسی کارآیی ندارد و آن روز تنها حکم و فرمان با خداست.

«مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» نوعی انذار و هشدار است، ولی با قرار گرفتن در کنار آیۀ «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» معلوم می‌شود که بشارت و انذار باید در کنار هم باشند. نظیر آیۀ شریفه دیگر که می‌فرماید: «نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ» «حجر، ۴۹-۵۰» به بندگانم خبر ده که من بسیار مهربان و آمرزنده‌ام؛ ولی عذاب و مجازات من نیز دردناک است.

همچنین در آیۀ دیگر خود را چنین معرّفی می‏‌کند: «قابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقابِ» «غافر، ۳» خداوند پذیرندۀ توبۀ مردمان و عقوبت کنندۀ شدید گناهکاران است.

در اوّلین سورۀ قرآن، مالکیتَ خداوند عنوان شده است، «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» و در آخرین سوره، مَلِکیّت او. «مَلِکِ النَّاسِ»
پیام‌های سورۀ حمد - آیۀ ۴:

۱. خداوند متعال، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما باید حمد و سپاس او را به‌جاآوریم. به‌خاطر کمال ذات و صفات او که «اللّه» است، به‌خاطر احسان و تربیت او که «رَبِّ الْعالَمِینَ» است و به خاطر امید و انتظار رحم و لطف او که «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» است و به خاطر قدرت و هیبت او که «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» است.

۲. قیامت، پرتوی از ربوبیّت اوست. «رَبِّ الْعالَمِینَ» «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»

۳. قیامت، جلوه‌‏ای از رحمت خداوند است. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد - آیۀ ۵ - تفسیر نور:

«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ » (خدایا) تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.
نکته‌های سورۀ حمد - آیۀ ۵:

انسان باید به حکم عقل، بندگی خداوند را بپذیرد.

ما انسان‌ها عاشق کمال هستیم و نیازمند رشد و تربیت، و خداوند نیز جامع تمام کمالات و ربّ همۀ هستی است. اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمان و رحیم است و اگر از آینده دور نگرانیم، او صاحب اختیار و مالک آن روز است.

پس چرا به سوی دیگران برویم؟! عقل حکم می‏‌کند که تنها باید او را پرستش کرد و از او کمک خواست. نه بندۀ هوی و هوس خود بود و نه بندۀ زر و زور دیگران.

در نماز، گویا شخص نمازگزار به نمایندگی از تمام خداپرستان می‌گوید:

خدایا نه فقط من که همۀ ما بندۀ تو هستیم، و نه‌تنها من که همۀ ما محتاج و نیازمند لطف تو هستیم.

خدایا! من کسی جز تو را ندارم «إِیَّاکَ» ولی تو غیر مرا فراوان داری و همۀ هستی عبد و بندۀ تو هستند. «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً» «مریم، ۹۳» در آسمان‏‌ها و زمین هیچ‌چیزی نیست مگر این که بنده و فرمان‌بردار تو هستند.

جملۀ «نَعْبُدُ» هم اشاره به این دارد که نماز به جماعت خوانده شود و هم بیانگر این است که مسلمانان همگی برادر و در یک خط هستند.

مراحل پرواز معنوی، عبارت است از: ثنا، ارتباط و سپس دعا.

بنابراین اوّل سورۀ حمد ثناست، آیۀ «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» ارتباط و آیات بعد، دعا می‌باشد.

چون گفت‌وگو با محبوب واقعی شیرین است، لذا کلمۀ «إِیَّاکَ» تکرار شد.
پیام‏‌های سورۀ حمد - آیۀ ۵:

۱. ابتدا باید بندگی خدا کرد، آن‌گاه از او حاجت خواست. «نَعْبُدُ» «نَسْتَعِینُ»

۲. بندگی، تنها در برابر خداوند رواست نه دیگران. «إِیَّاکَ»

۳. قوانین حاکم بر طبیعت محترم است، ولی ارادۀ خداوند حاکم و قوانینِ طبیعی، محکوم هستند. «در نظام خلقت، از اسباب و وسایل بهره‌مند می‌شویم؛ امّا می‌دانیم کارآیی یا بی‌اثری هر سبب و وسیله‌ای، به دست اوست. او سبب‌ساز است و سبب‌سوز» لذا فقط از او کمک می‌خواهیم. «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»

۴. گر چه عبادت از ماست، ولی در عبادت کردن نیز نیازمند کمک او هستیم. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» ««وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» اگر هدایت الهی نبود ما هدایت نمی‌یافتیم. اعراف، ۴۳»

۵. چون خداوند بیشترین لطف را بر ما کرده، ما بهترین تذلّل را به درگاهش می‌بریم. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ»

۶. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» یعنی نه جبر است و نه تفویض. چون می‌گوییم: «نَعْبُدُ» پس دارای اختیار هستیم و نه مجبور و چون می‌گوییم: «نَسْتَعِینُ» پس نیاز به او داریم و امور به ما تفویض نشده است.

۷. عبادت، مقدّمه و وسیلۀ استمداد است. ابتدا عبادت آمده آن‌گاه استمداد. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»

۸. شناخت خداوند و صفات او، مقدّمۀ دست‌یابی به توحید و یکتاپرستی است. «رَبِّ الْعالَمِینَ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، إِیَّاکَ نَعْبُدُ»

۹. از آداب دعا و پرستش این است که انسان خود را مطرح نکند و خود را در حضور خداوند احساس کند. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»

۱۰. توجّه به معاد، یکی از انگیزه‌های عبادت است. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد -آیۀ ۶ - تفسیر نور:

«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ » (خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما.
نکته‌های سورۀ حمد - آیۀ ۶:
انواع هدایت در قرآن کریم:

در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است:

الف: هدایت تکوینی، نظیر هدایت زنبور عسل که چگونه از شهد گلها بمکد و چگونه کندو بسازد و یا هدایت و راهنمایی پرندگان در مهاجرت‌های زمستانی و تابستانی. آنجا که قرآن می‌فرماید: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی‏» «طه، ۵۰» بیانگر این نوع از هدایت است.

ب: هدایت تشریعی که همان فرستادن انبیای الهی و کتب آسمانی برای هدایت بشر است.

کلمۀ «صراط» (در قیامت، صراط، نام پلی است بر روی دوزخ که همۀ مردم باید از روی آن عبور کنند» بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فکری صحیح، نشانۀ شخصیت انسان است.

راه‌های متعدّدی در برابر انسان قرار دارد که او باید یکی را انتخاب کند:

راه خواسته‌ها و هوس‌های خود؛

راه انتظارات و هوس‌های مردم؛

راه وسوسه‌های شیطان؛

راه طاغوت‌ها؛

راه نیاکان و پیشینیان؛

راه خدا و اولیای خدا.

انسان مؤمن، راه خداوند و اولیای او را انتخاب می‌کند که بر دیگر راه‌ها امتیازاتی دارد:

الف: راه الهی ثابت است؛ برخلاف راه‌های طاغوت‌ها و هوس‌های مردم و هوس‏‌های شخصی که هر روز تغییر می‌کنند؛

ب: یک راه بیشتر نیست، درحالی‌که راه‌های دیگر متعدّد و پراکنده‏ هستند؛

ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد ، مطمئن است؛

د: در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.

راه مستقیم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «هود، ۵۶»

راه مستقیم، راه انبیاست. «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «یس، ۳-۴»

راه مستقیم، راه بندگی خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» «یس، ۶۱»

راه مستقیم، توکّل و تکیه بر خداست. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «آل عمران، ۱۰۱»

راه مستقیم، یکتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست. «بنابراینکه الف و لام در «الصراط» اشاره به همان راه یکتاپرستی در آیۀ قبل باشد»

راه مستقیم، کتاب خداوند است. «بنا بر روایتی در تفسیر مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۸»

راه مستقیم، راه فطرت سالم است. «بنا بر روایتی از امام صادق علیه‌السّلام در تفسیر صافی، ج ۱، ص ۸۶»

انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد.

مانند لامپی که روشنی خود را هر لحظه از نیروگاه می‌گیرد.

در راه مستقیم بودن، تنها خواسته‌ای است که هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب می‌کند، حتّی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم‌السّلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را می‌خواهند.

انسان باید همواره، در هر نوع از کارهای خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشتۀ تحصیلی و همسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد؛ زیرا چه‌بسا در عقاید، صحیح فکر کند، ولی در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضروری است.

راه مستقیم مراتب و مراحلی دارد. حتّی کسانی که در راه حق هستند، مانند اولیای خداوند، لازم است برای ماندن در راه و زیاد شدن نورِ هدایت، دعا کنند. «وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدیً» «کسی‌که می‌گوید («الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ») مراحلی از هدایت را پشت سر گذارده است، بنابراین درخواست او، هدایت به مرحلۀ بالاتری است»

راه مستقیم، همان راه میانه و وسط است که حضرت علی علیه‌السّلام می‏‌فرماید: «الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطی‏ هی الجادّة» «بحار، ج ۸۷، ص ۳» انحراف به چپ و راست گمراهی و راه وسط، جادۀ هدایت است.

راه مستقیم یعنی میانه‌‏روی و اعتدال و احتراز از هر نوع افراط و تفریط، چه در عقیده و چه در عمل.

یکی در عقاید از راه خارج می‌شود و دیگری در عمل و اخلاق. یکی همۀ کارها را به خدا نسبت می‌دهد، گویا انسان هیچ نقشی در سرنوشت خویش ندارد و دیگری خود را همه‌کاره و فعّالِ ما یَشاء دانسته و دست خدا را بسته می‌داند. یکی رهبران آسمانی را همچون مردمان عادی و گاهی ساحر و مجنون معرّفی می‌کند و دیگری آن بزرگواران را در حدّ خدا می‌‏پندارد.

یکی زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت می‏‌داند و دیگری حتّی به درخت و دیوار، متوسل شده و ریسمان می‌بندد. یکی اقتصاد را زیر بنا می‌داند و دیگری، دنیا و امورات آن را نادیده می ‏انگارد.

در عمل نیز یکی غیرت نابه‌جا دارد و دیگری همسرش را بی‌حجاب به کوچه و بازار می‌فرستد. یکی بخل می‌ورزد و دیگری بی‌حساب سخاوت به خرج می‌دهد. یکی از خلق جدا می‌‏شود و دیگری حق را فدای خلق می‌‏کند.

اینگونه رفتار و کردارها، انحراف از مسیر مستقیم هدایت است. خداوند دین پا برجا و استوار خود را، راه مستقیم معرّفی می‌کند. ««قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» انعام، ۱۶۱» در روایات آمده است که امامان معصوم علیهم‌السّلام می‌فرمودند: راه مستقیم، ما هستیم. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱ ص ۲۰» یعنی نمونۀ عینی و عملی راه مستقیم و اسوه و الگو برای قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانی هستند.

آنها در دستورات خود دربارۀ تمام مسائل زندگی از قبیل کار، تفریح، تحصیل، تغذیه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و... نظر داده و ما را به اعتدال و میانه‌روی سفارش کرده‏‌اند. «دراین‌باره می‌‌‏توان به کتاب اصول کافی، باب الاقتصاد فی العبادات مراجعه نمود»

جالب آنکه ابلیس در همین صراطِ مستقیم به‌کمین می‌شیند. «شیطان به خدا گفت: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» اعراف، ۱۶»
نمونه‌های قرآنی رعایت اعتدال:

در قرآن و روایات، نمونه‌های زیادی آمده که در آنها به جنبۀ اعتدال، تأکید و از افراط و تفریط نهی شده است. به موارد ذیل توجّه کنید:

«کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «اعراف، ۳۱» بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.

«لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ» «اسراء، ۲۹» در انفاق، نه دست بر گردن قفل کن؛ دست‌بسته باش و نه چنان گشاده‌دستی کن که خود محتاج شوی.

«الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» «فرقان، ۶۷» مؤمنان، به هنگام انفاق نه اهل اسراف هستند و نه اهل بخل، بلکه میانه‌رو هستند.

«لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا» «اسراء، ۱۱۰» نماز را نه بلند بخوان و نه آهسته، بلکه با صدای معتدل نماز بخوان.

نسبت به والدین احسان کن «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» «بقره، ۸۳» امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. «إِنْ جاهَداکَ عَلی‏ أَنْ تُشْرِکَ بِی» «فَلا تُطِعْهُما» «لقمان، ۱۵»

پیامبر هم رسالت عمومی دارد «وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا» «مریم، ۵۱» و هم خانوادۀ خویش را دعوت می‌کند. «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» «مریم، ۱۵»

اسلام هم نماز را سفارش می‌کند که ارتباط با خالق است «أَقِیمُوا الصَّلاةَ» و هم زکات را توصیه می‌کند که ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّکاةَ» «بقره، ۴۳»

نه محبّت‏‌ها شما را از گواهی حق منحرف سازد «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی‏ أَنْفُسِکُمْ» «نساء، ۱۳۵» و نه دشمنی‌ها شما را از عدالت دور کند. «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ» «مائده، ۸»

مؤمنین هم دافعه دارند «أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» «فتح، ۹»

هم ایمان و باور قلبی لازم است «آمَنُوا» و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «بقره، ۲۵»

هم اشک و دعا و درخواست پیروزی از خدا لازم است «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً» «بقره، ۲۵۰» و هم صبوری و پایداری در سختی‌ها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» «انفال، ۶۵»

شب عاشورا امام حسین علیه‌السّلام هم مناجات می‏‌کرد و هم شمشیر تیز می‏‌کرد.

روز عرفه و شب عید قربان، زائر خانه خدا دعا می‌خواند و روز عید باید در قربانگاه با خون آشنا شود.

اسلام مالکیّت را می‌‏پذیرد، «الناس مسلّطون علی اموالهم» «بحار، ج ۲، ص ۲۷۲» ولی اجازۀ ضرر زدن به دیگری را نمی‌‏دهد و آن را محدود می‌‏سازد. «لا ضَرر و لا ضِرار» «کافی، ج ۵، ص ۲۸»

آری، اسلام دین یک بعدی نیست که تنها به جنبه‌‏ای توجّه کند و جوانب دیگر را فراموش کند، بلکه در هر کاری اعتدال و میانه‌روی و راه مستقیم را سفارش می‏‌کند.
پیام‏‌های سورۀ حمد - آیۀ ۶:

۱. همۀ هستی، در مسیری که خداوند اراده کرده در حرکت هستند. خدایا! ما را نیز در راهی که خود دوست داری قرار بده. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»

۲. درخواست هدایت به راه مستقیم، مهم‌ترین خواستۀ یکتاپرستان است. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»

۳. برای دست‌‏یابی به راه مستقیم، باید دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»

۴. ابتدا ستایش، آن‌گاه استمداد و دعا. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»«اهْدِنَا» ۵

۵. بهترین نمونۀ استعانت از خدا، درخواست راه مستقیم است. «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
تفسیر صفحۀ ۱ قرآن کریم - سورۀ حمد -آیۀ ۷ - تفسیر نور:

«صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضَّالِّینَ» (خداوندا! ما را به) راه کسانی‌که آنها را مشمول نعمت خود ساختی، (هدایت کن) نه غضب‌شدگان و نه گمراهان!
نکته‌های سورۀ حمد - آیۀ ۷:

این آیه راه مستقیم را، راه کسانی معرّفی می‌کند که مورد نعمت الهی واقع شده‌‏اند و عبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا و صالحین.

«مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ»، کسانی‌که خدا و رسول را پیروی کنند، آنان با کسانی هستند که خدا آنها را نعمت داده است، از پیامبران، راستگویان، شهدا و صالحان. نساء، ۶۹ و آیۀ ۵۹ سورۀ مریم»

توجّه به راه این بزرگواران و آرزوی پیمودن آن و تلقین این آرزو به خود، ما را از خطر کجروی و قرار گرفتن در خطوط انحرافی باز می‌دارد.

بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد که او را در مسیر غضب‌شدگان و گمراهان قرار ندهد؛ زیرا بنی‌اسرائیل نیز به گفتۀ قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولی در اثر ناسپاسی و لجاجت گرفتار غضب شدند.
قرآن مردم را به چند دسته تقسیم می‌کند؟

قرآن، مردم را به سه‌دسته تقسیم می‌نماید: کسانی‌که مورد نعمت هدایت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.

مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، نعمتِ هدایت است؛ زیرا در آیۀ قبل سخن از هدایت بود.

علاوه‌برآنکه نعمت‌های مادی را کفّار و منحرفین و دیگران نیز دارند.

هدایت‌شدگان نیز مورد خطر هستند و باید دائماً از خدا بخواهیم که مسیر ما، به غضب و گمراهی کشیده نشود.
مغضوبین در قرآن:

در قرآن، افرادی همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّت‌هایی همچون قوم عاد، ثمود و بنی‌اسرائیل، به‌عنوان غضب‌شدگان معرّفی شده‌اند.

در آیات متعدّدی از قرآن ویژگی‏‌های گمراهان و غضب‌شدگان و مصادیق آنها بیان شده است که برای نمونه به موارد ذیل اشاره می‌شود:

منافقان و مشرکان و بدگمانان به خداوند؛ «نساء، ۱۱۶ و فتح، ۶»

کافران به آیات الهی و قاتلان انبیاء الهی؛ «بقره، ۶۱»

اهل کتاب که در برابر دعوت به حق سرکشی کرده‌اند؛ «آل عمران، ۱۱۰ -۱۱۲»

فراریان از جهاد؛ «انفال، ۱۶»

پذیرندگان و جایگزین‌کنندگان کفر با ایمان؛ «بقره، ۱۰۸ و نحل، ۱۰۶»

پذیرندگان ولایت دشمنان خدا و دوستداران رابطۀ با دشمنان خدا. «ممتحنه، ۱»

بنی‌اسرائیل که داستان زندگی و تمدن آنها در قرآن بیان شده است، زمانی بر مردم روزگار خویش برتری داشتند «فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ» «بقره، ۴۷» لکن بعد از این فضیلت و برتری، به‌خاطر کردار و رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»» «بقره، ۶۱»

این تغییر سرنوشت، به‌علّت تغییر در رفتار و کردار آنان بوده است. دانشمندان یهود، دستورات و قوانین آسمانی تورات را تحریف کردند، «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ» «نساء، ۴۶»

و تجّار و ثروتمندان آنان نیز به ربا و حرام‌خواری و رفاه‌طلبی روی آوردند، «أَخْذِهِمُ الرِّبَوا» «نساء، ۱۶۱»

و عامّۀ مردم نیز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روی تن‌‏پروری و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمینِ مقدّس، سر باز زدند. «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ» «مائده، ۲۴»

به‌خاطر این انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضیلت، به نهایت ذلّت و سرافکندگی مبتلا ساخت.

ما در هر نماز، از خداوند می‌خواهیم که مانند غضب‌شدگان نباشیم. یعنی نه اهل تحریف آیات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حق، و همچنین از گمراهان نباشیم، آنان‌که حق را رها کرده و به سراغ باطل می‌روند و در دین و باور خود غلو و افراط کرده و یا از هوی و هوس خود و یا دیگران پیروی می‌کنند.

«قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِیلِ») بگو: ای اهل کتاب! در دینتان به ناحق غلو نکنید و به‌دنبال خواهش‌های گمراهانِ پیش از خود نروید، که آنان افراد زیادی را گمراه کرده و از راه راست گمراه شده‌اند. «مائده، ۷۷»

انسان در این سوره، عشق و علاقه و تولّای خود را به انبیاء و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاریخ نیز برائت و دوری می‌جوید و این مصداق تولّی و تبرّی است.
ضالّین در قرآن:

«ضلالت» که حدود دویست مرتبه این واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است.

گاهی در مورد تحیّر به کار می‌رود، «وَ وَجَدَکَ ضَالًّا» «ضحی، ۷»

و گاهی به‌معنای ضایع شدن است، «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» «محمّد، ۱»

ولی اکثراً به‌معنای گمراهی و همراه با تعبیرات گوناگونی نظیر: «ضَلالٍ مُبِینٍ»، «ضَلالٍ بَعِیدٍ»، «ضَلالِکَ الْقَدِیمِ» به چشم می‌خورد.

در قرآن افرادی به‌عنوان گمراه معرّفی شده‌‏اند، از جمله:

کسانی‌که ایمان خود را به کفر تبدیل کردند، ««مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ» بقره، ۱۰۸» مشرکان، ««وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً» نساء، ۱۱۶» کفار، ««وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ» «فَقَدْ ضَلَّ» نساء، ۱۳۶» عصیان‏گران، ««وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ» احزاب، ۳۶»

مسلمانانی که کفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند، «(لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ) ( وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ) ممتحنه، ۱»

کسانی‌که مردم را از راه خدا باز می‌دارند،

کسانی‌که به خدا یا رسول خدا توهین می‌کنند،

آنان‌که حق را کتمان می‏‌کنند و

کسانی‌که از رحمت خدا مأیوس هستند.

در قرآن نام برخی به‌عنوان گمراه‌کننده آمده است، از قبیل: ابلیس، فرعون، سامری، دوست بد، رؤسا و نیاکان منحرف.

گمراهان، خود بستر و زمینۀ انحراف را فراهم و گمراه‌کنندگان از این بسترها و شرایط آماده، استفاده می‌کنند.
بسترهای انحراف از دیدگاه قرآن:

بسترهای انحراف در قرآن عبارتند از:

هوس‌ها («اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ» جاثیه، ۲۳)؛

بت‌ها، («جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ» ابراهیم، ۳۰)؛

گناهان («وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» بقره، ۲۶)؛

پذیرش ولایت باطل («أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ» حج، ۴)؛

جهل و نادانی («وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ» بقره، ۱۹۸).
پیام‏‌های سورۀ حمد - آیۀ ۷:

۱. انسان در تربیت، نیازمند الگو می‌باشد. انبیا، شهدا، صدّیقین و صالحان، نمونه‌های زیبای انسانیّت ‏هستند. «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»

۲. آنچه از خداوند به انسان می‌‏رسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود می‌‏آوریم. دربارۀ نعمت «أنعَمتَ» به‌ کار رفته، ولی در مورد عذاب، نفرمود: «غَضبتَ» تو غضب کردی» «أَنْعَمْتَ، «الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ»

۳. ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعۀ اسلامی را در برابر پذیرش حکومت آنان، مقاوم و پایدار می‏‌کند. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ» «قرآن سفارش کرده است: «لا تَتولّوا قوماً غَضِب اللَّه علیهم» هرگز سرپرستی گروه غضب‌شدگان الهی را نپذیرید. ممتحنه، ۱۳»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۸-۴۱

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34039

کسانی که با تجمل عروس و داماد می‌شوند، خوشبخت‌ترند؟

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

«مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد می‌شوند خوشبخت‌ترند؟ چه کسی می‌تواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز این‌که یک عده جوان را، یک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر این‌ها تلخ نماید چیز دیگری نیست... اگر نتوانستند آن‌جور آن‌ها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر در خانه بماند. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همین‌طور غیر متأهل بماند.» ۱۳۷۳/۹/۲۳

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34410

ازدواج ساده

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

 در همه امور زندگیتان سادگی را رعایت کنید. اولش هم از همین مراسم ازدواج شروع می‌شود. اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدی‌اش هم می شود ساده و الا شما که رفتید آن مجلس کذایی مثل اعیان و اشرافهای زمان طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمی‌توانید بروید تو خانه کوچکی مثلاً‌ با وسایل مختصری زندگی کنید. این جور نمی‌شود. دیگر چون خراب شده و از دست رفته است. از اول، زندگی را پایه‌اش را براساس سادگی و ساده زیستی بگذارید تا زندگی بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه ان‌شاءالله آسان شود. رهبر انقلاب؛ ۷۴/۶/۱۳

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34838

با این حرفها شوهر خود را اذیّت نکنید

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

بعضی از زنها نسبت به مردها سختگیری میکنند، مثلا باید این راحتما بخری، باید اینجور خانه‌ای حتما فراهم کنی! فلان کس اینطور خریده، من اگر نخرم مایه‌ی سرشکستگی میشود. با این حرفها شوهر خود را اذیّت میکنند که این درست نیست.
رهبر انقلاب؛ ۷۴/۵/۱۸

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49118

https://qaem14.blog.ir/1398/02/24/yazahra-s-bkvdbikhesnhdbs#%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

این راه، راهی است که خوف و حزن، ترس و اندوه ندارد؛ بایستی ثابت‌قدم بود، با قدرت حرکت کرد، با وسوسه‌های دشمنان متزلزل نشد. ملّت ایران با شنیدن پیام شهیدان باید اتّحاد، اتّفاق، انگیزه و تلاش خود را بیشتر کند. مسئولین با شنیدن پیام شهیدان بایستی احساس مسئولیّت بیشتری بکنند/ بدون تلاش، بدون مجاهدت فی‌سبیل‌الله، بدون تحمّل بسیاری از سختی‌ها هیچ ملّتی به جایی نمیرسد؛ حالا برای ما هم اگر چنانچه سختی‌هایی هست، ان‌شاءالله تحمّل این سختی‌ها ملّت ایران را به اوج خواهد رساند.

شهید عباس مصر

https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/ghesar_01.aspx#1

https://www.golzar.info/59467

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حفظ نظام از واجب ‏ترین فرائض است.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید علیرضا مشجری:
شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد می زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استکبار جامعه را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست، این ها سد راه اسلام شده اند و باید برداشته شوند تا راه تکامل طی شود.

https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/ghesar_01.aspx#1

https://www.abrobad.net/fa-ir/Article/Details/do-not-miss-to-america

حضرت آیت الله امام خامنه ای: ملت ایران قدرت دارد اسلام و جمهورى اسلامى را حفظ کند.

وقتی پیکر مسعود را آوردند، مادرش همان دم در به همرزمانش گفت:
مسعود من رفت، خدا شما را حفظ کند. مدافع ولایت باشید.
شما فریب نخورید و با آمریکا دست ندهید.
مثل کسانی نباشید که در ظاهر حرف از آقا می‌زنند اما برعکس خواست ایشان عمل می‌کنند.

شهید مدافع حرم شهید مسعود عسگری

شهید مدافع حرم شهید مسعود عسگری

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا